اخبار

پاییزانه

  دل می دهم به فرصت پاییز رنگ رنگ دل می دهم به این همه نقاشی قشنگ دل می دهم به ابر،به بادی که می وزد تا برگ ها به خاک بیفتند بی درنگ خیل…

مجروحیتم مانع ورزش حرفه ای و حضور اجتماعی ام نشد

  از همان آغاز جنگ حملات هوائی بسیار زیادی در تمامی مناطق جنوبی و مرزی کشور داشتیم و جنگ تلفات جانی و مالی بسیار زیادی می گذارد، رباب باقری یکی…

هویت واقعی یک زن در دفاع مقدس احیا شد/وجود دشمن توهم نیست

به گزارش سایت زنان شهید به نقل از گروه حماسه و مقاومت خبرگزاری فارس نشست خبری مدیران سازمان نشر آثار و ارزش های مشارکت زنان در دفاع مقدس…

همایش زنان فعال و مبارز در دوران انقلاب و دفاع مقدس در زنجان برگزار شد

فاطمه سلیمانی  اظهار داشت: همایش ویژه زنان فعال و مبارز در دوران انقلاب و دفاع مقدس روز یکشنبه پنجم مهر ماه در ساعت 9:30 در محل دارالقرآن کریم…

...........بابا

اتل متل یه بابا که اسم اون احمده اون بابای مهربون امام جمعه شهره اتل متل بچه ها چهار بچه زیبا همون هایی که امروز شدن نگین پیشوا محمد ونصرالله…

مي خواهم در رکاب امام زمان(عج) هم بجنگم

بدنش به خاطر عوارض جنگ تا به حال ده بار تيغ جراحي را به خود ديده است. آخرين عملش را دو هفته قبل کرده بود و هنوز کاملا سرحال نشده بود. شرمنده مان کرد…

مي خواهم در رکاب امام زمان(عج) هم بجنگم

بدنش به خاطر عوارض جنگ تا به حال ده بار تيغ جراحي را به خود ديده است. آخرين عملش را دو هفته قبل کرده بود و هنوز کاملا سرحال نشده بود. شرمنده مان کرد…

صدام جايزه می دهد

زهرا محمودي اين بار به تنهايي عازم خط شدم. فقط چند نفر از رزمنده ها همراهم بودند. وقتي در خط وسايل را بين بچه ها تقسيم کردم، يکي از رزمنده ها مرا…

صدام جايزه می دهد

زهرا محمودي اين بار به تنهايي عازم خط شدم. فقط چند نفر از رزمنده ها همراهم بودند. وقتي در خط وسايل را بين بچه ها تقسيم کردم، يکي از رزمنده ها مرا…

نرگس سليمانی

"ما شهر خونين مان نفت شهر را به دنبال حمله ي وحشيانه ي مزدوران صدامي ترک کرديم. يادم مي آيد وقتي که در خانه داشتم کتاب داستان مي خواندم، درباره ي آن…

نرگس سليمانی

"ما شهر خونين مان نفت شهر را به دنبال حمله ي وحشيانه ي مزدوران صدامي ترک کرديم. يادم مي آيد وقتي که در خانه داشتم کتاب داستان مي خواندم، درباره ي آن…

کفش های سرگردان - بخش چهارم

مينا گفت: "وقتى پسرم شش ساله بود يادگرفت كه بنويسد: بابا آب داد. بابا نان داد. من به او گفتم پسرم بنويس: باباجان داد." اين آخرين بارى بود كه او را…