
سایت زنان شهید _ اول خردادمـاه 1350بـود. بهـار بـود و اهـل خانـه در انتظـار تولـد فرزندشـان. در شهرسـتان مراغـه چشـم بـر جهـان گشـود و شـد پروانـه ی ز یبـای پـدر و مـادر .
مهربـان بـود و با گذشـت. میخندیـد امـا نـه بـا صـدای بلنـد، دوسـت نداشـت صـدای خنـده و شـادیاش را نامحـرم بشـنود. پوشـش مناسـب و حجـاب کاملـی داشـت و میگفـت: چـادر مشـکی ام یـادگار مـادرم زهراسـت و حرمـت دارد. حکـم مـادری داشـت بـرای خواهـران و بـرادران کوچکتـر از خـودش.
سـنگ صبـور و رازدار خوبـی بـود بـرای مـادر و خواهـران و دو سـتانش .درسخوان بود اما در کارهای منزل هم کمک حال مادرش بود.
آرزو داشـت در کسـوت ز یبای معلمی سـخن بگوید تا چشـمها از خـواب ندانسـتن برخیزنـد تـا قدمهـای خشـکیده توانـی تـازه بگیرنـد امـا دشـمن بعثـی آرزویـش را ناتمـام گذاشـت و او در 21 اسـفندماه سـال 1366بـر اثـر بمبـاران منزل مسکونیشـان بـه همراه پـدر ، مـادر و خواهـرش جـام سـرخ شـهادت را لاجرعـه سرکشـید و کسـوت ز یبـای معلمـی بـر قامـت رعنایـش بـا شـهادت ز یبنده تـر شد .
انتهای پیام /
دیدگاه ها