شهيد نسترن خسروی
فرزند :جواد
تاريخ تولد:7/7 /1381
تاريخ شهادت:24/09/89
تحصيلات:سوم ابتدايي
شغل:دانش آموز
محل تولد:خراسان جنوبي- شهرستان بشرويه
محل شهادت:چابهار
گذری به زندگی شهید نسترن خسروی
شهید نسترن خسروی در مهرماه سال 1381 در شهرستان چابهار متولد شد از اواخر سال 82 تا مهرماه سال 88 به دلیل انتقال پدرش به مشهد مقدس در این شهر زندگی کرد و دوران آمادگی خود را گذراند. پدر ایشان در مهرماه سال 88 مجدداً به شهرستان چابهار منتقل گردید و نسترن در مدرسه دخترانه کشتیرانی جمهوری اسلامی مشغول به تحصیل گردید.
نسترن دختری فعال، مهربان و بسیار مهماندوست بود به طوری که زبانزد همه اقوام و دوستان و همسایگان شده بود. در کلاس ها و اردوهای مدرسه حضور فعال داشت. نسترن همراه خواهر بزرگترش در کلاس های ورزشی(رشته کونگ فو) شرکت می کرد و موفق به دریافت کمربند نارنجی گردید.
دخترک معصوم روز تاسوعا با اشتیاق فراوان مادر و خواهرش را به زیارت عاشورا برد و سپس به همراه هیئت عزاداران محبان اهل بیت (علیهم السلام ) اداره کل شیلات استان سیستان و بلوچستان که پدرش جزء هیئت امنای آن بود در قالب دسته عزاداری برای حضور در مسجد امام حسین(علیه السلام ) شهرستان چابهار به اتفاق پدر، مادر و خواهرش وارد خیابان شدند و در نزدیکی مسجد امام حسین(علیه السلام ) در یک حادثه تروریستی عوامل استکبار بر اثر اصابت ترکش به سرش به درجه رفیع شهادت نائل گردید. پیکر پاک آن شهید در روز دوازدهم محرم الحرام روز دفن شهدای کربلا در میان خیل انبوه عزاداران شهرستان بشرویه و شهر ارسک تشییع و در جوار شهدای شهر ارسک آرام گرفت.
روحش شاد و یادش همیشه جاودان باد.
«نسترن» چشم تو دنیاست خودت می دانی
«خنده ات » مثل معماست خودت می دانی
«سینه ات» شور حسین بود که پرپر گشتی
«رفتنت» عشق هویداست خودت می دانی
شهید بزرگوار و معصوم نسترن خسروی در شامگاه هفتم مهرماه سال یکهزار و سیصد و هشتاد و یک در شهرستان چابهار بدیده دنیا نهاد.
در پابوس حضرت امام رضا(ع) و در جوار ایشان در کنار خدمت کارمندی پدرش زندگی را سپری گرداند. توفیقی بود. نسترن جان کلاس های آمادگی خود را در شهرستان مشهد در مدرسه شیخ الاسلامی گذراند که خاطرات بسیار خوبی از وجود نسترن عزیز در این مدرسه وجود دارد.
در مهرماه سال 1388 به اتفاق خانواده دوباره به شهرستان چابهار منتقل شد و با ثبت نام در مدرسه کشتیرانی در کلاس اول و دوم ادامه تحصیل داد . قلب مهربان و دوست داشتنی اش؛ علاقه بسیار زیاد به پدر و مادرش زبان شیرین و هوش سرشارش اورا در بین همه دوستان و خانواده محبوب شناخته بود بسیار با ادب و به بزرگان احترام می گذاشت.
نسترن در روز تاسوعای حسینی سال 1389 ؛
همانند دیگر دوستداران اهل بیت(علیهم السلام ) خود را زودتر از همه ی افراد خانواده برای حضور در مراسم عزاداری آماده کرده بود. بعد از شرکت در زیارت عاشورای صبح تاسوعا به همراه افراد خانواده به اتفاق هیئت عزاداری محبان اهل البیت ( علیهم السلام ) اداره کل شیلات استان عازم عزاداری و از آن جا به مراسم دسته روی عزاداران شتافت. هنوز نیمی از راه را نرفته بود که در حادثه اسفناک حمله انتحاری شقی ترین افراد بی دین در میان دسته عزاداری شیلات به خاک و خون غلطید و در دستان پدرش در بیمارستان امام علی (علیه السلام ) چابهار به خیل شهدای کربلا پیوست.
روز تاسوعا گلی سوی شهیدان پر کشید نسترن از جام شیرین شهادت سر کشید
خاطرات کربلا و کودکانش زنده شد.
براي ديدن آلبوم تصاوير شهيد اينجا را كليك نمائيد.
دیدگاه ها