روایتی از 25 بانوی جوان در پشت جبهه های جنوب/ چشم هایی که آرزوی خوابی طولانی داشتند

س 1395/11/05 - 09:15
روایتی از 25 بانوی جوان در پشت جبهه های جنوب/ چشم هایی که آرزوی خوابی طولانی داشتند

نقش بانوان در عرصه های دفاع مقدس خیلی بارز بود، آنها با اخلاص، شجاعت و همت بالا در صحنه حاضر شدند، حضور فعال آنها در پشت جبهه دلگرمی به رزمندگانی که در خط مقدم در حال دفاع از میهن عزیزمان می داد، آنها احساس نگرانی و تنهایی از پشت جبهه نداشتند .

و جمله "ما رأیت الا جمیلا" به وضوح دیده می شد، هیچ لحظه و زمانی را نمی توانیم با آن روزها مقایسه کنیم همه با عشق به خدا با همت و اقتدار قوی در صحنه حضور داشتند، آن روزها پیر و جوان نمی شناخت همه پای عمل آمدند و گوشه ای  از کار را می گرفتند و سرانجام توانستند به پیروزی شیرین برسند.

"کبری نریمانی" یکی از بانوان رزمنده و امدادگر دفاع مقدس در گفت و گو با خبرنگار سایت "زنان شهید"  می گوید:

فعالیت خود را در چه سنی آغاز کردید؟

سال سوم تجربی را تمام کردم، آماده سال چهارم و دانشگاه بودم، روز 31 شهریور ناگهان توسط رژیم بعثی عراق به سرکردگی صدام به ایران حمله کرد، شروع به بمب باران کردن مناطق مرزی کشور کرد، روز به روز به تعداد مجروحین افزوده می شد، نمی توانستم نسبت به شرایط بی تفاوت باشم تصمیم گرفتم دوره های امداگری را بگذرانم و ظرف مدت کوتاهی دوره ها را با موفقیت گذراندم.

چه عاملی باعث شد در مناطق جنگی حاضر شوید؟

داوطلبانه به مناطق جنگی رفتم اوضاع بدی حاکم بود تعداد مجروحن روز به روز زیاد می شد، با هلی کوپتر از بوشهر به ماهشهر و سپس به آبادان اعزام شدیم، در فکر این بودم که اول باید کجا برم من که جایی را نمی شناسم! خدا رو شکر در راه با خانواده ای آشنا شدم و من را با خود به خوابگاه بیمارستان شرکت نفت که امروزه به نام بیمارستان امام خمینی(ره) تغیر نام پیدا کرده است بردند، فردا صبح با مدارکی که داشتم به پذیرش بیمارستان مراجعه کردم و به عنوان امدادگر مشغول به کار شدم .

به جز شما افراد دیگری هم به صورت داوطلب حاضر می شدند؟

25 نفر بودیم با عشق و همت بالا از صبح تا شب فعالیت می کردیم و شبها در خوابگاه به سر می بردیم، اما افراد زیادی در جای جای جنوب به عنوان داوطلب خدمت می کردند چون این جنگ یک جنگ تحمیلی و ابتدا سازمان یافته نبود به همین اساس هر کاری از دست کسی بر می آمد انجام می داد، کمک رسانی به هموطنان از قبیل : آذوقه، لباس و .... از طرفی تعداد شهدا روز به روز افزوده می شد و کسی نبود تا آنها را غسل دهد به همین منظور گروهی برای شستن، غسل دادن و کفن پوشاندن پیکر شهدا بسیج شدند.

  آیا فعالیت دیگری علاوه بر امدادگری انجام می دادید؟

در بسیاری از مواقع فرصت خوابیدن هم نداشتیم اما تا زمانیکه فرصت پیدا می کردیم مشغول کارهای تبلیغاتی می شدیم نمایشگاه برپا می کردیم و راه پیمایی می رفتیم و در آماده سازی آذوقه و رساندن آنها به دست رزمندگان می شدیم.

از آنجایی که خیلی از روستاها خالی شده بودند تنها پیرمرد و پیر زنها باقی مانده بودند تقسیم کار کرده بودیم و هر روز هر روستا توسط یکی از ماها هم بحث امداگریی و رساندن آذوقه پوشش داده می شد.

یکی از خاطرات خود را از آن روزهای پرتلاش خود بفرمائید.

لحظه لحظه جنگ خاطره بود، به یاد دارم نوجوانان و جوانان با سنین کم وارد منطقه می شدند به یاد دارم روزی یک جوان16 ساله ای که تیر آرپی پی7 به کمرش اصابت کرده بود را به بیمارستان انتقال دادند  به اتاق عمل انتقالش دادیم، تا زمانیکه کار عمل شروع شود مدام با شجاعت تمام علیه صدام شعار می داد و می گفت:"کارصدام تمام است، خمینی امام است، استقلال آزادی جمهوری اسلامی، آخرین کلام است"

بعد از  اینکه بهوش آمد غمگین بود، گریه می کرد، فکر می کردم از شدت درد گریه می کند اما او بخاطر اینکه  شهید نشده ناراحت بود.

و در پایان انتقادی از مسئولین داشت که چرا بازسازی صحنه های جبهه، یا گرفتن مصاحبه ها، نوشتن یادداشت و کتاب ها زودتر صورت نگرفته است چون بعد از 30 سال بسیاری از خاطرات به فراموشی سپرده شده زمانی که خودم در تنهایی مروری به روزهای جنگ می کنم احساس میکنم آن روزها افسانه و خیال بود چون همه با همت و  رشادت در صحنه حضور پیدا می کردیم.

امروزه ما باید نسل جوان را با این رشادت ها و شجاعت ها آشنا کنیم که با اراده و همت قوی جنگی که به ما بدون ساختار و آمادگی و فکر قبلی به ما تحمیل شده بود را توانستیم با اراده و توکل به خدا به پیروزی برسانیم و یادآور شویم امروز که ما مجهز به ابزار و علم روز هستیم می توانیم به راحتی جلوی جنگ نرم و هر نوع دسیسه دشمنان را بگیریم.

دیدگاه ها

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.

افزودن دیدگاه جدید

Restricted HTML

  • تگ‌های HTML مجاز: <a href hreflang> <em> <strong> <cite> <blockquote cite> <code> <ul type> <ol start type> <li> <dl> <dt> <dd> <h2 id> <h3 id> <h4 id> <h5 id> <h6 id>
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.
CAPTCHA
CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
اگر شما یک بازدید کننده انسانی هستید و یک ربات نیستید به چالش و آزمون زیر پاسخ دهید.