انجذاب پروانه در شمع

ج 1395/06/05 - 23:03
انجذاب پروانه در شمع

انجذاب پروانه در شمع (چگونگي الگوسازي از زنان تحصيلكرده ي ايثارگر و نحوه ي الگوپذيري جامعه از آنان)

در سال هاي مياني قرن چهاردهم ، هنگامي كه پليدترين حلقه ي سلسله ي طواغيت حاكم بر سرزمين سلمان فارسي ، سرمست از باده ي وابستگي به شيطان بزرگ به حريم آن مجدد كبير اسلام و عطيه ي الهي اهانت نمود ، همگان ديدند خداوند تبارك و تعالي چگونه با تحرك دشمن ، دوست را بيدار و بسيج نمود و مرگ مصطفي را از الطاف خفيه ي خويش (1) قرار داد و ديري نپاييد كه حياط خلوت صهيونيسم به مأمن محرومين ارض و زمينه ساز امانت و وراثت شيعيان (مستضعفين تاريخ اسلام) تبديل گرديد.

 تيري كه در ليله ي مباركه ي بيست و دوم بهمن سال 57 از چله ي كمان الهي به سوي قلب قوم مغضوب رها شد ، آن چنان سرعت و صفيري داشت كه يهود عنود را به تحرك و مقابله ي تمام عيار در يك سناريوي چند مرحله ايي از تحمل محاصره ي اقتصادي ، سازمان دهي جنگ تحميلي و توطئه ي انتشار كتاب آيات شيطاني تا استحاله ي فرهنگ واداشت ، فرزندان از بند رسته ي خميني بسان پاره هاي آهن ، گرداگرد او را گرفتند و به اذن الله از جنگ ، فرصتي بي بديل براي تربيت اختران فروزنده فراهم آمد و اينك اقيانوسي از سرمايه هاي انساني بالقوه تشكيل گرديده كه به اشاره ي خلف صالح آماده تموج و اميدوار ساختن خودي ها و نااميد كردن غير خودي هاست. شناسايي و معرفي الگوهاي واقعي ، پيش نياز زمينه سازي اين تموج است. شايد براي اكثر نخبگان متعهد دانشگاهي ، عدم كارآيي و اثر بخشي تقليد كوركورانه از نسخه هاي غربي و شرقي به اثبات رسيده شده باشد ؛ چون نمي شود كه زرناب داد و مس گرفت و كمتر از آن چه خود داشت ، از بيگانه تمنا كرد. كسي كه طالب راه و سلوك طريق خدا باشد ، اگر براي پيدا كردن استاد اين راه ، نيمي از عمر خود را در جست و جو و تفحص بگذارند تا پيدا كند ، ارزش دارد. كسي كه به استاد رسيد، نصف راه را طي كرده است. (2) راستي پس از شهدا چه كسي بهتر از غمگساران آنان مي توانند استاد راه و انگيزه هاي حركت در مسيرشان باشند؟ اسوه و الگو مهم ترين عنصر جامعه ي آينده و مرحله ي بعدي تمدن بشري ، به خدمت گرفتن علم و دانايي در زمينه ي رشد فضايل و كمالات معنوي و بلوغ تعهد بني آدم است. كشورهايي كه در نهادينه سازي اخلاق الهي سريعتر و بهتر عمل كنند ، زودتر به اين مرحله ي تمدن قدم مي گذارند. ام القراي اسلام ، نه تنها براي امت اسلام و كشورهاي اسلامي بلكه براي تمام ملت ها و كشورهاي جهان مي تواند و بايد اسوه باشد ؛ زيرا پيامبر فرمودند :« اگر دانش و علم به ستاره ي ثريا آويخته باشد ، هر آينه مرداني از ايران زمين به آن دست خواهند يازيد» (3) در اين عصر كه متناسب با افزايش سطح دانش ، بينش و توان منابع انساني از ميزان نفوذ و مانايي اجبار و اغفال و اطماع براي حفظ و افزايش سود صاحبان سرمايه كاسته مي شود ، بر انديشمندان ايراني فرض است مشام جان جامعه را از عصر فروزش شهدا و شيدايي پروانه هايشان آكنده نموده و استعداد حضور در محضر ثقلين اين سرچشمه هاي نور و معرفت را تقويت نمايند. به اين ترتيب موجبات استعلاي زنان و دختران باكياست و آخربين را در فرايند مستمر اندازه گيري و تطبيق با اسوه هاي فاطمه مدار ، تعبيه كنند. در تحليل و تفهيم پديده ي مباهات آميز و قابل طلوع و تداوم درخشش همسران شهدا بر حسب نظريه هاي مديريتي متداول ، مفهومي نزديك تر از الگوي برترين گزيني (4) وجود ندارد ؛ اما بيان زيربناي اصلي علم و فرهنگ در غرب ، انديشمند مسلمان را از انفعال و انكسار در برابر صادرات فكري مغرب زمين ، مصون مي دارد. فرهنگ اومانيستي و فردگرايي حاكم بر غرب ، متغير اصلي و خمير مايه ي رويكرد انديشمندان غربي نسبت به علم و تحقيقات علمي است. نمود بارزي از اين فرهنگ را در اظهار نطر نيچه (5) ميتوان ملاحظه نمود ؛ « ... به طور مثال اگر براي پيدايي ابر انساني چون ناپلئون تمامي تمدن بشري نيز نابود شود ،چندان مهم نيست. ما هيچ قدرتي نداريم كه از زاده شدن خود جلوگيري كنيم ولي مي توانيم اين خطا را اصلاح كنيم و چون اين زاده شدن گاهي خطاست ، هنگامي كه كسي خود را مي كشد ، ستايش آميزترين كار ممكن را انجام مي دهد ؛او به اين وسيله شايسته ي زيستن نيز هست.» هم از اين رو ، قبل از بيان الگوي برترين گزينه مبتني بر تفكر ترجمه ايي ، شايسته است در پرتو كلام قرآن و عترت (ع) پاسخ به نياز فطري بشريت به شناسايي و پيروي الگوها را ارائه دهيم ؛ الگو كه در زبان عربي مترادف با لفظ اسوه آمده ، عبارت است از چيزي يا كسي كه نمونه ، سمبل و مايه ي تسليت و عبرت باشد. (6) قرآن مجيد در كريمه ي چهارم از سوره ي ممتحنه مي فرمايد :« قد كانت لكم اسوه حسنه في ابراهيم و الذين معه ...» (براي شما مؤمنان بسيار پسنديده و نيكوست كه به ابراهيم و اصحابش اقتدا كنيد ... ) و در ششمين آيه از همين سوره اقتدا به حضرت ابراهيم (ع) و يارانش از جمله ويژگيهاي آخرت گرايان شمرده شده است ؛ «لقد كان لكم فيهم اسوه حسنه لمن كان پرجو الله و اليوم الآخر ... » (البته براي شما مؤمنان هر كه به خدا و ثواب عالم آخرت اميدوار است ، اقتدار به ابراهيم و يارانش نيكوست) در آيه ي 21 سوره ي احزاب نيز چنين مي فرمايد ؛ « لقد كان لكم في رسول الله اسوه حسنه لمن كان يرجوا الله و اليوم الآخر و ذكر الله كثيرا» (البته شما را در اقتداي به رسول خدا ، چه در صبر و مقاومت در مقابل دشمن و چه ديگر اوصاف و افعال نيكو ، خير و سعادت بسيار نزد خداست براي آن كس كه به ثواب خدا و روز قيامت اميدوار باشد و ياد خدا بسيار كند) اميرمؤمنان علي (ع) در وصف اسوه ي تمام جهانيان يعني حضرت رسول اكرم (ص) فرموده اند :« از پيامبر پاك و پاكيزه ات (ص) پيروي كن! زيرا راه و روش او سرمشقي است براي آن كسي كه بخواهد تأسي بجويد و انتسابي است (عالي) براي كسي كه بخواهد منتسب گردد و محبوب ترين بندگان نزد خداوند كسي است كه از پيامبرش سرمشق بگيرد و قدم خود جاي قدم او بگذرد ...» حافظ در باب ضرورت الگو داشتن مي سرايد : طي اين مرحله بي همرهي خضر مكن ظلمات است بترس از خطر گمراهي اي بي خبر! بكوش كه با خبر شوي تا راهرو نباشي ،كي راهبر شوي در مكتب حقايق پيش اديب عشق هان اي پسر! بكوش كه روزي پدر شوي انديشه ي الگوي برترين گزيني در غرب به دهه ي هفتاد قرن بيست ميلادي يعني زماني برميگردد كه ادبيات مديريت تأكيد بر استراتژي و تفكر استراتژيك را شروع نمود. نخستين بار در اواخر اين دهه شركت زيراكس مفهوم الگوي برترين گزيني را مطرح نمود تا به جاي مقايسه ي عملكرد شركت ها و سازمان ها نسبت به عملكرد سال قبل خودشان ، مقايسه در برابر عملكرد سرسخت ترين رقبا مطمح نظر گيرد. مركز آمريكايي كيفيت و بهره وري (1993) به لحاظ فلسفي مفهوم مزبور را اين چنين تعريف نموده است : الگوي برترين گزيني ، طرحي است مبتني بر متواضع بودن در حدي بپذيريم فرد ديگري در عرصه ي بهتر از ماست و ابتناء دارد بر عاقل بودن ، در حدي كه نحوي رسيدن و حتي پشت سر گذاشتن آن فرد را ياد بگيريم. به قرائت مركز ياد شده ، يك الگو و سرمشق در عرصه ي هركاري موفق ترين فرد يا سازمان است به عنوان معيار تعالي براي آن فرايند كسب و كار خاص. در مورد منشأ كلمه ي الگوي برترين گزيني سه نظر وجود دارد ؛ نظر اول مي گويد : اين كلمه از مطالعات جغرافيايي و تعيين نقطه براي قياس به مكان گرفته شده است. دومين نظر ، اقتباس از خط كش فرو ريخته روي پيشخوان مغازه هاي بزازي را مطرح مي نمايد. نظر آخر از خطوطي صحبت مي كند كه در زمان هاي قديم ماهي گيران براي قيمت گذاري و مبادله ي ماهي هاي صيد شده با چاقو روي نيمكت مي كشيدند. شركت زيراكس از طرح مفهوم فوق عمدتاًدو هدف زير را تعقيب مي نمود ؛ 1- بيدار و هوشيار كردن سازمان و نشان دادن ضرورت بهبود. 2- برانگيختن سازمان براي بهبود با مراجعه به عملكرد سازمان هاي موفق و نشان دادن امكان عملي و ميسر بودن بهبود. در سال هاي بعد انديشمندان متوجه شدند كه تأكيد بيش از حد بر اندازه هاي عملكردي ، اطلاعات ناچيزي درباره نحوه ي پيشرفت يا كم كردن شكاف با رقيب به دست مي دهد و اغلب به سه الگوي برترين گزيني يعني عدم باور ، انكار و يأس مي انجامد. فردي نتايج ارائه شده را باور نمي كند (عدم باور) شخصي مدعي مي شود كه شركت ها و سازمان ها قابل مقايسه نيست و از اين رو نتايج را رد مي كند (انكار) و شخص ديگر فلج مي شود و قادر به عمل نمي شود ، چون نمي داند كه چگونه بايد خودش را به رقبا برساند. (يأس) اگر يادگيري ، انگيزش و بهبود بايد نتايج يك مطالعه ي الگوي برترين گزيني باشد ، بايد خود فرايند طي شده براي كسب نتايج مورد مطالعه قرار گيرد ، نه اين كه صرفاً نتايج ، مد نظر قرار گيرد. (7) چرا بايد از عملكرد ديگران به عنوان محك خودمان و گزينش برترين ها استفاده كنيم؟ قبل از پاسخ به اين سؤال خوب است خاطرنشان گردد كه الگوي برترين گزيني تحليل هاي كمي و كيفي درباره ي سطوح عملكرد برترين ها و نحوه ي دستيابي به آن ، هر دو را در بر ميگيرد و اثربخشي عملي اين الگوگيري ، مستلزم داشتن حس تملك نسبت به داده ها و اطلاعات است. اين حس بايد در فرايند و رشد تحليل و جمع آوري داده ها متبلور گردد. اهم دلايل براي گزينش برترين ها و مقايسه ي عملكرد خودمان با آن ها عبارتند از: 1- از طريق يادگيري از آن هايي كه بهتر هستند و يا ترجيحاً بهترين هستند ، پيشرفت و بهبود خودمان را تدارك نماييم. 2- نسبت به فرايندهاي كسب و كار شركت درك و نگرش نقادانه پيدا كنيم. 3- احساس فوريت درباره ي تغيير و بهبود پيدا كنيم و نياز به بهبود مستمر و پيشرفت غير منتظره را بفهميم. 4- بر اهميت آگاهي از نيازهاي در حال تغيير ارباب رجوع و مخاطبان تأكيد نماييم. 5- اهداف استراتژيك و عملياتي بلند پروازانه ولي قابل دسترس تعيين كنيم. 6- درك بهتري از عرصه ي كسب و كار شركت پيدا كنيم. 7- تفكر خلاق را ترغيب كنيم. براي تلاش علمي مجدانه و فراگير و عمل آميخته با استقامت و آخرت گرايي ، تبيين الگوي اخلاقي و عملي از حيات مالامال از چالش همسران شهدا ، به اذن و مدد الهي نردبان مستحكم و پل عريضي است كه ام القراي اسلام و بلكه محبين اهل بيت (ع) را مهياي صعود به آسمان ولايت و گذر از دره ي نيستي به جاودان شهر پيروان حضرت زينب (س) خواهد نمود ؛ چون اين خواهران بصير و سميع و با صبر و شجاعت ، از بحران ، بهران (8) و نهران (9) ساختن را به شايستگي هر چه تمام تر به تاريخ خوبان عالم هديه نموده اند. معرفي الگوها همان طور كه شهدا با شهادت ، آزادگي و فروزندگي خود را جاودانه نمودند ، به همسران خويش نيز تابندگي و فرزانگي بخشيدند و اگر دختران و زنان ما در جست و جوي راهي تسليم و حتي ميانبر به آستانه ي حضرت فاطمه ي زهرا (س) و حضرت زينب (س) باشند ؛ هر چه زودتر باورشان بشود كه طريق وحيد ماندگاري و مفيد واقع شدن ،همين طريق همسران تحصيل كرده و ايثارگر شهداست ، به تأمين سعادت دارين نزديك تر شده اند. از خيل اين اهل شرافت و كرامت فقط به معرفي سه نفر كتفات مي گردد؛ خانم صديقه حكمت (10) ايشان در سال 1352 با شهيد سعيد عباس بابايي (11) پيمان جاودانه ي همسري بست ، كه ثمره ي اين ازدواج ، يك دختر خانم به نام سلما و دو پسر به نام هاي حسين و محمد است. خانم حكمت بدون اغراق در بالا ماندن آن شاهباز آسمان دفاع مقدس ،نقش متين و ثقيلي داشت. ايشان كه خود پس از پيروزي انقلاب اسلامي در سنگر مدرسه مشغول تربيت نوباوگان جامعه اسلامي شده بود ؛ محيط خانه را مؤيد و مشوق فروزش بي دليل باباي عطوف ساخته بود. روز شهادت سرور راست قامت بوستان خميني ، گاه قد برافراشتن خانم حكمت و حمل رايت شهيد بابايي و آغاز رزمي خاموش و مستمر در جبهه ي فرهنگي است ؛ جبهه ايي كه مجروحان و كشته هايش غافلانه در تكاپوي افزايش سهم خويش از جهنم ، روز را به شب مي رسانند و مسئوليت مضاعفي را متوجه سكوي پرش عباس بابايي مي نمايند. از اين رو ضمن تحصيل در دانشگاه ، در خانه و مدرسه تحصيل عشق را به يادگاران شهيد و فرزندان معنوي اش مي آموزد. سال ها پيش هنگامي كه براي ملاقات و گفت و گو با ميهمانان خارجي از ايشان دعوت به عمل آوردم ، با همان طراوت فكري و رفتاري سال هاي دفاع مقدس گفتند :«هر كاري براي تبيين و تبليغ راه شهيد لازم باشد ، برايش وقت مي گذارم.» در اسفند سال گذشته نيز ساعت ها براي خواهران طلبه ي يكي از نقاط محروم كشور در منزل شان وقت گذاشتند. اين گونه خواهران با تأسي به قافله سالار كربلا حضرت زينب (س)لحظه ايي از امداد فرهنگي به مسئولان نظام باز نمي ايستند. خانم حكمت روح استقامت در راه هدف و ايثار در راه نيل به مقصود را به صورت علمي در تن تب دار جامعه مي دمد و مانند همسر قهرمانش همواره م البته به صورت خاموش ، الگوي زندگي هدف دار را در معرض فهم و داوري جامعه قرار ميدهد. خانم ژيلا بديهيان ايشان در سال 1360 با محبوب دل بسيجي ها ازدواج نمود ، كه ثمره ي آن دو پسر به نام هاي مهدي و مصطفي است. خانم بديهيان كه دانش آموخته ي رشته ي شيمي دانشگاه اصفهان است ، از ابتداي انقلاب تا زمستان سال 1360 با حضور در كردستان مشغول كار فرهنگي بود. اگر اندازه گيري وسعت روح شخصي مورد نظر باشد ؛ دقت در گفته ي او مي تواند دلالت هاي خوبي را به دست دهد. در مورد زندگي مشترك با شهيد همت مي گويد :«سختي هاي زندگي با اين مرد را در كنار شخصيت متعالي او و سختي هاي بعدي امروز را در كنار خاطره ي او تحمل مي كنم. تحمل اين سختي ها يك سوختن شيرين است.» (13) خانم بديهيان به عنوان يك زن تحصيلكرده ي ايثارگر كه به امر مقدس تعليم و تربيت مشغول است و در مدارس اصفهان به تدريس شيمي اشتغال دارد ، معناي جديدي به تدريس داده است. تعمق در جمله ي زير مخاطب را با عظمت روحي اين خواهر حاضر در جبهه هاي مختلف ، بهتر آشنا مي سازد ؛ «تدريس من به خاطر نياز مادي نيست ، بلكه به خاطر تعهداتم نسبت به انقلاب و آرمان هاي حضرت امام خميني (ره) و شهداست.» (14) بديهي است كه زنان و دختران جوان از خانم بديهيان مي توانند الگوي تمام عياري را براي ورود به صحنه ي دفاع از ارزش ها و نوشيدن شربت جاودانگي بسازند. خانم فاطمه اميراني (15) ايشان در سال 1358 با نگين راست قامتان آذربايجان ازدواج كرد و ثمره آن يك دختر به نام آسيه و يك پسر به نام احسان است. خانم اميراني در دانشگاه اروميه ، مهندسي كشاورزي خوانده است. نكته ايي كه حايز اهميت فراواني است ، تمرين داوطلبانه ي تحمل دوري از شهيد است. او مي گويد :«من هيچ وقت به حمي نمي گفتم نرو ، اما خيلي دلتنگي مي كردم.» (16) در مورد لزوم بهره برداري از فرصت ها و انتخاب مسير رشد از لسان شهيد چنين مي خوانيم ؛ «تو كنار من و همراه مني ،اما خودت هم بايد يك مسيري داشته باشي كه مال خودت باشد و در آن رشد كني. از فرصت دوري من استفاده كن ،قرآن را بيشتر بخوان.» خانم اميراني كه به حق ، الگوي تمام عياري براي جامعه است ، از مننتظر گذاشتن ياران دريا دل خميني كبير ، واهمه ايي ستودني داشت. او در جواب شهيد حيمد باكري كه براي دلجويي از وي گفته بود ، حاضر است تا ظهر در منزل بماند ، گفت :«پاشو! پاشو! مهدي(باكري) بيرون منتظر است.» (17) در مورد شدت همراهي با شهيد و تأمين آرامش خيال او چنين مي گويد :« از بچه ها پرسيد و من نگفتم هر دوشان تب دارند و حالشان اصلاً خوب نيست.» (18) حديث استقامت در راه هدف از لسان اين خانم تحصيلكرده ي ايثارگر ، شنيدني است. وي مي گويد :« حال من با آنها فرق مي كرد. بايد مي رفتم ، مي رفتم جلو.» (19) و جامعه ي ما براي رسيدن به فلاح و رستگاري و تأمين سعادت دارين بايد جلوداري اين آيه هاي ايثار را با اشتياق بپذيرد. اصول كلي حاكم بر رفتار و گفتار زنان تحصيلكرده ي ايثارگر اصل همراهي اين زنان ، تأمين آرامش شيران جبهه هاي نور ضد ظلمت و بهره گيري از حضور هر چند ناچيز و نامرتب آنان را آن قدر مطلوب و با اهميت مي دانستند كه دوري از خانواده و بستگان را با ميل و اشتياق وافر ، تحمل مي كردند. اصل ساده زيستي؛ پرهيز از حد معمول و متوسط لوازم زندگي ، در زندگي هر سه خانم تحصيلكرده و ايثارگر ،حريت و سبكباري و سهولت صعود و اوج گيري در آسمان ايثار را برايشان به ارمغان آورده بود. خانم حكمت (بابايي) مي گفت :« هر چه درجه ي شهيد بابايي بالاتر مي رفت ، زندگي ما ساده تر و لوازم آن مختصرتر ميشد. زماني كه ايشان معاونت عمليات نيروي هوايي ارتش شده بودند با موافقت من ، خانه ي سه خوابه ي سازماني را ترك كرديم و در دو اتاق كه به دستور شهيد بابايي كنار موتورخانه ي شوفاژ آماده كرده بودند ، ساكن شديم.» خانم بديهيان (همت) مي گفت :« تمام لوازم زندگي ما عقب يك وانت را پر نمي كرد.» خانم اميراني(باكري) نيز مي گفت :« ارزش لوازم زندگي مشترك ما همين قدر بود كه ارزياب بنياد شهيد معين كرد ؛ يعني تقريباً هيچ!!» اصل احساس مسئوليت؛ انتخاب آگاهانه ، وافاداري مجدانه و تفكر مسئولانه آن چنان طراوتي به زنان تحصيلكرده ي ايثارگر بخشيده است كه بعد از گذشت دو دهه از شهادت همسران گران قدرشان ، تمام عيار و مخلصانه در صحنه ي دفاع از طريق نوراني شهدا ، نقش آفريني مي كنند. چگونگي الگوسازي از زنان تحصيلكرده ي ايثارگر آحاد جامعه براي رويارويي با چالش فرهنگي ، اجتماعي و اقتصادي دچار ضعف و تحير هستند. از اين رو ، با اندازه گيري آثار وجودي زنان تحصيلكرده ي ايثارگر مي توان الگويي از رفتار آن ها ترسيم ، تبيين و تبليغ نمود ، كه در راستاي توانمند سازي افراد جامعه ، معنادار باشد. اندازه گيري آثار وجودي؛ با استفاده از شاخص هاي علمي و عملي مي توان برآيند عملكرد اين زنان را در حيطه ي خانواده و به ويژه در صحنه ي اجتماع تخمين زد و به تبيين گستره و عمق آثار مترتب بر رفتار آن ها همت گماشت. نتايج اين اندازه گيري را كه از طريق پرسشنامه و مصاحبه فراهم مي آيد ؛ مي توان در قالب هاي نوشتاري ، شنيداري و ديداري به جامعه عرضه كرد. ترسيم الگو؛ بررسي دست نوشته هاي شهيدان بابايي ، همت و باكري و ساير شهدا و استخراج نكاتي كه آنها در مورد همسر خود بر سينه ي سپيد كاغذ نقش كرده اند ، در كنار مصاحبه هاي نيمه ساختار يافته با زنان تحصيلكرده ي ايثارگر ، امكان ترسيم الگوي تمام عيار از دوران زندگي مشترك اين زنان با ذخاير عالم بقا (20) را فراچنگ فرهيختگان و انديشمندان صاحب دل خواهد آورد. نحوه ي الگو پذيري جامعه از زنان تحصيلكرده ي ايثارگر آحاد جامعه بر اثر آشنايي با الگوي رفتاري زنان تحصيلكرده ي ايثارگر ، به ظرفيت هايي كه خداوند براي مواجهه با بحران ها و شرايط نامساعد در وجود انسان ها به وديعت نهاده است ، واقف مي شوند. بر انديشمندان فرهيخته به طور اعم و مركز دانش پژوهان شاهد به طور اخص ، فرض است كه موجبات دانايي و بيداري افراد جامعه را فراهم سازند. اگر مردم حلاوت گذشت ، كمك و ايثار را در جاي جاي الگوي مزبور بچشند ، مي توان اميدوار بود كه استقبال و اقتباس از اين الگو را براي خود يك نوع امتياز و فرصت بدانند. به نظر مي رسد در يك طيف و پيوستار ، زنان تحصيلكرده ي ايثارگر در طرف راست قرار دارند و مصداق بارز بيت اول از سه بيت شعر ذيل از «ابن يمين» هستند و با جاذبه ي وجودي خويش آحاد جامعه را به مقابله با تهديدها ، عطف توجه به قوت ها براي كاستن از ضعف ها و بهره گيري از فرصت ها فرا مي خوانند. آن ها كه در ميانه و وسط طيف قرار دارند ،استعداد و آمادگي بيشتري را در درك و پذيرش الگوي زنان مد نظر دارند و مصداق خوبي براي بيت دوم هستند. ولي آن هايي كه در سمت چپ طيف قرار گرفته اند ، وضعيت نامناسبي ندارند و با تازيانه ي هنر بايد آن ها را بيدار نمود تا در يك حركت تحولي و صعودي به سمت راست طيف حركت كنند. اين گونه افراد مصداق مناسبي براي بيت سوم شعر مذكور هستند ؛ «ابن يمين» مي گويد : آن كس كه بداند و بداند كه بداند اسب شرف از گنبد گردون بجهاند وانكس كه نداند ، و بداند كه نداند هم خويشتن از ننگ جهالت برهاند وانكس كه بداند و نداند كه بداند بيدارش بنماييد كه بس خفته نماند مركز دانش پژوهان شاهد و دبيرخانه ي كميته ي علمي آيه هاي ايثار ، به الگو سازي از رفتار زنان تحصيلكرده ي ايثارگر ، به مثابه ي جاده سازي براي رسيدن به كربلا و رساندن مردم به فرهنگ عاشورا نگاه مي كنند و همان طور كه ياران حضرت اباعبدالله (ع) را آخر بيني ، بصيرت و جاودانگي بخشيد و مصداق اتم اين بيت مولوي نمود ، مي خواهند مردم با چشيدن حلاوت آخربيني ، سوختن را بنيان خوش نمايند. مولوي مي گويد : هر كه اول بين بود ، اعمي بود هر كه آخر بين ، چه با معنا بود نتيجه گيري انسان ها براي كسب و حفظ سلامت روحي و جسمي به الگو احتياج دارند ، اما اثر بخشي و كارآيي الگوهاي بيگانه ، آن قدر كم و ناچيز است كه سرعت چرخش به سوي هويت اصيل و مواريث برآمده از قرآن و عترت را يك الزام نموده است. از اين رو زنان تحصيلكرده ي ايثارگر ، جواني و شادابي خويش را پاي نهال شهادت ، جاودانگي بخشيده اند و در طول ربع قرن عمل به كريمه ي 112 از سوره ي هود را كه مي فرمايد :«فاستقم كما امرت و من تاب معك» وجهه ي همت خود ساخته اند. پيشنهادها؛ مجموعه ي ويژگي ها و خصايص جامعه ي ايران از جمله جواني ، جمعيت ، مشكلات فرهنگي ، اجتماعي و اقتصادي و همچنين تهديدهاي رو به تزايد بيگانگان ، كشور را در شرايطي قرار داده كه اغتنام فرصت ها و جست و جوي ميانبرهاي سليم در رفتار شهدا و همسران آن ها را نوشداروي جامعه بداند. از اين رو موارد زير براي افزايش بهره مندي جامعه از سيره ي همسران شهدا پيشنهاد مي شود؛ 1- يك نسخه از تمام مكتوبات باقي مانده از شهداي بارز در مورد همسرانشان جمع آوري و آماده ي ارائه به پژوهشگران گردد. 2- يك وب سايت با عنوان «پروانه ي شمع» طراحي شده و با برجسته ترين نكات زندگي همسران ، تغذيه گردد. 3- اعطاي جوايز معنوي به زنان تحصيلكرده ي ايثارگر كه بارزترين خدمات علمي و عملي را در طول هر سال به جامعه داشته اند. 4- برگزاري مسابقه ي خاطره نويسي در ميان همسران شهدا. 5- تهيه ي فيلم و سريال بر مبناي سيره ي همسران شهدا. پي نوشت ها: 1- تعبير امام خميني (ره) از شهادت فرزندش حاج آقا مصطفي 2- مختاري ،رضا ، سيماي فرزانگان ، دفتر تبليغات ، چ 14 ، 1380 ، ص 48 3- محمد محمدي ري شهري ، تداوم انقلاب اسلامي تا انقلاب جهاني مهدي (عج) ، ياسر ، چ اول ، 1360 ، ص 17 4- Benchmarking 5- فردريش ويلهيم نيچه (1900-1844) انسان كامل ، ترجمه ي عبدالعلي دستغيب ، آگاه ، اول ، 1352 ، ص 49 و 54 6- بندرريگي ، محمد ، فرهنگ عربي فارسي ، ترجمه منجدالطلاب ، انتشارات اسلامي ، 1362 ،ص 7 7- شايد بتوان نيمي از فرمايش گهربار امام راحل (ره) كه فرمودند « ما مأمور به تكليف هستيم نه مأمور به نتيجه» را با تعميق در عبارت فوق به دست آورد ، چون فرايند بخشي از تكليف است و نه كل آن! 8- بهره ي دنيا و بهره ي آخرت 9- نهر غيرت و نهر همت 10- همسر سرلشكر خلبان شهيد عباس بابايي 11- تعبير امام خميني (ره) از شهيد بابايي ، پرواز تا بي نهايت ، انتشارات عقيدتي سياسي ارتش ،ج هفتم ، 1378 ، ص 3 12- همسر سردار شهيد محمد ابراهيم همت 13- احد گودرزياني «نيمه ي پنهان يك اسطوره ؛ گفت و گو با همسر شهيد همت» كمان ، 1379 ، چ اول ، ص 21 14- همان منبع ، ص 27 15- همسر شهيد حميد باكري 16- حبيبه ي جعفريان ، نيمه ي پنهان ماه ، حميد باكري به روايت همسر شهيد باكري ، روايت فتح ،چ دوم ، 1380 ، ص 24 17- همان منبع ، ص 35 18- همان 19- همان ، ص 41 20- تعبير امام خميني (ره) درباره ي شهدا محسن كلهري

دیدگاه ها

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.

افزودن دیدگاه جدید

Restricted HTML

  • تگ‌های HTML مجاز: <a href hreflang> <em> <strong> <cite> <blockquote cite> <code> <ul type> <ol start type> <li> <dl> <dt> <dd> <h2 id> <h3 id> <h4 id> <h5 id> <h6 id>
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.
CAPTCHA
CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
اگر شما یک بازدید کننده انسانی هستید و یک ربات نیستید به چالش و آزمون زیر پاسخ دهید.