زن ، انسان ساز و تمدن پرداز است

پ 1395/06/04 - 23:01
زن ، انسان ساز و تمدن پرداز است

زن ، انسان ساز و تمدن پرداز است (تبين جايگاه ارزشي ، فرهنگي و حقوقي زنان تحصيلكرده با رويكرد به نظام حقوقي اسلام و قانون اساسي) 

تساوي زن و مرد بر اساس عدالت اصل برابري و مساوات بين انسانها يك ركن اساسي در مكتب مقدس اسلام است و تبعيض به عنوان بر هم زننده ي تعادل جامعه و ضد عدالت و ظلم به نوع بشر است. از ديدگاه اسلام ، زن و مرد از نظر ارزش هاي انساني ، يكسان و هم تراز يكديگرند و با وظايف مشخص براي حيات طيبه آفريده شده اند و برتري هر يك تنها به كسب فضايل معنوي ، منحصر شده است .تساوي زن و مرد بر اساس عدالت اصل برابري و مساوات بين انسانها يك ركن اساسي در مكتب مقدس اسلام است و تبعيض به عنوان بر هم زننده ي تعادل جامعه و ضد عدالت و ظلم به نوع بشر است. از ديدگاه اسلام ، زن و مرد از نظر ارزش هاي انساني ، يكسان و هم تراز يكديگرند و با وظايف مشخص براي حيات طيبه آفريده شده اند و برتري هر يك تنها به كسب فضايل معنوي ، منحصر شده است. گزاره ي اول :برابري زن و مرد در خلقت و انسانيت ، به اين معنا كه زن يك موجود تبعي و فرعي نيست ، تفكرات و مكاتب مخنلف دنيا در طول تاريخ ، يا زن را انسان نمي دانستند و يا در انسانيت ، او را شريك و همتاي مرد نمي ديدند ولي از ديدگاه اسلام ، تمام انسان ها از نقطه نظر ذات انساني ، برابرند و همه از شرافت و كرامت انساني برخوردار هستند و انسانها اعم از زن و مرد ، مكمل يكديگرند و جايگاهشان در نظام متوازن هستي ، جزئي از اين كل منسجم است و خلقت انسان كه سمبل جهان آفرينش است بر اساس برابري پي ريزي گرديده و حقوق انسانها نيز بر مبناي عدالت ، قاعده بندي شده است. اگر مدعيان حقوق بشر حدود يك قرن است كه از تساوي انسان ها و برابري حقوق زن و مرد دفاع مي كنند ، اسلام به عنوان مترقي ترين مكتب جهان شمول ، چهارده قرن قبل ، اصل برابري را پايه گذاري كرده و قرآن كريم سوره اي به نام زن «نساء» دارد. اولين آيه ي سوره ي نساء ، عالي ترين اعلاميه ي حقوق بشر براي كرامت انسانها و تساوي زن و مرد است ؛ «اي مردم ! بدانيد پروردگارتان خدايي است كه شما را از نفس واحده خلق كرد و از همان نفس واحده ، زوجش را آفريد.» زن و مرد از يك ماده ي حياتي پديد آمدند ، عناصر وجودي شان واحد و برابر است. هر دو از روح خدا درونشان دميده شده است ، پاداش مقابل كار نيك و مجازات در برابر گناه به طور يكسان است. از لحاظ كرامت انساني و مسايل سياسي و اجتماعي بين مرد و زن تفاوتي نيست اما از لحاظ حقوقي خانوادگي و زناشويي ، تفاوت هايي هست كه اين تفاوت ها به خاطر تفاوت هاي زيستي است. تفاوتها به بعد مادي يا ابزاري انسانها مربوط مي شود و در اين تفاوت ها نيز حكمت ها و رازهايي در جهت كمال انسان ها و رفاه زنان نهفته و الا از نظر روحي و حيثيت انساني بين زن و مرد تساوي و يكسان بودن ، امري قطعي است. گزاره ي دوم : در برابرسازي حقوقي ،اجتماعي ، سياسي و ارزش مندي كه همه ي افراد از حقوق اجتماعي يكسان برخوردار باشند و بتوانند در مقابل تجاوز ديگران به حقوق شان از خود دفاع كرده و براي دفاع از حق ،استقامت بورزند ، جزءاصول اوليه اسلام و قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران است. در قانون و فرهنگ اسلامي ، زن و مرد در بهره مندي از كسب و تلاش و پاداش و مجازات و الزام به وظايف و مسؤليت ها يكسانند. همچنين در قانون اساسي و قوانين مدني ، وجود فرصت هاي برابر در دسترسي به امكانات اقتصادي ، سياسي ، حقوقي ، علمي ، آموزشي ، بهداشتي ، دريافت دستمزد برابر در مقابل كار يكسان ،برابري در امور سياسي مانند رأي دادن و انتخاب كردن و انتخاب شدن ،محرز است. بنابراين اولاً علاوه بر اين كه اسلام و تفكر ديني ، زن را انسان و داراي كرامت انساني و كمالات بشري برابر با مرد ميداند ، زن را موجودي ارزشمند مي انگارد و قائل به تساوي زن و مرد در ارزشمندي است ؛ منظور از ارزشمندي اعم از ارزشمندي فردي و اجتماعي است ، اولاًاين كه فرد در عبوديت شخصي خودش ارزشمند باشد و در رابطه هايي كه با خداوند دارد مي تواند به مقام كمال قرب برسد. بنابر آيات قرآن ما معتقديم كه راه بهشت براي زن و مرد به طور مساوي ، هموار است و راه تقرب براي هر يك به صورت يكسان فراهم است. ثانياً علاوه بر ارزشمندي در مقامات معنوي ، ارزشمندي در تحولات اجتماعي است كه زن و مرد ، هر دو در تحولات اجتماعي ميتوانند نقش آفرين باشند و از آنان نقشهاي ارزشمندشان پذيرفته شود. اگر اجتماع را در زمان ضرب كنيم ، حاصل آن تحولات تاريخي است و زن مي تواند در تحولات تاريخي ، ارزش هايي را خلق كند و ايفاي نقش نمايد. مثل حضرت زينب سلام الله عليها كه توانست در زمان خودش براي هزار سال بعد تحول ايجاد كند و ارزش بيافريند و برنامه ريزي نمايد. بنابر اين برابري زن و مرد در ارزش مندي و در حيطه ي برابري در انسانيت و تحولات اجتماعي ، ما را از تفكر سنتي كه زن را ضعيفه دانسته و او را ارزشمند برنميشمارد ، جدا مي كند. گزاره ي سوم : كه راه ما را از دنياي غرب و نگرش ماديون جدا مي كند ، انتظارات مختلفي است كه از زن و مرد به خاطر تفاوت هاي زيستي آنان داريم. چرا خدا زن را زن و مرد را مرد آفريده است؟

به دليل اينكه انتظارات خاصي را از جنس زن دارد كه از مرد ندارد و متناسب با انتظارات است كه خدا استعدادهاي متفاوت به زن و مرد داده است. در بين موجودات هم ضعف و اضافه هايي وجود دارد ، مثلا قوه ي باصره ي انسان (بينايي چشم) نسبت به كركس خيلي ضعيف تر است. قوه ي بينايي كركس به خاطر طعمه يابي به گونه اي است كه حدود 2000 كيلومتري خودش را مي بيند ولي انسان نمي تواند و اين ضعف و اضافه هاي بينايي ،دليل بر ضعف شخصيت كركس نيست و اين امر نشانه ي ضعف انسان نسبت به كركس نبوده ، بلكه آن نياز كركس است ، در حالي كه انسان به چنين چيزي نياز ندارد و به معناي عيب انسان در خلقت محسوب نميشود. بنابراين تفاوت هاي استعدادي بين زن و مرد در برخي از زمينه ها نبايد به ضعف و قدرت يا برتري يكي بر ديگري در حيثيت هاي انساني فرض شود ، بلكه صرفاً تفاوت هايي است كه كارآمدي هاي ويژه ي زن و مرد را مشخص ميكند. مثلاًيك پدر عادل و دانا بر اساس استعدادهاي فرزندش دارايي اش را قسمت مي كند. يك فرزند ، استعداد تجاري دارد ، كارخانه را به او مي سپارد. اين تقسيم بندي متفاوت نشانه ي آگاهي و عدالت مندي است. اين كار آمدي است كه ارزشمندي را ايجاد مي كند. عقل سليم و آگاه ، احساسات سرشار و عاطفه ي زنان را با تقدير و تفسير صحيح ، لازمه ي پرورش عاطفي فرزند در خانواده مي بيند. تفاوت هاي استعدادي ،حقوق متفاوتي را نيز مي طلبد. انتظارات خاص از زن مثل عطوفت فراوان ، نياز به حمايت هاي ويژه هم دارد. اگر از زن خواسته شده در توليد و تربيت انسان ، مادري كند و وظايف مادري را خوب انجام دهد ،بايد متناسب با آن نياز به نفقه نيز توسط مرد تأمين شود ، و براي اينكه عمليات حضانت و پرورش را به نحو احسن انجام بدهد نياز به حمايت دارد ،يعني حتي يك وظيفه را نيز به نفع زن قرار مي دهد. تفكر فمنيستي ، نفقه گيري زن از مرد را نشانه ي تحت الحمايه بودن زن و توهين به زن مي داند. پاسخ منطقي اين نظريه ي نادرست ، اين است كه گاهي مصداق تحت الحمايه بودن ،كودكي يا ناتواني است كه چون خود قادر به تهيه ي امكانات و تأمين زندگي نيست تحت الحمايه و نفقه گير مي شود ولي گاهي اوقات يك شغل مهم مثل معلمي و پزشكي و پرستاري از نظر بودجه ، تحت الحمايه يك وزارتخانه قرار دارد تا آنان بتوانند به راحتي به شغل شريفشان بپردازند و به جامعه خدمت كنند و اين نشانه ي شأن معلمي و پزشكي است نه ضعف آنان. بنابراين در نگرش اسلام ، شأنمادري ، شأن بالايي است و انتظار بالايي هم از زن در مقام مادري ، همسري و مربيگري جامعه ي بشري داريم. زن ، مادر است و خدا به خاطر پرورش نسل بشر به او ويژگيهايي بخشيده است كه در وجود او انسانها پرورش مي يابند و مسئوليت بارداري ، زايمان ، شيردادن و تربيت نسل را بر عهده ي زن نهاده است. امام راحل فرموده اند :«دامن زن ،مدرسه اي است كه انسان در آن تربيت مي شود.» پس زن ، منتقل كننده ي ارزشها به جامعه است. زن ، انسان ساز و تمدن پرداز است. نقشي كه زن در اداره ي خانواده و جامعه و بخش هاي مهم مملكت دارد ، در پيشرفت و تعالي جامعه بسيار حائز اهميت است. اصولاًتفاوت هاي موجود ميان زن و مرد ، مربوط به نقشي است كه در ساز و كار توليد مثل ايفا مي كند ، اما در ديگر موارد ،آنجا كه از نقش خانوادگي منفك شده و وارد سلسله مراتب اجتماعي مي شوند ،رفتارهاي يكساني طراحي شده و اين به معناي اين حقيقت است كه زن و مرد به خوبي قادرند در رهبري و حفظ تعادل اجتماعي ،نقش يكسان و فعالي را ايفا نمايند. در جوامعي كه شرايط اجتماعي ، فرهنگي و سياسي دستخوش عدم تعادل مي گردد ، حقوق زنان ناديده گرفته مي شود. هر چه نسبت عدم تعادل اجتماعي بيشتر باشد پايمال شدن حقوق زن نيز بيشتر خواهد شد مثلاًدر برخي از جوامع به دليل ساختار فرهنگي و سنتي ،مردسالاري را تقويت مي نمايند و عدم حضور زنان و ايفاي نقش درنظام سياسي ، اجتماعي را به آنان تحميل مي كنند. علت تبعيض ناروا و رفتار تحقير آميز نسبت به زنان دليل اصلي تبعيض و رفتارهاي تحقير آميز نسبت به زنان در بعضي از كشورهاي اسلامي ، بي توجهي به اجراي احكام و قوانين حيات بخش اسلام و فاصله داشتن از فرهنگ اسلامي است و الا بدون شك ، مكتبي كه در 14 قرن قبل قادر بوده با وجود پايين بودن سطح دانش و بينش عامه ي مردم ، زمينه ي مساعد براي رشد و تكامل انسان ها را فراهم سازد تا از دامن جامعه و متن امت اسلامي ، قدرت هاي بزرگ علمي ، نظامي ، سياسي و اجتماعي بروز و ظهور نمايد و پايه گذار تمدن جهاني شود ، در عصر كنوني بهترين ابزار و اهرم براي حركت جامعه به سوي رشد و تعالي مي باشد. مكلف شدن زن به تكاليف و مسئوليت هاي معين در جوامع انساني ، زنان و مردان به لحاظ زيستي كه در توليد مثل دارند تفاوت رفتاري نيز دارند كه در اين خصوص ، حقوق متفاوت را اجتناب ناپذير مي سازد. ناظم خلقت نيز هر جا كه مربوط به حفظ نسل مي شود تفكيك نقش و وظيفه ي زيستي ايجاد نموده و حقوق متناسب را تعيين كرده است. در حقيقت منشأ تفاوت هاي حقوقي ، تفاوت هاي زيستي آنان است و بايد حق هر يك متناسب با وضع خلقتي و تكويني باشد. اين ها از جمله حرف هاي نو و مفيد به حال زنان بلكه جامعه ي بشري است كه فقط در مكتب اسلام و در قانون اساسي ايران اسلامي مشاهده مي شود.

تبعيض عليه زنان يكي از تأكيدات مكرر مقام معظم رهبري ، مبارزه با فقر و فساد و تبعيض است. ما نه تنها تبعيض عليه زن را قبول نداريم و در رفتار اجتماعي و خانوادگي ما جايي ندارد بلكه براي مقابله با آن مجازات نيز تعيين شده است و آن حلقه ي مفقوده اي كه زنان جهان در پي يافتن آن هستند در اسلام نهفته است و به نظر من ايران اسلامي قادر است سردمدار دفاع از حقوق بشر زنان و پرچمدار آزادي و نجات زنان از ظلم و تعدي رايج در جهان نسبت به زن باشد. تبعيض عليه زن يعني ظلم ، يعني ستم به زن و اين مسأله نه در قاموس و منطق اسلام جا دارد و نه قانون اساسي چنين اجازه اي را داده ، بلكه قانون اساسي هرگونه ستم و تبعيض ناروا عليه زن را نفي كرده و اسلام با هرگونه ظلم و ستم مبارزه مي كند و قوانين اسلام مملو از حمايت و پشتيباني از مظلوم است و براي رفع هرگونه تبعيض عليه زنان بايستي با تكيه بر عدالت اسلامي و بهره مندي از قوانين اسلام ، اقدام نمود ، زيرا واژه ي تساوي براي استيفاي حقوق زنان ، نارساست. آن چه پاسخگوي به حق نيازهايجامعه ي زنان و به تبع آن كل جامعه است ، بهره گيري از واژه ي عدالت و برقراري تعادل و توازن در همه ي ابعاد حقوقي است و در اموري كه اختيارات و مسئوليت ها در آن مختلف است در حكم عدم برابري منطقي بوده و در واقع ظلم به زنان است لذا در اين زمينه اسلام حرف اول را مي زند و در قانون اساسي و روند نظام جمهوري اسلامي ايران ، ما حرف نوي براي بهبود بخشيدن به وضعيت زنان در دنيا داريم و با نگرشي كلي و جامع به مكتب مترقي اسلام ، آنچه بيش از همه جلب نظر مي كند ايجاد موازنه و برقراري تعادل در جامعه است. براي فهم بهتر و درك درست اين مطلب و به دور ماندن از خطا و هرگونه پيش داوري ، بايستي به احكام اسلام به عنوان يك كليت نگريست. در تفاوت ها كفه ي حقوقي به نفع زنان است. مسأله ي تفاوت ديه يا ارث ، به تنهايي ممكن است تصوير غلط تبعيض عليه زن را در نظر بياورد ولي با تعمق در فرهنگ اسلامي روشن مي شود كه اسلام به خاطر محافظت از كيان زن و فرزندان ، هرگونه مسئوليت تأمين اقتصاد خانواده را به عهده ي مرد نهاده ، و همچنين به دليل حمايت هاي مادي و معنوي از نقش حساس زن ، تفاوت هاي زيستي زن و مرد ، وجود تفاوت هاي حقوقي و مسئوليتها را گريز ناپذير مي نمايد و مهم تر اينكه چرا زن از مزاياي حقوقي كه اسلام براي او لحاظ نموده ، مثل مهريه ، نفقه ، مزد شير دادن و حق الزحمه در قبال اداره ي امور خانه كه از مترقي ترين قوانين در جهت استيفاي حقوق زنان است ، محروم بماند؟ قابل توجه اين كه در اين تفاوت ها كفه ي حقوقي به نفع زنان است و با عنايت اسلام به اين امر مهم و حياتي ، برتري اين دين مقدس را نسبت به ديگر نگرش هاي حقوقي جهان آشكار مي سازد. در پاره اي از جوامع ، در هم ريختگي نقش زنان در حفظ و بقاي

نسل و زوال خانواده ، موجبات به هم ريختن نقش او در اجتماع را نيز فراهم كرده است. ناديده گرفتن نابرابري هاي جنسيتي و نقش متفاوت زن و مرد در توليد مثل و حفظ و سلامت و سعادت نسل انسان ، جوامع بشر را دچار بحران هاي اخلاقي و اجتماعي ساخته است. لذا بايد آن دسته از رفتارهايي را كه پايه ي زيستي داشته و حافظ نظام خلقت هستند ، شناسايي نموده و از اين طريق رفتارهاي طبيعي انسان را كه در پوشش توانايي هاي متمايز انساني وضعيت غير متعادل يافته اند شناسايي كنيم و بر مبناي نظام استوار خلقت پيش برويم و شيوه هاي منطقي و روش هاي صحيح علمي داشته باشيم. كمال هر موجودي در اين است كه استعدادهاي فطري او شكوفا شود و توانايي هايي كه آفرينش در نهاد او به وديعت نهاده است ، به ظهور برسند و از اين رو ، رشد ، پرورش و تقويت خصوصيات مربوط به هر يك از دو جنس زن و مرد در رشد شخصيت او تأثير قابل ملاحظه اي دارد. فرد هنگامي شخصيتي سالم و متعادل خواهد داشت كه زن ، زن باقي بماند و كمال مرد نيز در اين است كه مرد باشد و مرد باقي بماند. هر يك از اين دو اگر بخواهد پا جاي پاي ديگري بگذارد ، مسخ و از خود بيگانه مي شود. توجه به اين مساله در محيط خانوادگي در تمام مراحل زندگي فرزندان ، اهميتي ويژه دارد زيرا سعادت خانوادگي در گرو اين است كه هر يك از زن و مرد طبق نظام خلقت ، نقش خاص خود را ايفا كند. بنابراين توجه به

تفاوت ها موجب برقراري عدالت خانوادگي و به تبع آن عدالت اجتماعي مي شود و شارع مقدس اسلام در تبيين جايگاه ارزشي و حقوقي زن و مرد به وضوح ، آن را بيان كرده است. آيه ي «الرجال قوامون علي النساء بما فضل الله بعضهم علي بعض. و بما انفقوا» . نظاير آن بايد به درستي تفسير و تبيين شود تا شيريني و عدالت مداري آيات قرآن و احكام نوراني اسلام در ذائقه هاي سياسي ، فرهنگي ، اجتماعي و حقوقي انديشمندان و سياستمداران دنيا جا بيفتد و جامعه اي بشري از آن بهره مند گردد. قوام يعني كارگزار ، با استقامت و كسي كه روزي را تهيه مي كند. «بما فضل الله بعضهم علي بعض. و بما انفقوا» مردان از آن جهت كه خدا بعضي را بر بعضي فضيلت و برتري داده است و به خاطر نفقه ايي كه مي پردازند بر زنان اقوي هستند. گاهي به طور كلي زن در برابر زن است – و گاهي مرد در برابر مرد – در مواردي زن و مرد در برابر هم قرار مي گيرند و گاهي زن در برابر شوهر است كه با هم متفاوت مي باشد. اين آيه در مقابل شوهر است نه زن در برابر مرد به عنوان جنسيت. در فلسفه و عرفان به عنوان حكمت نظري ، زن و مرد انسان كامل و كبير در كل هستي مي باشند ، انسان كبير با تكيه بر كرامت انساني وجود دارد كه نه زن بودن مطرح است و نه مرد بودن ، بلكه هم زن است و هم مرد ، كسي حق ندارد امتيازبندي كند و در جوامع بشري همواره گفته مي شود مرد صاحب امتياز است و زن با چه ميزان مانند اوست يا مرد الگوي اول است و زن مانند او. اين نگرش خلاف منطق اسلام است. در اسلام برتري ، اولويت و امتياز از آن متقين است ؛ «ان اكرمكم عند الله اتقيكم». حكمت عملي نيز سه زاويه دارد : 1- خودسازي و خودپردازي يعني اخلاق. 2- خانواده سازي ، خانواده پردازي ، استحكام و رشد خانواده وحركت به سوي كمال. 3- جامعه سازي و جامعه پردازي ، پيش بسوي ترقي و پيروزي. « و لا تتمنوا ما فضل الله به بعضكم علي بعض. للرجال نصيب مما اكتسبوا و للنساء مما اكتسبن و اسئلوا الله من فضله ان الله بكل شيءعليما» ( و از خداوند بعضي از شما را بر بعضي ديگر فضيلت داده ، آرزو نكنيد و نخواهيد ، كه براي مردان بهره ايي و براي زنان بهره ايي است از آنچه كسب نمودند و خداوند را از فضلش سئوال كنيد ، به درستي كه خداوند بر همه چيز داناست). جمهوري اسلامي ايران تحولات جديد دنيا را در زمينه ي حقوق بشر به طور اصولي به رسميت شناخته و از نقش زنان در تصميم گيريهاي مهم استقبال و حمايت مي كند و بر اين باور است كه بدون حضور زنان و تأثير گذاري نقش آنان ، جامعه به توسعه ي سياسي ، فرهنگي و اقتصادي نخواهد رسيد و چنان چه اسلام ناب محمدي(ص) در عمل به اجرا در آيد ، مي توان دموكراسي را به طور كامل تحقق بخشيد. حرف منطقي و اصولي ما با سازمان ملل وطرفداران حقوق زنان اين است كه چرا نبايد همه ي ملت ها با فرهنگ و منطقي خويش تعاريف متفاوتي از مفهوم حقوق خود داشته باشند و چرا نبايد از مصاديق مورد قبول و صحيحي كه كاملاً توجيه علمي و عقلي و منطقي دارد ، بهره مند گردند؟ اين تفاوت ها بيش از آن كه از رويكردهاي متفاوت ايدئولوژيك ناشي شده باشد از حقيقت عميق تري برخوردار است و آن مسأله ي توجيه حقوق بشربه تصور يك ملت از قواعد اخلاقي است كه محصول شرايط فرهنگي خاص است. وضعيت فعلي حقوق بشر به تصور يك ملت از قواعد اخلاقي است كه محصول شرايط فرهنگي خاص است. وضعيت فعلي حقوق بشر و ناتواني جامعه ي جهاني در دستيابي به يك معناي مشترك در اين زمينه ، نشانگر اين نكته است كه انسان ، موجود پيچيده اي است كه شرايط اجتماعي و فرهنگي بسيار پييچيده اي دارد و دقيقاًهمين تفاوتهاي اجتماعي و فرهنگي اوست كه امكان دستيابي به اصول مشتركي در اين زمينه را غير قابل حصول مي سازد. دخالت شرايط فرهنگي ، اجتماعي در جاي ديگري كه تأثير عوامل فرهنگي مثل اهميت دادن به ارزش هاي خانوادگي ، اخلاقي و مذهبي بر شكل ساختار حقوق بشر زنان تأثير گذاشته و به مرزبنديهاي خاص مي انجامد ، امكان پذير نيست. در كشور ما دو عنصر ،بسيار مهم و تعيين كننده است ؛يكي تاريخ و تمدن چند هزارساله ، و عنصر دوم مذهب و ارزشهاي اسلامي است كه تهذيب و غني ساختن فرهنگ ملي ما بيشترين نقش را در تشكيل ساختار تاريخ وجامعه ي ما ايفا نموده است. در واقع تركيب اين دو عنصر اساسي ، ساختار حقوق انساني و بخصوص حقوق زنان در اين سرزمين را تعيين مي نمايد. بنابر اين بهره گيري از واژه ي برابري بر اساس عدالت ، بهترين راه مبارزه با هرگونه حق كشي و تبعيض عليه زن است و اين همان حرف نو بلكه جديدترين و مترقي ترين نوع دموكراسي و تساوي زن و مرد است ؛ يكسان ساختن زمينه ي رشد زنان شاغل و خانه دار به منظور آشنايي با حقوق اجتماعي ، سياسي و مسئوليت هاي خانوادگيو هموار ساختن راه براي زنان كشور جهت ايفاي نقش خود در تحقق اهداف انقلاب اسلامي و گسترش ارزشهاي ديني و فرهنگي و مشاركت آنان در مبارزه با امپرياليسم و صهيونيسم و استعمار و همه ي اشكال تبعيض به استثناي مختصات شرعي. توجه به ارائه ي خدمات حقوقي به زنان و استفاده از ابزارهاي قانوني و حقوقي براي احياي حقوق زنان با كمك فقهاء و علماء و مراجع و آيات عظام در جهان معاصر. هدفمند بودن دفاع از حقوق زنان به منظور رسيدن جامعه ي اسلامي ايران به وضعيت مطلوب حقوق خانواده. توجيه نخبگان فكري جامعه در مورد اهداف اين حركت. شناسايي تخريب گران فكري در مباحث زنان و رقابت علمي ، سياسي و فرهنگي با تفكري كه جنبش هاي فمنيستي را طراحي كرده و به مهندسي افكار عمومي در اين جهت مي پردازد. طراحي شيوه هاي زدودن تفكرات بي پايه در مورد زنان. آگاهي زنان از وظيفه ي اصلي ، حياتي ، تعيين كننده و بسيار حساس و مقدس خود نسبت به ايجاد و حفظ كانون گرم خانواده كه اساس و پايه ي اصلاح جامعه است و شناخت مسئوليت سنگين تربيت نسلي مبتني بر ارزشهاي انساني كه موجب مي شود زن از ثمره ي فكر و دامان خويش استفاده ي بهينه ببرد.

دیدگاه ها

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.

افزودن دیدگاه جدید

Restricted HTML

  • تگ‌های HTML مجاز: <a href hreflang> <em> <strong> <cite> <blockquote cite> <code> <ul type> <ol start type> <li> <dl> <dt> <dd> <h2 id> <h3 id> <h4 id> <h5 id> <h6 id>
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.
CAPTCHA
CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
اگر شما یک بازدید کننده انسانی هستید و یک ربات نیستید به چالش و آزمون زیر پاسخ دهید.