به انگيزه برپايی يادواره های شهداي «زن» در هشت سال دفاع مقدس

س 1395/06/30 - 22:33
به انگيزه برپايی يادواره های شهداي «زن» در هشت سال دفاع مقدس

برگهاي سرخ تاريخ هشت سال دفاع مقدس و دفتر خونين شهداي آن ايام مزين به نام هفت هزار شهيد«زن» نيز هست. پنج هزار آينه و اسطوره مقاومت و ايثار، پنج هزار واژه مظلوميت و حماسه ناخوانده ... اما ماندگار. زنان و دختراني كه در بمبارانهاي هوايي، ترورها و انفجارها به شهادت رسيده اند. چه كسي نام شهيد«ناهيد فاتحي كرجو» را شنيده و حماسه شهادت او را مي داند؟ چه كسي «ثوبيه رحمانپور» نسرين شاهرخي، زليخا علي نژاد، سهيلا اوليايي» و صدها شهيده كردستان را مي شناسد؟ دختران و زناني كه تمام هيبت دشمن را شكستند.

كردستان بعد از انقلاب اسلامي و مخصوصاً در هشت سال دفاع مقدس، منطقه فعاليت و درگيري گروهكهاي ضد انقلاب كومله، دمكرات و ديگر گروهها بود. حمله بعثي ها و بمبارانهاي هوايي، در كنار فعاليت نيروهاي ضد انقلاب باعث ناامني كردستان شده بود. برادران سپاه و ارتش و نيروهاي انتظامي در كنار برادران و خواهران مسلمان كرد سعي در برقراري امنيت در كردستان را داشتند و در كنار عمليات نظامي، فعاليت فرهنگي را نيز انجام مي دادند. در اين دوران، هر كسي طرفدار انقلاب اسلامي بود و عشق امام و اسلام در قلبش بود، امنيت جاني نداشت. گروهكهاي ضد انقلاب او را شناسايي مي كردند و در فرصتي با حمله و اسارت او را ناجوانمردانه به شهادت مي رساندند. و ناهيد فاتحي كرجو از جمله اين مظلومه ها به شمار مي رفت. ناهيد روز دوشنبه هشتم آذر 1361 به هنگام خروج از منزل توسط نيروهاي ضد انقلاب ربوده و به روستاي هشميز به اسارت برده مي شود. اين دختر 18 ساله يازده ماه مورد سخت ترين و ناجوانمردانه ترين اذيت و آزار و شكنجه ها قرار مي گيرد. گروهكهاي ضد انقلاب، ضمانت آزادي او از زندان اسارت- خانه اي در روستاي هشميز- را توهين به امام و انقلاب قرار مي دهند. روزهاي اسارت همراه با سخت ترين شكنجه ها پشت سر هم مي گذرد، اما ناهيد، اين دختر مسلمان كرد همچون آسيه حسرت حتي يك توهين و پشت كردن به موسي زمان را بر دل

ضد انقلاب مي گذارد. مردم روستاي هشميز بعدها تعريف كرده اند كه گاهي مي ديدند گروهك ضد انقلاب، ناهيد را از محل اسارت بيرون مي آورند تا دست و صورت خونين خود را بشويد، اما به خاطر تهديد و رعب و وحشتي كه ضد انقلاب در دل مردم آن روستا انداخته، آنها هيچ كاري نمي توانند انجام بدهند. و سرانجام ناهيد فاتحي تمام غرور ضد انقلاب را در هم مي شكند. آنها جلو چشمانش گوري آماده كرده و اين دختر مسلمان را پس از يازده ماه اسارت با تني مجروح و خونين از شكنجه هاي وحشيانه زنده به گور مي كنند. مراسم با اهداء لوح تقدير به خانواده هاي شهدا به پايان رسيد. دلمان نمي خواست از آن فضاي معنوي و محفل الهي بيرون برويم.

نگاهمان به نگاه مادران و پدران شهيد گره مي خورد و اندوه عميق از سنگيني رسالتمان، ما را درهم مي شكست. مردمي ساده و خونگرم، رنجديده اما مقاوم و صبور كه از شهرها و روستاهاي اطراف براي شركت در يادواره به سنندج آمده بودند. از سقز، ديواندره، بانه، مريوان، كامياران و ... هركدام لوح تقدير از فرزند شهيدشان

را همچون يادگار گرانبهايي در آغوش گرفته بودند و با چشمان مرطوب، اما تبسمي محزون و نگاهي پرسشگرانه تا بي انتها، آماده مي شدند تا به شهر و روستايشان بروند. ظاهراً مراسم تمام شده بود. اما روايات حديث اين زنان شهيد هنوز ادامه داشت. بعد از ظهر در محل استقرار، گفتگوي دوستانه با خواهران كردستاني آنقدر به درازا كشيد كه به شب خاطره تبديل شد و البته فرصت خوب و گرانبهايي براي تجديد خاطرات بود. احمدپور- از خواهران نيروي مقاومت بسيج تهران- از شهادت همسرش مي گفت. يعقوبي- همكار او- از سفرش به آذربايجان غربي و فعاليت مخلصانه خواهران بسيجي در دورافتاده ترين مناطق محروم با حداقل امكانات و هاشمي نسب و بشيريان و شكري از خواهران كردستاني، از ايام هشت سال دفاع مقدس و حضور زنان در سنگرهاي مختلف پشتيباني، امداد، فرهنگي، آموزش و حتي اسلحه بدست گرفتن و رويارويي با دشمن. منبع خاطرات بودند، اما لبريز از درد و حسرت و اندوه. حسرت باقي ماندن از قافله شهدا و درد فراموش شدن و اندوه و ارزشهاي اسلامي توسط بعضي ها... گفتند و گفتند حتي از برادران شهيد. از شهيد عزيز كريمي كه گروهكهاي ضد انقلاب او را به اسارت مي گيرند. دو كتف او را سوراخ مي كنند و طنابي از آن عبور مي دهند. دو زانويش را نعل مي زنند و با طنابهاي كتفش، او را دور تا دور روستا مي چرخانند و بعد از شكنجه هاي بسيار او را در مقابل چشمان 2 فرزندش در تشت روغن سرخ مي كنند و به شهادت مي رسانند. از خوهر احمدي گفتند كه به خاطر فعاليتش در ستادهاي پشتيباني جبهه ها به مادر احمدي معروف بود. مادر احمدي، پسرش را نيز در جبهه ها تقديم اسلام كرده بود. از خواهراني گفتند كه به خاطر حضور در جبهه ها و فعاليت شديد در هشت سال دفاع مقدس ازدواج نكردند و عروس شدنشان را موكول به بعد از جنگ نمودند. و پس از پايان جنگ نيز، شرط ازدواج خود را، همسري جانباز قرار دادند. از خواهر تقوي، خواهر آقايي، خواهر بيات، خواهر قيصريان، خواهر قاضيان و صدها خواهر ديگر كه پس از پايان جنگ هركدام به شهرهايشان برگشتند و اكنون بسياري از آنها به فراموشي سپرده شده اند. از شهداي گمنامي گفتند كه در روياهاي صادقانه شناسايي مي شدند. از رزمندگان مجروحي كه توسط نفوذي هاي ضد انقلاب با آمپول هوا در بيمارستان به شهادت مي رسيدند. و از جوي جلو استانداري كردستان كه به جاي آب، در آن خون شهدا جاري بوده است. شكري نيز از دوران كودكي و نوجواني اش در دوران جنگ مي گويد و اين كه چگونه چادر او را ضد انقلابيون يكبار پاره مي كنند و يك بار ديگر به آتش مي كشند تا دست از حجابش بردارد، از اهالي بيرجند است. در دوران جنگ به كردستان مي آيند، خانوادگي بسيج اند و ... زمان اقامت به اتمام رسيد و موقع برگشتن بود. خواهر بشيريان تا فرودگاه همراهي مان كرد و متواضعانه و صميمي چند بار تكرار كرد، باز هم بيائيد. ما را تنها نگذاريد... خدايا همدلي چه شيرين است. همدردي چه لذتي دارد. گشتن و همديگر را يافتن چه نعمتي است و اينها چه گرانبها گوهرهايي هستند كه هنوز هم ساده، بي توقع، دور از هياهو و جنجال فعاليت مي كنند و براي استقرار درخت اسلام و انقلاب اسلامي زحمت مي كشند و ما قدرشان را چه كم مي دانيم... سينه شان گنجينه اي است از خاطرات حماسه ها، صندوقچه اي از حماسه هاي ناخوانده كه هركدام برگي از تاريخ مقاومت و ايثار زنان و مردان در هشت سال دفاع مقدسمان است كه هنوز هم ايستاده اند. چه كسي حماسه هاي آنها را رويت خواهد كرد؟ چه زماني تشنه شنيدن خواهيم شد؟ و اين روح هاي خفته كي از خواب غفلت بيدار خواهند شد تا شرمنده خون شهدا نباشيم....

دیدگاه ها

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.

افزودن دیدگاه جدید

Restricted HTML

  • تگ‌های HTML مجاز: <a href hreflang> <em> <strong> <cite> <blockquote cite> <code> <ul type> <ol start type> <li> <dl> <dt> <dd> <h2 id> <h3 id> <h4 id> <h5 id> <h6 id>
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.
CAPTCHA
CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
اگر شما یک بازدید کننده انسانی هستید و یک ربات نیستید به چالش و آزمون زیر پاسخ دهید.