
چنان چه نگذارند زن به تحصيلات صحيح و به علم و معرفت دست پيدا كند، اين ظلم است. اگر شرايط طورى باشد كه زن فرصت پيدا نكند به خاطر زيادى كار و فشار كارهاى گوناگون، به اخلاق خود، به دين خود و به معرفت خود برسد، اين ظلم است. اگر زن امكان پيدا نكند كه از مايملك خود به طور مستقل و با اراده خود استفاده كند، اين ظلم است. اگر به زن در هنگام ازدواج، شوهرى تحميل شود - يعنى خود او در انتخاب شوهر نقشى نداشته باشد و اراده و ميل او مورد اعتنا قرار نگيرد - اين ظلم است. اگر زن، چه آن وقتى كه داخل خانه با خانواده زندگى مى كند و چه در صورتى كه از شوهر جدا مى شود، نتواند از فرزند خود بهره عاطفى لازم را ببرد، اين ظلم است. اگر زن استعدادى دارد - مثلا استعداد علمى دارد، استعداد براى اختراعات و اكتشافات دارد، استعداد سياسى دارد، استعداد كارهاى اجتماعى دارد - اما نمى گذراند از اين استعداد استفاده كند و اين استعداد شكوفا شود، ظلم است.
ممكن است انواع ظلمها در جامعه وجود داشته باشد، كه بايد اين ظلم ها برداشته شود؛ اما درعين حال به مسؤوليت زن و مسؤوليت مرد كه در قبال هم هر دو مسؤوليتى به عنوان تشكيل خانواده دارند، بايد به چشم اهميت نگريسته شود؛ چون خوشبختى زن و خوشبختى مرد در اين است. بعضى خيال مى كنند زن كمبودش اين است كه مشاغل بزرگ و سروصدادار ندارد! خير؛ مشكل زن اين نيست. حتى آن زنى هم كه شغل بزرگى دارد، به محيط امنى در خانواده، به يك شوهر مهربان بامحبت، به يك تكيه گاه مطمئن عاطفى و روحى - كه شوهر و مرد اوست - نيازمند است. طبيعت و نياز عاطفى و روحى زن اين است؛ بايد اين نياز برآورده شود.
مسأله شغل هم مسأله ديگرى است؛ البته مسأله درجه اولى نيست. اگرچه اسلام مانع مشاغل و مسؤوليتهاى زنان نيست - مگر در موارد استثنايى، كه بعضى مورد اتفاق بين فقهاست، بعضى هم مختلف فيه است، و در اين زمينه ها هم البته بايد كار شود - ليكن مسأله اصلى زن اين نيست كه آيا شغلى دارد يا ندارد. مسأله اصلى زن، آن مسأله اساسى است كه امروز در غرب متأسفانه از بين رفته است، و آن همان احساس آرامش و احساس امنيت و احساس امكان بروز استعداد و مورد ستم قرار نگرفتن در جامعه و در خانواده و در خانه شوهر و در خانه پدر و امثال اين هاست. كسانى كه در خصوص مسأله زن تلاش مى كنند، بايد در اين زمينه ها تلاش كنند.
------------------------------
منبع: www.khamenei.ir
دیدگاه ها