
به گزارش سایت زنان شهید، رقیه رضایی شهید شاخص سال 1395 سازمان بسیج زنان کشور، اهل قزوین بود. او یک خواهر و سه برادر بزرگ تر از خود داشت، پدر وی تاجر چوب و مادرش خانه دار بود.
رویا معصومی دوست دوران تحصیل این بانوی شهید در حوزه علت تغییر رشته تحصیلی وی را از پزشکی به حوزه چنین بیان کرد: رقیه در دوران دبیرستان شاگرد ممتاز مدرسه بود و معلمان از او رضایت کامل داشتند و بر همین اساس برای ادامه تحصیل در دانشگاه رشته پزشکی را انتخاب کرد اما تحت تأثیر رهنمودها و صحبت های امام خمینی (ره) قرار گرفت و تصمیم خود را نهایی کرد و به حوزه علمیه قم رفت زیرا اعتقادش بر این بود که اگر به دانشگاه بروم جان انسانها را نجات می دهم، اما می خواهم با معارف دینی روح انسانها را سیقل دهم.
وی در خصوص ویژگی های رفتاری این شهید شاخص گفت: رضایی همزمان با تحصیل مشغول به تدریس در مدارس شد و همیشه رفتاری سرشار از محبت با شاگردان داشت و سعی بر این داشت که به طور غیرمستقیم دختران نوجوان را جذب حجاب کند و در کارش موفق بود زیرا هر روز به تعداد دخترانی که حجاب چادر را انتخاب می کردند، افزوده می شد.
عصمت بنایی دوست دیگر رقیه رضایی است که ادامه زندگی رقیه را چنین بازگو کرد: پس از یک سال تحصیل در کردستان درگیری های زیادی بین مردم و نیروهای ضدانقلاب شروع شد و او با گروهی عازم سفر به سمت کردستان شد، محرومیت مردم را با گوشت و پوست خود حس می کرد چرا که در طول این یک سالی که در حوزه مشغول تحصیل بود شرایط سختی برای خود فراهم کرده بود تا بتواند انسان کاملی شود و به مردم خدمت بهتری کند.
وی افزود: در همین زمان یکی از اقوام رقیه، فردی از اعزای حزب جمهوری که در سیستان مشغول به خدمت بود را برای ازدواج به وی معرفی کرد که از نظر عقیده، تفکر و آرزوها خیلی شباهت به هم داشتند، هدف هر دو از خدمت کردن به مردم رضایت و تقرب به خدا بود .
بیات اهمیت ندادن به ظواهر دنیوی را ویژگی دیگر رضایی دانسته و گفت: او به مادیات و ظواهر دنیوی اهمیتی نمی داد، مهریه اش را 14 سکه طلا و یک سفر حج تعیین کرد و در جهیزیه کلی کتاب با موضوعات مختلف و وسایل اندکی به خانه همسرش برد.
محمدرضا رضایی نحوه شهادت رقیه را چنین بیان کرد: 2 سال از ازدواجشان گذشته بود که رقیه به نیابت از مادر و همراه با پدر و برادر به حج مشرف شد، روز جمعه ۹ مرداد ۱۳۶۶ حجاج ایرانی تصمیم گرفتند در راهپیمائی برائت از مشرکین شرکت کنند رقیه حال عجیبی داشت شور و شعف تمام وجودش را گرفته بود به برادر و همراهانش می گفت امروز با آب زمزم غسل شهادت می کنم و به بیرون می روم ، حجاج در حالی که شعار «مرگ بر آمریکا» و «مرگ براسرائیل» سر میدادند، نیروهای امنیتی عربستان بر آنان آتش گشودند، یکی از نیروهای پلیس سعودی با باتوم خود بر سر رقیه ضربه ای زد و او در حالیکه چادرش را محکم گرفته بود نقش زمین شد و به درجه رفیع شهادت رسید.
انتهای پیام/ع
دیدگاه ها