
خانم محتشمى (اداره كننده جلسه): بسم الله الرحمن الرحيم. با كسب اجازه از مقام عظماى ولايت، جلسه را با تلاوت آياتى از قرآن مجيد توسط خواهرمان خانم "طهماسبى" كه حافظ كل قرآن و رتبه پنجم كنكور در رشته دندانپزشكى است، شروع مى كنيم.
شما همه قرآن را حفظيد؟
خانم طهماسبى: فقط دوره كردن نياز است.
خوب؛ دوره كنيد. خيلى نعمت بزرگى است. اى كاش آن وقتهايى كه ما به سن شما بوديم، انگيزه هايى چنين در جامعه بود كه ما هم حفظ مى كرديم. متأسفانه آن وقت ها اين حرف ها نبود. خوش به حالتان؛ ان شاءالله موفق باشيد. ...
خانم فقيه، استاد دانشگاه الزهرا: بسم الله النور، بسم الله النور النور، بسم الله النور على نور:
چو نورش در بسيط ارض از عرش برين آمد
خدا را هرچه رحمت بود، نازل بر زمين آمد
ز نورش رحمت از رب المشارق تافت بر عالم
چو زهرا را ظهور از رحمةللعالمين آمد
جمالى در تجلى آمد از پيراهن امكان
كه صد خورشيد و ماهش جلوه گر از آستين آمد
نزول شط نور از كبرياى عرش بر طور فرش، نعمت و بركت و رحمت بر كوير تشنه دلان موسوى سرازير ساخت و هر كه را ديده بر آن خورشيد عالم گستر منور شد، سعادت دنيا و عقبا نصيب گشت و بساط آن نور كونين در تبرك وجود فرزندان زهراى اطهر، از حسنين (سلام الله عليهما) تا خمينى كبير(ره) و خامنه اى معظم، به حكم "انما يريدالله ليذهب عنكم الرجس اهل البيت و يطهركم تطهيرا"، بر مشام جان كائنات معطر و مطهر آمد. بار ديگر بر عروس چرخ زيور بسته اند و پرده زربفت بر ايوان اخضر آويخته اند:
... چرخ كحلى پوش را بند قبا بگشوده اند
كوه آهن چنگ را زرين كمر در بسته اند
اطلس گلريز اين سيماب گون خرگاه را
نقش پردازان چينى نقش ششتر بسته اند
مهد خاتون قيامت مى برند از بهر آن
ديده بانان فلك را ديده ها بربسته اند
دانه ريزان كبوتر خانه روحانيان
نام اهل البيت بر بال كبوتر بسته اند
منظومه محبت زهراى اطهر بر خاطر مؤمنان، مسطور و دعاى اين صحيفه عظيم بر ناصيه دردمندان اهل ولايت، مكتوب باد.
آفرين. اين شعرها مال چه كسى بود؟ (از فؤاد كرمانى و خواجوى كرمانى) بسيار خوب. متن را هم كه لابد جناب عالى نوشته ايد. خيلى خوب. خيلى متن خوبى بود. ان شاءالله موفق باشيد.
خانم خالصى مادر سه شهيد: بسم الله الرحمن الرحيم. اينجانب مادر سه شهيد بسيجى، داوود، رسول و عليرضا خالقى پور، ميلاد با سعادت دخت نبى اكرم (صلى الله عليه وآله وسلم) و زوجه ولى الله فاتح خيبر، و ام الائمه و مادر خود جناب عالى را و همچنين تولد با سعادت رهبر كبير انقلاب اسلامى، امام راحل عزيزمان را كه با تولد خانم فاطمه (سلام الله عليها) مقارن شده، به ساحت مقدس آقا امام زمان و به رهبر عزيزمان و به تمامى امت شهيدپرور، مخصوصا بانوان حاضر در جلسه و بانوان كشور اسلاميمان و على الخصوص مادران، همسران و فرزندان شهدا و جانبازان و آزادگان، تبريك و تهنيت عرض مى كنم. اميدوارم لطف و عنايت آن بانوى بزرگوار، در هر دو جهان شامل حال همه ما باشد.
خانم! ما بايد به شما تبريك عرض كنيم. بچه ها چه زمانى شهيد شدند؟
داوود سال 1362 در عمليات خيبر به شهادت رسيد. رسول و عليرضا بعد از امضاى قطعنامه، در عمليات مرصاد به دست منافقين به شهادت رسيدند.
خداوند ان شاءالله آنها را با پيغمبر محشور و شما را حفظ كند. ما خدمت شما نرسيده ايم؟
هنوز ما انتظار زيارت قدوم مبارك شما را همچنان به دوش مى كشيم. هنوز موفق نشده ايم قدم هاى پرمحبتتان را روى چشممان قرار دهيم.
تعجب است چطور خدمت شما نرسيده ايم! ما معمولا اين طور موارد را در اولويت قرار مى دهيم. ان شاءالله سفارش مى كنم كه يك وقتى نه چندان دور، ان شاءالله خدمت شما بياييم. ان شاءالله موفق باشيد.
خانم محتشمى: بسم الله الرحمن الرحيم. با عرض سلام و تبريك ميلاد همتاى مولود كعبه و مراد و مادرتان كه اول آمر به معروف در راه ولايت و مهاجر و مجاهد فى سبيل الله بود و جانباز و شهيد و مفقودالاثر شد تا سادةالعباد را سيادت بخشد و اركان البلاد را ركنى ركين از سلالةالنبيين گردد. اميدواريم از مهمانى كريمانه و عارفانه اهل بيت در جشن ميلاد مادرتان، امت نيز از دعاى خير حضرت عالى برخوردار شوند. با تشكر از اين كه وقت گرانقدر شريفتان را به اين ملاقات كه احياگر سنت نبوى در مسجدالنبى است، اختصاص داديد تا رسالت و تكليف خود را در اين برهه از زمان بازشناسيم. جمع حاضر - مشتاقان درك حضورتان - جمعى از رهگشايان راه ظهور، از اقشار مختلف مردمى و نهادهاى غيردولتى هستند كه امروز به جمع صميمى امام امت فراخوانده شدند. ما در سفرهاى روحانى به سوى كعبه جانها معتقد بوديم كه نه نوبت است و نه حتى قسمت؛ بلكه دعوتى است الهى. امروز جمع ما اين دعوت الهى، يعنى استضائه از محضر ولى الله و نايب امام زمان (عجل الله تعالى فرجه الشريف) را با جان و دل حس مي كنند و حس مى كنيم. اعضاى اين جمع، از خانواده هاى معظم شهدا، جانبازان و ايثارگران، زنانى متعهد و متخصصند كه با اراده و تلاش، علاوه بر افتخار حضور در عرصه هاى مختلف اجتماع، حسن تبعل و مادرى و حفظ كيان خانواده را به عهده دارند و هميشه درصدد رشد علمى و معنوى و ارتقاء آگاهى و افزايش بصيرت سياسى بوده و دائم در جهت خدمت به نظام اسلامى، دفاع از ارزشها و دفاع از نظام ولايت مشغول بوده اند. حاضرين، گروههايى از اساتيد، دانش پژوهان، دانشجويان، محققين، پزشكان، شعرا، اصحاب مطبوعات، معلمين، دانش آموزان، مبلغين داخلى و خارجى، هنرمندان، كارمندان و كارگرانند، كه همه در عرصه هاى مختلف، بازوان پرقدرت و پرتلاش براى نظام و كشور در عرصه هاى مختلف هستند.
اينك با كسب اجازه از حضورتان، ديدگاه ها و مسائلى را عرضه مى كنند و در صورت صلاحديد، حضرت عالى بذل عنايت فرموده و با رهنمودهاى حكميانه خودتان، ديدگاه و عملكرد ما را به نور هدايت مزين فرماييد.
مهرى سويزى، سردبير زن روز: بسم الله الرحمن الرحيم. خدا را سپاسگزار و شاكريم كه نعمت حضور در محضر جناب عالى را به همه ما عطا فرمود. ان شاءالله بر مسؤوليت سنگين اين جلسه هم واقف باشيم و در راه فعاليتها به همه مسؤوليت هاى حاصل عمل كنيم. مطلبى را در رابطه با فرهنگ و مطبوعات به محضر جناب عالى عرض مى كنم:
واقع اين است كه فرهنگ، مجموعه سيالى است كه مستقيما مربوط به انسان است. فرهنگ، برآيند عادات و اعتقادتى است كه به يك جامعه اختصاص پيدا مى كند. بى ترديد بخشى از اين عادات و اعتقادات، جوششى است كه از نسل گذشته به نسل حاضر رسيده و بخشى از آن كوششى است كه ثمره تلاش نسل حاضر است. در واقع فرهنگ، شناسنامه دستجمعى يك ملت است. هويت همگانى است كه همگان بايد براى پاسدارى و حراست از آن بكوشند و دفاع كنند. اين معنا را در آيات قرآن هم مى يابيم؛ آن جايى كه خداوند رحمان در سوره نساء مى فرمايد: "ود الذين كفروا لو تغفلون عن اسلحتكم و امتعتكم فيميلون عليكم ميلة واحدة(3)"؛ اى مردم! دشمنان شما دوست دارند كه از دو چيز غفلت بورزيد: "اسلحتكم"، نمايى از دفاع، و "امتعتكم"، آن حقيقت و مجموعه سرمايه ها. اگر از دفاع و از سرمايه ها غافل شويم، آن گاه "فيميلون عليكم ميلة واحدة"، يورش ناگهانى و شبيخون دسته جمعى دشمن براى شهر و ديارى كه هيچ مرزى را براى پاسدارى ندارد، آسان و ميسر خواهد بود.
امروز ما در آغاز دهه سوم انقلاب اسلامى هستيم و انتظار داريم كه از فرهنگ اسلامى نظام اسلامى، با اهرمهاى مهمى چون ابلاغ دعوت، ايجاد عادت و اعمال قدرت، حفاظت و حراست كنيم. مسلما حفاظت و حراست از چنين فرهنگى حفاظت از انقلاب است؛ انقلابى كه حضرت امام (رحمةالله عليه) فرمودند: "نگذاريد به دست نااهلان بيفتد". بى ترديد امر امام و كلام امام، يك امر دو سويه است. از سويى همه مسؤولان و همه برنامه سازان جامعه را نشانه مى رود تا آنها در انتخاب تدبيرها و در انتصاب مديرها به اين معنا توجه كنند كه هيچ جزئى از اجزاى انقلاب، به دست نااهلان نيفتد. امر حضرت امام از سويى ديگر هم متوجه مردم و آحاد جامعه است. مردم جامعه ما با حضور خود در عرصه هاى مختلف سياسى - اجتماعى، با نظارت دقيق، با حمايت همه جانبه و بلكه در جهات و زمينه هايى كه لازم است، با دخالت ها و هدايت هاى بجا، بايد همه را متوجه مسؤوليت هاى خود كنند. هيچ ترديدى نداريم كه بين مسؤولان و مردم يك حلقه واسطه وسيعى به نام رسانه به طور عام و مطبوعات به طور خاص وجود دارد. بى ترديد مطبوعات ما بايد در تأمين آگاهي هاى صحيح و بموقع مردم، تلاش كنند. مطبوعات ما بايد در تأمين ارزش ها، اصالت ها و آرمانهاى مردم بكوشند. مطبوعات مى توانند با ايجاد حركتهاى معرفت آميز، هم مردم را متوجه مسؤوليت خود كنند و هم مسؤولان را متوجه مسئوليت هاى سنگين خود نمايند؛ چنان كه اگر عكس اين اتفاق بيفتد، مطبوعات با حركت هاى جنجال برانگيز و با ايجاد ابهام و توفان شک و تفرق مى توانند هر دو گروه - يعنى هم مردم و هم مسئولين - را از آن وظايف اصلى خود منحرف كنند.
آنچه كه امروز واقعا به عنوان رسالت مطبوعات مطرح است - در كنار آن واژه آزادى، بسيار دستمايه كلام ها و صحبت ها شده - اين معنا و مطلب است كه رسالت مطبوعات مقصدى است كه وسيله اى براى رفتن به آن مقصد مى خواهد، كه آن وسيله "آزادى" است. آزادى مطبوعات، بايد وسيله تأمين رسالت مطبوعات گردد؛ نه آن كه رسالت مطبوعات در پاى آزادى همه جانبه و بى بندوبار، قربانى شود! اين همان چيزى است كه برنامه ريزان و كارگردانان غربى و غربزده - حتى در آن سوى مرزها - امروز با صراحت براى تحققش تلاش مى كنند و در واقع شمشيرها را ديگر از رو بسته اند!
در يكى از جلسات ضدانقلابيون، با صراحت مطرح كردند كه اگر ما تا سرنگونى نظام جمهورى اسلامى 100 كيلومتر فاصله داشته باشيم، بى شك بايد 95 كيلومتر آن را با برنامه هاى فرهنگى طى كنيم!
چه كسى است كه امروز نداند حمال و عمال برنامه هاى فرهنگى مدنظر آنها، قلم به دستان غافل و معترضى هستند كه علاقه مندند در داخل زمينه سازى كنند تا نشاط و اميدوارى مردم، به زمهرير يأس تبديل شود؛ تا حفظ ارزش ها و آرمان ها به فراموشى گرايد و پيوند وثيق امت با رهبر، گسسته گردد!
اما خدا را شاکريم كه در وراى همه اين برنامه هاى پلشت و پليد و پنهان و آشكار دشمن، ملت ما، مسؤولان ما و مطبوعات متعهد ما هشيارانه بر مدار وظايف خود تلاش مى نمايند و خود را مشغول حفظ مويرگ سلايق نمى كنند كه خداى نكرده از حفظ شاهرگ اصلى انقلاب بازبمانند. اطاله كلام كردم؛ پوزش مى خواهم. در محضر جناب عالى صحبت كردن - با معنويتى كه در اين جلسه استشمام مى شود - افتخار بزرگى است و همه به ما التماس دعا گفتند كه نيابتا از جانبشان، شما را زيارت كنيم. خداوند منان اين مجلس را ذخيره آخرت همه ى ما بگرداند. به خاطر وقتى كه از جلسه گرفتم باز هم عذرخواهى مى كنم.
خيلى خوب است؛ طيب الله انفاسكم. من يك جمله حول و حوش فرمايش ايشان عرض كنم. بيانات خيلى خوب و متينى بود كه خيلى هم خوب ادا شد. نكته اى در فرمايشات خانم بود كه نكته بسيار درستى است. منتها ايشان توضيح ندادند. من اشاره اى به توضيح آن بكنم:
در زمينه گسترش فرهنگ، يا تغيير فرهنگ، يا تأمين فرهنگ، يكى از كارهاى مهم "ايجاد عادت" است كه ايشان در ضمن بياناتشان گفتند: "با ايجاد عادت". اين درست است. ايجاد عادت خيلى نقش دارد. مطبوعاتى كه درصددند محتواى عميق فرهنگى را - چنين چيزى فرض كنيم - تغيير دهند، يا آن را دچار جهت گيري هاى نادرستى كنند، از جمله كارهايى كه مى توانند انجام دهند، اين است كه ذائقه ذهنى مردم را به سمت ديگرى از مطالب پيش ببرند. فرض بفرماييد - مخصوص مطبوعات هم نيست - فيلم هاى فارسى، يا مطبوعات فارسى سعى كنند كه با مطرح كردن چهره و صورت زن در شكلهاى جاذبه دار براى مردان، فيلم خودشان را مورد رغبت عده اى قرار دهند. اين بتدريج تبديل به يك عادت مى شود؛ يعنى به مرور طورى خواهد شد كه چنانچه اين تصوير - اين عكس - در اين فيلم نباشد، ديگر مطلوب واقع نخواهد شد! در حالى كه اول، اين طور نبود و بتدريج اين گونه شد!
همين حالت اگر در مطبوعات پيش بيايد - كه متأسفانه ديده مى شود بعضى از مطبوعات همين گونه كارها را شروع كرده اند و انجام مى دهند - اين مثالى است براى "ايجاد عادت". به نظر من خيلى مهم است كه مطبوعات خوب و سالم، روى اين نكته توجه كنند كه چرا مطلبى را كه در ذهن مردم جا افتاده و مستدل و متين و معقول است - يعنى يك شى ء احساسى محض نيست - با تشكيك مداوم و پى درپى، به يك مسأله مشكوك، يا يك مسأله مورد بحث و مورد اختلاف تبديل مى كنند؟! در حالى كه اين مسأله مى تواند با همان شكلى كه هست، مطرح شود.
اين نقش ها در مطبوعات، نقش هاى غيرمستقيم و بسيار كارآمد و مؤثر است. در جهت عكس هم همين طور است؛ يعنى وقتى بخواهند جامعه را به يك هدف صحيح، يا به يك محتواى عميق نزديك كنند، چنانچه آن محتوا از ذهن مردم دور هم باشد، بتدريج مى شود اين كار را انجام داد. به نظر من توجه به نقش عادت - عادت دادن مردم، ذهن مردم و ذائقه ذهنى مردم به مسائل گوناگون - در انتخاب راه و در شناختن شيوه هايى كه مطبوعات و وسايل فرهنگى آن را دنبال مى كنند، راه گشاست.
فاطمه رجبى، نويسنده: بسم الله الرحمن الرحيم. الحمدلله الذى هدانا لهذا و ما كنا لنهتدى لولا ان هدينا الله. براى توفيق حضور در اين محضر مقدس و زيارت مقام عظماى ولايت، سپاس بى كران به درگاه احديت دارم. مطالبى را كه امروز در اين محضر ارائه مى دهم "تهاجم فرهنگى" يا به فرموده حضرت عالى "شبيخون فرهنگى" است كه دشمنان از زمان ورودشان به ايران دنبال كردند و در مرحله حاضر به صورت شبيخون ادامه مى دهند. سه محور اساسى در اين تهاجم و يا شبيخون وجود دارد كه عبارت است از: 1- حمله به قوانين و احكام اسلام و ايجاد ترديد وتزلزل در اعتقاد مردم. 2- ترويج همخوانى قوانين اسلام و مبانى اسلام با غرب و تمدن جديد آن كه التقاط اومانيسم با اسلام را به نحوى در جامعه پياده مى كند و ايمان عملى مردم را خدشه دار مى سازد. 3- نشر و رواج سكولاريسم كه تجمل گرايى، بارزه بزرگ آن در قشر زنان است و حمله به اخلاقيات مردم را شروع مى كند و ادامه مى دهد.
در هر سه مورد، زنان به گونه اى خاص، مورد نظر و هدف دشمنان قرار دارند؛ چرا كه زنان، پايه و مايه حفظ و حراست كيان و استقلال كشورند. به فرموده امام، در دوران سياه پهلوي هاى خائن، اوجگيرى اين مراحل تهاجمى، باعث كشاندن كشور و استقلال به مرز نابودى بوده است.
به طور كلى اخلاق، فكر، اعتقاد و عمل مردان و زنان، مورد هجمه دشمن يا شبيخون دشمنان است كه در دوره جديد، خطر آن در پوشش اسلامى قابل لحاظ است. به معناى ديگر همه اين مراحل براى زنان، مسأله "فمينيسم" را مطرح مى كند كه يك مسأله ضد خدايى و برخاسته از انديشه بشرگرايانه غرب است؛ ولى در مرحله حاضر و مقطع كنونى، متأسفانه دشمنان، اين زن گرايى يا زن سالارى را در پوشش اسلامى مطرح مى كنند كه به گمان ما انحراف، بيشتر از همين مرحله بر مى خيزد. من فكر مى كنم اگر جامعه را به سوى فضيلت سالاى و فضليت خواهى سوق دهيم - و خود ما زنان بايد اين كار را برعهده گيريم - مسأله فمينيسم و مسائلى بالاتر، يا پايين تر از آن، در جامعه ما كارآيى نخواهد داشت. اين مسأله، چند راه حل را به نظر من رسانده است. يكى تبيين سيره اهل بيت عليهم السلام به صورت عملى براى مردم و نشان دادن صحنه هاى حضور آنها كه صحنه هاى پرشور و جذاب و عملى است؛ كه در دوران ده ساله اول - كه هشت سال آن هم در دوران دفاع مقدس دنيا متوجه اين مسأله شد. الان هم دنيا باز حضور زنان ما را در صحنه هاى مختلف نگاه مى كند.
دوم، تعريف خانه به معناى كامل است - نه خانه دارى - تعريف خانه به معناى ركن ركين جامعه، كه مادران و همسران در آن تبيين مى شوند و مردم، ارزش هاى اصيل و شخصيت زن را در خانه دنبال خواهند كرد.
سوم، نشر و ترويج كار فرهنگى براى زنان است كه اين كار با خود خانم هاست و من درخواست مى كنم كه حتى براى ايجاد مؤسساتى اقدام كنند كه انتشار آثار خانم ها را به طور خصوصى به عهده داشته باشد. نه اين كه ما بخواهيم دو قشر زن و مرد در جامعه به وجود آوريم؛ بلكه براى اين كه پشتوانه اى باشد. چون خود من جزو قشرى هستم كه مى نويسم و جايى براى چاپ و انتشار، كمتر مى يابم. براى همين است كه فكر مى كنم هم تشويقى براى كار فرهنگى خانم ها باشد، هم پشتوانه اى كه آن ها را وادار به نوشتن و تفكر و تحقيق و پژوهش بيشتر كند؛ به جاى اين كه ما زنان جامعه را به حضور بى رويه در سازمانها و مؤسسات سوق دهد. ان شاءالله در اين محضر مقدس - كه من فكر مى كنم هديه اى الهى و بى نظير از طرف حضرت زهراى مرضيه به خود من بود كه توفيق حضور پيدا كنم - ما تعهد خودمان را بار ديگر پيدا كنيم كه در همه مراحل با خردمندى، ولايت را پذيرفته ايم و به اجراى اوامر مقام معظم رهبرى كمر مى بنديم.
ان شاءالله موفق باشيد. بسيار بيانات خوبى كرديد.
سميه اورى، از كشور چين (دانشجوى دانشگاه تهران - ادبيات فارسى): امروز روزى قشنگ و فراموش نشدنى است. من "سميه اورى" هستم و از كشور چين آمده ام. پارسال زبان فارسى را در ايران در مؤسسه دهخدا ياد گرفتم.
رهبرم! شما در راه اسلام هستيد. نور اسلام همه جاى جهان را روشن كرده و شما در راه گسترش اسلام، بسيار موفق بوده ايد. من دختر غيرمسلمان از كشور چين، به دنبال اسلام به ايران آمدم. مى خواهم با تقديم احساسات خويش كه در اين مقاله است، خستگى رهبرم را از تن شريفشان بيرون كنم.
شما چون پدرى مهربان و دلسوز، امكانات زيادى از قبيل كلاسهاى تفسير قرآن و تاريخ اسلام براى ما فراهم كرده ايد. امكانات شما شايد در كشورهاى ديگر به راحتى در اختيار دانشجويان خارجى نباشد. نمى دانم اين مهر و محبت شما را چگونه سپاس گويم و مهر و محبت مردمى را كه با وجود اين كه فقيرند و نان جو مى خورند، اما براى ما - ميهمانشان - جوجه كباب آماده مى كنند. من در طول يك سال و نيم، زبان فارسى را ياد گرفتم. من با اسلام آشنا شدم. امروز براى من روز قشنگى است. من به عنوان يك تازه مسلمان، با دوستان عزيزم براى ديدار رهبرم در اين جلسه شركت كردم. چند ماه طول كشيد تا من اين مقاله را براى رهبرم نوشتم. امروز از خدا سپاسگزارم كه مى توانم با دست خودم مقاله ام را به رهبرم تقديم كنم.
ان شاءالله موفق باشيد. ماشاءالله، خوب پيشرفت كرده ايد. زبان را خوب ياد گرفته ايد؛ همه چيز را مى توانيد بگوييد و بيان كنيد. خيلى خوب است. اين نوشته، مقاله شما است؟ اين كه خط شما نيست؟
خط شخص ديگرى است.
بله، بسيار خوب، خط خيلى خوبى است. ان شاءالله موفق باشيد. هرچه بيشتر اين جا بمانيد و با معارف اسلام در كشور ما آشنا شويد. هرچه بيشتر با مردم ما آشنا شويد و ان شاءالله زبان فارسى را هم هرچه بيشتر يادبگيريد، تا به يك درياى عظيم واقيانوس عظيمى از معارف كه به زبان فارسى نوشته شده، متصل شويد و از آنها ان شاءالله استفاده كنيد. زنده باشيد.
بهاره رنجبران، فرزند شهيد - دانشجو: بسم الله الرحمن الرحيم. ابتدا بايد به اين نكته اشاره كنم كه هر وقت راجع به جايگاه و حقوق زنان و به طور كلى مسائل مربوط به زنان صحبت مى كنيم، هيچ وقت نيت ما تقابل مرد و زن نيست؛ يعنى ما به اين نيت از زنان و مسائل مربوط به آنها صحبت نمى كنيم كه مرد و زن را بنا به فرمايش خودتان در مقابل هم قرار دهيم - زنان را در يك طرف و احيانا مردان را در طرف ديگر - نيت ما از بيان اين مطالب، فقط اين است كه هر كدام از مرد و زن، در جايگاه شرعى و واقعى خودشان - آن گونه كه اسلام دستور داده و احكام نورانى اسلام تصريح كرده است - قرار گيرند.
در واقع ما مى دانيم كه تقابل بين مرد و زن، ميراث شومى است كه از فرهنگ غرب به جا مانده و اين را دختران جوان ما به خوبى احساس كرده اند. تجربه هاى تلخى كه امروز ما شاهد هستيم در غرب اتفاق مى افتد، حاصل نوع نگاهى است كه غرب به زن دارد و تقابلى است كه خواسته است بين زن و مرد به وجود آورد. به خاطر ديدن اين تجربه ها از اين مسأله بيزاريم. غرب به دليل نوع نگاهى كه به زن دارد، سعى مى كند به نيازهايى دامن بزند كه نيازهاى واقعى انسان به حساب نمى آيند. مثلا از معنويت كه نياز واقعى و اساسى انسان است، غفلت مى كند، در حالى كه به نيازهاى مادى مى پردازد و آنها را نيازهاى اصلى جلوه مى دهد كه به هيچ وجه اين طور نيست. سالها غرب با معنويت و مظاهر آن جنگيده است. يكى از مظاهر معنويت كه غرب هيچ وقت با آن سر سازگارى نداشته و ندارد، حجاب است.
امروز در دنياى متمدنى كه خود را مدعى دفاع از حقوق بشر مى خواند، ما مى بينيم كه مدام دختران دانشجوى مسلمان با مشكل مواجهند و از درس خواندن محروم مى شوند. همچنين خانم هاى مسلمانى كه مشغول به کار هستند، به دليل رعايت حجاب از كارشان محروم مى شوند. آنها اين طور شديد با مقوله حجاب مقابله مى كنند و هميشه هم مطرح مى سازند كه حجاب، تكلف آور و سخت است و نمى شود در عرصه هاى مختلف اجتماعى با حجاب، ظاهر شد! در حالى كه ما به هرحال دختران دانشجويى هستيم كه در محيط هاى مختلف - چه محيط درس و چه محيط كار - مشغوليم و مى بينيم كه اين مسأله براى ما مشكل ساز نبوده است. اصلا ما حجاب را لباس "مشاركت اجتماعى" زنان مى دانيم و اگر نباشد، واقعا در عرصه اجتماع، مشكل داريم و واقعا هيچ وقت احساس نكرده ايم كه اين براى ما سختى و مشكلى به وجود آورده است. ما با داشتن حجاب، احساس راحتى خيلى بيشترى مى كنيم.
فخرى اللهيارى، فرزند شهيد - دانشجو: بسم الله الرحمن الرحيم - من در ادامه صحبتهاى خواهرمان كه در مورد مظاهر معنويت بود، مى خواستم در موضوع اخلاص صحبتى بكنم. شما در توصيه هاى قبلى خودتان به جوانان در زمينه خودسازى تأكيد بسيارى به اخلاص داشتيد. حال اگر اجازه بفرماييد، سؤالى از حضورتان دارم كه آن را مطرح مى كنم: لطفا آن راه كارهايى را كه منجر به تقويت اخلاص مى شود، بيان كنيد و بفرماييد چطور مى شود اخلاص در هر فردى تقويت شود و بماند.
يك جمله درباره فرمايشات ايشان عرض كنم كه كاملا حرفهاى متين و خوبى بود. چقدر خوب است كه اين نقطه نظرها از طرف شما دختران تحصيلكرده و روشنفكر و آگاه، در سطوح مناسبى منتشر شود، تا كسانى را كه احتياج دارند با آنها در اين زمينه صحبت شود، پوشش دهد و از آن استفاده كنند. هرچه در اين زمينه ها حرف زده شود - از حنجره هاى مختلف و با زبان هاى مختلف - بهتر است. نبايد كسى فكر كند اين حرفى است كه مثلا فلان كس گفته، يا ديگرى گفته، يا در سخنراني ها بيان كرده اند. هر نفس، تأثير خودش را دارد.
بله؛ اين نكته كاملا درستى است. ديدگاه غربيها نسبت به روابط زن و مرد - چون بحثى كه الان شما مطرح كرديد، عمدتا ناظر به روابط و علاقات و نوع معاشرت زن و مرد است - با آن ديد اسلامى كه از جهان بينى اسلام سرچشمه مى گيرد، متفاوت است. جهان بينى آنها از مسائل انسان سرچشمه مى گيرد. البته چيزى روبنايى است، ليكن به چيزهاى اصلى منتهى مى شود. ديد اسلامى در زمينه مسائل حجاب، بسيار ديد خوب و روشنى است. چه تعبير خوبى شما داريد! مى گوييد: "ما با اين حجاب، احساس آسايش مى كنيم و اين لباس مشاركت ماست"! بله؛ كاملا تعبير درست و خوبى است. اين، ديدگاه كاملا صحيحى است. اين را هرچه بيشتر بيان كنيد و بگوييد، بهتر است.
و اما در مورد اخلاص كه شما مى فرماييد. مى دانيد كه اخلاص، نوعى گذشت است. هرچه انسان بتواند از انگيزه هاى شخصى عبور كند و به انگيزه هاى والا برسد، به اخلاص نزديكتر است. اخلاص، يعنى خالص كردن و ناب كردن نيت. به دنبال ناب كردن نيت هم خالص كردن و ناب شدن عمل مى آيد. نقطه مقابل اخلاص چيست؟ اين است كه انسان براى انگيزه هاى شخصى - خودگرايى - يا انگيزه هاى مادى، يا انگيزه هاى معنوى بى ارزش كار كند.
بعضى از انگيزه ها، صرفا مادى - به معناى مصطلح - و ملموس نيستند؛ اما كم ارزشند. مثلا پيداكردن وجاهت در چشم مردم، مادى به معناى خاص نيست؛ ليكن يك چيز كم ارزشى است كه بعضى به خاطر اين انگيزه ها كارى را انجام مى دهند كه با انگيزه الهى، با راه درست و صراط مستقيم، منطبق نيست. اين طبعا نقطه مقابل اخلاص است. بنابراين هرچه كه انسان انگيزه هاى خودش را از حالت خودپرستى و خودخواهى دورتر و والاتر كند، اين مى شود "اخلاص". چگونه مى شود به اين رسيد؟ خوب؛ يك مقدار با گذشت. مثل همه كارهاى ديگرى كه مجاهدت انسان در آن شرط است و مجاهدت لازم دارد، اين هم از همان قبيل است. بايد انسان يك مقدار گذشت كند. گاهى شما مى بينيد در يك فضا انسان احساس مى كند كه اگر من اين كلمه را بگويم، ممكن است براى من وجهه ايجاد كند، در حالى كه معتقد به آن كلمه نيست. خوب؛ آدمى كه اهل اخلاص نباشد، آن كلمه را خواهد گفت. آدمى كه اهل اخلاص است، يعنى مى خواهد كارهايش خالص براى اهداف والا - يعنى در نهايت براى ذات مقدس پروردگار - باشد، اين را نخواهد گفت. يعنى در واقع، يك نوع گذشت. صرف نظر از يك چيزهاى كم اهيمت، اين كار مثل همه چيزهاى ديگر، تمرين مى خواهد. براى شم
ا خيلى آسان است؛ چون جوانيد، نورانى هستيد و به فطرت الهى قريب العهديد. براى هر جوانى كارهاى دشوار، آسانتر از افرادى است كه پا به سن گذاشته اند و به مرحله پيرى رسيده اند. مى توانيد اين كارها را بكنيد. ان شاءالله موفق باشيد.
دانشجوى ديگر: در ادامه صحبتهاى دوستم كه اشاره كردند "واقعا سعى ما بر اين بوده كه معنويت را به همراه توانايي هاى علمى يا عملى مختلف كسب كنيم"، من فكر مى كنم شايد يكى از بهترين راه هاى به دست آوردن اين معنويت، كسب فيض از قرآن و تفكر و تدبر در آن است كه بسيار هم سفارش شده است؛ منتها سؤالى كه من از محضرتان دارم، اين است كه اين تفكر و تدبرى كه تأكيد زيادى هم روى آن شده، چگونه بايد باشد كه منجر به "تفسير به رأى" نشود؟
اصلا تدبر براى تفسير كردن نيست؛ براى فهميدن مراد است. انسان هر سخن حكيمانه اى را دو گونه مى تواند تلقى كند: يكى سرسرى و با سهل انگارى؛ يكى با دقت و كنجكاوانه. اين اصلا به مرحله تفسير كردن و تعبير كردن نمى رسد. تدبرى كه در قرآن لازم است، پرهيز كردن از سرسرى نگريستن در قرآن است؛ يعنى شما هر آيه قرآنى را كه مى خوانيد، با تأمل و ژرف نگرى باشد و دنبال فهميدن باشيد. اين همان تدبر است و بدون اين كه نيازى به اين باشد كه انسان، سلايق خودش را به قرآن تحميل كند - كه همان تفسير به رأى است - خواهيد ديد كه بابهايى را از معرفت، به حسب محتواى آيه - هرچه كه محتواى آيه است - باز مى كند.
اشكال عمده در كار قرآن خواني هاى بى تأمل، اين است كه اصلا روى جملات درنگ نمى كنند. خوب؛ شما وقتى سخن حكيمى، يا سخن حكمت آميزى را مى شنويد، بايد به آن دل بدهيد؛ بدون دل دادن كه اصلا انسان مراد را نمى فهمد. هر كتاب عادى - بخصوص اگر كتاب پرمغزى باشد، بخصوص اگر حكيم فرزانه بزرگى آن را نوشته باشد - همين حالت را دارد. اگر سرسرى بخوانيد و رد شويد، از آن چيزى نمى فهميد. قرآن مى گويد: "مرا سرسرى نخوانيد" قرآن از عالى ترين مقام است؛ از قله معرفت عالم وجود است. اين است كه انسان بايد تأمل كند و چون عمق اين آيات و اين مفاهيم، خيلى زياد است، هركسى تأمل كند، از آن استفاده خواهد كرد - حتى خود پيغمبر - خود پيغمبر هم اگر تأمل كنند - كه البته پيامبر و ائمه (عليهم السلام) هميشه قرآن را با تأمل و تدبير
مى خواندند - از قرآن استفاده مى كنند.
البته ما هم استفاده مى كنيم. مثل سطوح مختلف درياست كه هركس در هر سطحى برود، بهره اى از آن خواهد برد - حالا اين تشبيه نارسايى است، ليكن براى تقريب به ذهن است - البته هرچيزى را كه انسان نفهميد، هر معنايى را كه درست، سر در نياورد و تركيب يا عبارت مشكلى بود،
به تفسير مراجعه مى كند. منظورم اين است كه تدبر، اصلا به عالم "تفسير به رأى" نزديك نمى شود.
همان دانشجو: من دو مرتبه مى خواهم مطالبى را خدمتتان عرض كنم. ما دختران جوانى كه به هرحال در سطح دانشگاه ها مشغول به تحصيل هستيم، يكى از وظايفى كه هميشه بردوش خودمان احساس مى كنيم، اين است كه در سطح جامعه هم بايد فعاليتهايى داشته باشيم - يعنى در واقع يك سرى مسؤوليت هاى اجتماعى - و البته آنچه كه مهم ترين چيز در اين مسأله است، حفظ حدود، حفظ تقوا و حفظ احكام نورانى اسلام است كه بايد در اين مسير به آن توجه داشته باشيم. ما در اين مسير توقع داريم كه از جهات مختلف يارى شويم - به هرحال، هم محيط ها، هم خانواده ها، هم عواملى كه مى توانند دختران جوان را در فعاليتهاى اجتماعى يارى كنند - ما توقع داريم كه با تشويق خانواده ها مواجه شويم. راه را براى ما با راهنمايي هايشان بگشايند و ما را در اين مسير كمك كنند. من خواهشم اين است كه اگر در اين مورد رهنمود خاصى هست، ما سراپاگوش هستيم.
بعد مطلب ديگرى مى خواهم بپرسم - كه البته ربطى به اين بحث ندارد - سؤالى است كه وقتى آدم به كسى علاقه مند مى شود، دوست دارد كه از جوانب مختلف زندگى او خبردار باشد. مابه دليل اين كه با جوانان سروكارمان بيشتر است، مسأله ازدواج برايمان مسأله خيلى مهمى است. چيزى كه ما هميشه با آن مواجه بوده ايم، اين مسأله بوده كه معيارهايى كه براى ازدواج وجود دارد چيست؟ البته هركسى معيارهايى براى خودش دارد؛ منتها ما امروز كه بحمدالله خدمت شما رسيديم و اين توفيق را داريم كه از بياناتتان مستقيما استفاده كنيم، مى خواهم اين را مستقلا بپرسم كه اصلا شما چه معيارهايى را براى ازدواج جوانان پيشنهاد مى فرماييد و اگر صلاح مى دانيد، مقدارى درباره مسائل شخصى - مثلا فرزندانتان كه ازدواج كردند، يا ان شاءالله ازدواج خواهند كرد - بفرماييد كه چه معيارهايى را در چنين مسائلى در نظر مى گيريد كه ما ان شاءالله استفاده كنيم.
بله؛ معيارهايى كه در ذهن من هست، خيلى خارج از آنچه كه در ذهن عرف متشرعه ماست، نيست. من اصرار دارم بر نفى بعضى از معيارها؛ يعنى چيزى كه من بيشتر روى آن تأكيد مى كنم، ارائه يك چارچوب معيارى نيست. چون مى دانيد اسلام، ميدان را باز گذاشته، ضمن اين كه ارزش هايى را در درجه اول قرار داده است؛ اما مردم را در آن چارچوب، صددرصد محدود نكرده است - كه حالا ممكن است مثالى عرض بكنم - بنابراين من در تعيين معيارها خيلى اصرارى ندارم، بلكه در نفى بعضى از معيارها اصرار دارم.
يكى از معيارهايى كه من به شدت مايل به نفى آن هستم، مسأله ثروت است. وقتى جوانى مى خواهد ازدواج كند - چه پسر و چه دختر - اصلا نبايد ثروت همسر و نامزد ازدواجش را مورد توجه قرار دهد. به نظر من اين يك جاذبه گمراه كننده است نه يك جاذبه حقيقى. پس اين نبايد مورد نظر باشد؛ كمااين كه در مورد خود ما هم همين طور بوده است. در موارد معدودى كه بوده - دو تن از فرزندان من ازدواج كرده اند - به كلى اين معنا مورد نظر نبوده است.
جنبه ديگرى كه اصلا نبايد مورد نظر باشد، عبارت است از "تشخص اجتماعى". اين هم اصلا نبايد مورد نظر باشد. من شنيده ام - به گوشم خورده - بعضى افراد كه مى گردند تا پسرى را براى دخترشان ، يا دخترى را براى پسرشان انتخاب كنند - خوشبختانه در خود دخترها و پسرها كمتر هست؛ مربوط به پدرها و مادرهاست - مى گردند تا عروسى، يا دامادى را انتخاب كنند كه حتما وابسته به بيت و شخصيت شهير، يا سمت معروفى باشد. اين هم به نظر من معيار غلطى است و نبايستى مورد نظر باشد. بعضى از جاذبه هايى هم كه به شكل صورى جوانان را جذب مى كند، به نظر من براى ازدواج نبايدبه شكل معيار به آنها نگاه كرد. مثلا پسرها يا دخترها بگردند، هرجا چشمشان را گرفت، آن را معيارى قرار دهند! هر موردى كه چشمشان را گرفت و جذب كرد، آن را كافى بدانند! اين هم به شدت مورد برحذر داشتن و پرهيز دادن ماست؛ كه ما مى خواهيم دخترها و پسرها در اين دام ها گرفتار نشوند.
از اينها كه بگذريم، ممكن است دخترى يا پسرى مايل باشد كه حتما همسرش تحصيلات عالى كرده باشد؛ يكى ديگر نه، به اين اهميت نمى دهد. من اين مثال را مى زنم، براى اين كه معلوم شود معيارهاى مثبت و قابل قبول، محدود نيست. التفات مى كنيد؟ يا فرض كنيد كسى اهل منطقه اى از كشور است، دوست مى دارد كه همسرش حتما وابسته به آن منطقه باشد؛ يعنى راه باز است. بعضيها حتما دلشان مى خواهد كه همسرشان جزو كسانى باشد كه در راه خدا حركتى كرده باشد، تلاشى كرده باشد، جانباز، خانواده شهيد و از اين قبيل باشد. بعضى اين را جزو معيارهاى خودشان نمى دانند. من مى خواهم از اين جهت، معيار مثبتى گفته نشود، تا اين كه به معناى محدود كردن باشد. فقط مى خواهم آن مرزهاى منفى را ملاحظه كنم. ما البته در مورد فرزندان خودمان، بيشتر به اين چيزها نظر داشتيم.
البته من لازم مى دانم كه سليقه و خواست دختر و پسر رعايت شود. من حقيقتا اين را شرط مى دانم. اگر چه رضاى دختر و رضاى پسر، شرط صحت عقد است؛ اما آن رضاى در عالم مباحث حقوقى، غير از آن چيزى است كه من در شرط تحقق ازدواج دو نفر، دنبالش هستم. من دلم مى خواهد شرايط به نحوى باشد كه حتما محبتى به وجود بيايد؛ يعنى اصلا بدون محبت انجام نشود. نه اين كه بگويم بايستى قبل از ازدواج، محبت باشد؛ نه، اين را نمى گويم. اما در مجموع، پسندى وجود داشته باشد - هم دختر، آن پسر را بپسندد و هم پسر، آن دختر را - كه اين پسند، زمينه ايجاد محبت ماندگارى باشد.
البته محبت، قابل زوال است؛ اما قابل عمق دادن هم هست. اين،دست خود آدم است. از جمله كارهايى كه خداوند متعال با وجود پيچيده بشر انجام داده، اين است كه تا حدود زيادى اختيار محبت را به او داده است. حال بگذريم از بعضى از محبتهاى تند كه گفته مى شود اختيارى نيست و شعرا هم درباره اش حرف هاى زيادى زده اند - آنها به اصطلاح، استثناهاى وجود بشر است - اما قاعده اين است كه دو نفرى كه مايه اى از محبت، بينشان باشد، راحت مى توانند اين محبت را آبيارى و بالنده كنند و آن را زياد نمايند. به هرحال اين هم چيزى است كه لازم است.
عاطفه ميوه چى، دانشجوى رشته پزشكى دانشگاه علوم پزشكى تهران: بسم الله الرحمن الرحيم. در زمينه فعاليت هاى اجتماعى كه خواهرمان صحبت كردند؛ فعاليت هاى سياسى هم يكى از شاخه هاى فعاليتهاى اجتماعى خانم هاست و نظر خود شما هم اين است كه دانشجو بايد سياسى باشد؛ اما ما گاهى مى بينيم كه لازمه وارد شدن در كارهاى سياسى اين است كه وارد سياسى كارى هم بشويم. يعنى گاهى اوقات اين دو مسأله، خيلى با هم خلط شده اند كه تشخيص اين كه بايد اقدام كرد، يا نكرد، خيلى مشكل است. اين سؤال را از اين جهت مى كنم كه شما ملاك و معيارى را براى تشخيص اين كه ما از آفات سياسى كارى برحذر باشيم، بفرماييد، تا درعين حال بتوانيم دانشجوى سياسى هم باشيم.
خيلى خوب. البته من دوست مى داشتم كه در اين جلسه، بيشتر شما خانم ها صحبت كنيد و من مستمع باشم. دلم مى خواهد كه اين حرفهاى خوب، از زبان شما خانم هاى زبده و برگزيده خارج شود و من كمتر صحبت كنم. درعين حال اين جمله را عرض مى كنم. ببينيد؛ من كه گفتم دانشجويان سياسى باشند، معنايش اين است كه يك نفر وقتى در جامعه اى زندگى مى كند، مسائلى در اين جامعه وجود دارد كه به سرنوشت جامعه مربوط است؛ اين دخترها، اين پسرها، اين دانشجويان خودشان را از آنها بركنار ندانند.
فرض بفرماييد مسأله انتخاب رئيس جمهور مطرح است. نمى شود كه ما بگوييم حادثه به اين مهمى در كشورى انجام بگيرد و جوانان بگويند "مردم انتخاب مى كنند، به ما چه"! و هيچ نظرى نداشته باشند. يا فرض بفرماييد مسائل جارى ايران با قدرتهاى استكبارى مطرح مى شود - مثلا مسأله ايران و آمريكا - جوانان نسبت به اين قضيه، بى تفاوت شوند! حالا استكبارى وجود دارد؟ عليه انقلاب تلاشى دارد؟ ندارد؟ اين تلاش از چه راه هايى است؟ قصدشان چيست؟ اصلا نسبت به اين قضيه، هيچ اهتمامى نداشته باشند! من اين را براى جامعه خودمان - بخصوص براى دانشگاه - خطر مى دانم كه به اين چيزها نينديشند. منظور من از كار سياسى، اين است.
البته وقتى كسى بخواهد در اين زمينه ها به فكر صحيح برسد و قدرت تحليل پيدا كند، بايد مقدارى بخواند، مقدارى بحث كند، مقدارى تبادل نظر كند و احيانا در موردى اعلام وجود كند. من بارها به دانشجويان گوناگونى گفته ام كه مثلا در قضاياى مربوط به فلسطين، قضاياى مربوط به بوسنى و قضايايى كه در اروپا اين چند ساله اتفاق افتاده - بعضى از قضاياى جارى جهانى - چه عيبى دارد كه مجموعه هاى دانشجويى ما موضعگيرى كنند؟ يعنى از اعماق اين ملت، ناگهان قشر عظيمى موضع خودشان را درباره مثلا برخوردى كه در فلسطين اشغالى با جوانان شد، يا برخوردى كه با مسأله حجاب در اروپا شد، يا برخوردى كه در اروپا با بوسنى شد - برخوردى كه در دنيا با قضاياى گوناگون مى شود - اعلام كنند كه طبعا مستلزم نشست و برخاستها و تشكلهاست.
سياسى كارى كه چيز بدى است، معنايش اين است آن كسى كه درباره مسائل سياسى فكر مى كند، هدفش دنبال كردن و كشف و بيان حقيقت نباشد؛ اهداف ديگرى را دنبال كند! اين را سياسى كارى مى گويند. مثل بعضى از كارهايى كه ما مى بينيم چه در محيط دانشجويى و چه در غير محيط دانشجويى انجام مى گيرد. گاهى هدف، فقط اين است كه يك نفر اين حرف را بزند و از قول او پخش شود، يا يك نفر مطرح گردد، يا يك نفر مورد تهاجم قرار گيرد، يا گاهى طرف - حريف - از ميدان بيرون رود. هدف كه اين ها شد، انسان را به سمت كار ناسالم سياسى مى كشاند كه ما تعبير به سياسى كارى مى كنيم. همچنان كه انسان در همه مقوله هاى زندگى مى تواند بين كار سالم و ناسالم، با تأمل و ملاحظه، مرز روشنى را پيدا كند - لااقل در كارهاى شخص خودش مى تواند آن را پيدا كند - در اين قضيه هم مى شود مرزى پيدا كرد.
حكيمه دبيران - استاد دانشگاه تربيت معلم: بسم الله الرحمن الرحيم. الحمدلله على ما انعم و له الشكر على ما الهم. با عرض تبريك به مناسبت ولادت با سعادت حضرت زهرا (سلام الله عليها) و تقارن ولادت فرزند بزرگوار و مجاهدش حضرت امام (رحمةالله عليه) با چنين روز مقدسى، نكاتى را درباره آموزش عرض مى كنم. يكى از بركات انقلاب اسلامى، تعيين "روز زن" در چنين روز مقدسى است. اختصاص دادن روز ولادت حضرت زهرا (سلام الله عليها) به روز زن، يعنى جامعه اسلامى ايران و تمامى مسلمانان جهان كه اين امر مقدس را پذيرفته اند به همه جهانيان اعلام مى كنند كه اسوه ما حضرت زهرا (سلام الله عليها) است. براى شناخت اسوه، مطمئنا علم و آگاهى لازم است كه همه ابعاد وجودى آن اسوه را بشناسيم. چون مى خواهم چند بيت شعر هم با توجه به بعد معنوى و علمى آن حضرت تقديم كنم، صحبت درباره دانشگاه را به صورت خيلى خلاصه عرض مى كنم كه مصدع وقت حضرتعالى نشده باشيم و بيشتر از بيانات شما استفاده كنيم.
خوشبختانه همان طور كه توصيه فرموديد، خانواده ها توجه به تحصيل دختر را مد نظر قرار داده اند. آمارى كه امسال ارائه كردند، نشانگر اين مسأله است كه رشد كمى در توجه به تحصيل دختران در خانواده ها وجود داشته است. جاى شكر دارد از نظام و دستگاه ها و مسؤولان محترم كه امكاناتى را هم براى تحقق چنين امرى فراهم كرده اند. ان شاءالله رشد كيفى هم همراه باشد و بعد معنوى را همه محصلان عزيزمان و دانشگاهيان و معلمان مد نظر قرار دهند و حتما با دو بال علم و تقوا پيش بروند كه "انما يخشى الله من عباده العلماء". منتها همان طور كه باز در فرمايشات حضرتعالى بوده، محيط امن براى دختران، مسأله قابل توجهى است. اهتمام بر اين است كه محيط هاى مناسب و وضعيت متناسب با دستورات شرع فراهم شود؛ ولى تكرار توصيه ها ان شاءالله بتواند اين امر را بيشتر محقق سازد و ان شاءالله جوامع آموزشى در آموزش و پرورش و در آموزش عالى به اين نكته بيش از پيش اهميت دهند و ان شاءالله جايگاه خانم ها و دختران عزيز متعهد و متدين ما، در مراحل بالاى تحصيلات - در دوره هاى تحصيلات تكميلى و در فوق تخصص ها - كه معمولا سهم كمترى را تاكنون داشته اند - بيش از پيش رشد و تعالى داشته باشد.
در زمينه اصلاح كتب، الحمدلله بعد از توصيه هاى مكرر حضرتعالى، نهادهايى مشغول اين كار هستند كه در بخشى از آن هم در زمينه ادبيات فارسى توفيق خدمت داريم و شاهد اين هستيم كه براى اين كه كتاب ها تطابق با مبانى و مبادى اسلام داشته باشد، تلاشها و كوششها مى شود و با نظر محققان، بعضى از مواردى كه قابل اصلاح است، الحمدلله در دست اقدام و توصيه به نويسندگان است.
بعضى از اين دانشگاه هاى موجود، اختصاص به خواهران دارد كه من خودم توفيق خدمت در آنها را چند سالى داشتم و شاهد خواست و تأكيد همه خانواده ها بودم براى اين كه چنين محيطهاى مناسبى در تمام كشور گسترده شود. اگر توسعه دانشگاههاى دختران ولو به صورت كوچك - به صورت دانشكده ها با اختصاص دادن به چند رشته - در حد امكاناتى كه مسؤولان هر ناحيه و خود مردم دارند، صورت گيرد، ان شاءالله مى تواند در رشد كمى و كيفى و تحقق تحصيل خواهران و پيشبرد اهداف جامعه كمك كند. اگر در اين زمينه، هم خود مردم كه اين خواست قلبى شان است و هم مسؤولان محترم اقدام كنند، ان شاءالله نتيجه خيرى براى تمام جوامع اسلامى خواهد داشت. من اميدوارم كه با تأسى به تمامى ابعاد وجودى حضرت زهرا (سلام الله عليها) ما بتوانيم به بعد معنوى و علمى آن حضرت هم بيش از پيش آگاه شويم. چند بيتى را هم به اين مناسبت، براى عرض ارادت تقديم مى كنم:
بسم الله الرحمن الرحيم. يا فاطمة اشفعى لنا عندالله
يا على گو قد برافراز و برآور پرچمى
خطبه اى شيوا بخوان، شورآفرين در عالمى
بيم بدعت مى رود در دين، بزن سيف سخن
با سكوتى حال دلها را دگرگون كن دمى
با شكوه مصطفايى، سوگ او آور به ياد
واى اگر بر گونه اى ننشسته باشد شبنمى
ايهاالناس اعلمو برگو و انى فاطمه
غيرحق هرگز نگويى در سخن بيش و كمى
يك به يك احكام را تفسير مستوفى نما
تا بداند اهل مجلس نيز جز تو اعلمى
مدعى را تا شود حجت تمام اين نكته پرس
كيست داناتر به قرآن من ابى و بن عمى
با على گو سربرآور از چه راز و نياز
بر نيايد دفع ظلم و فتنه از هر رستمى
از مدار خود برون افتاده چرخ معدلت
مى رسد بر "قدس" و "افغان" هردمى، نو ماتمى
"بوسنى" و "لبنان" گرفتار گروه اشقيا
گوييا از هر طرف روييده ابن ملجمى
كيست نشناسد تو را اى تابش شمس و ضحى
جز كسى كو را بود قلب سياه و مظلمى
داستان آفتاب و شب پره اين جا نكوست
دست غيبى مى زند بر سينه نامحرمى
انس تو با عالم بالا نه امروزى بود
نكته "هم فاطمه" نبود بيان مبهمى
فاش گو ام ابيها از چه رو گفتت پدر
حلقه هستى كجا دارد به از تو خاتمى
بوسه بر دستت بود مهرى ز مهر مصطفى
بضعة منى تو را گفته است و لحمى و دمى
ليلةالقدر از فروغ روى تو روشن شود
اينت رمز آن كه نبود جز على ات همدمى
اشتقاق اكبر آيا فاطمه از فاطر است
معنى نامت بجويم در كدامين معجمى؟
چشم اميد حكيمه چشم اسرارت بود
آنچه گفتم از مديحت، قطره اى دان از يمى
لمحه اى عين عنايت سوى مشتاقان خود
بهر دل هاى شكسته دست لطفت مرهمى
براى حسن ختام بيتى از مرحوم پدرم را عرض مى كنم كه:
ما را به عرض مدحت تو امر كرده اند
ور نه كجا رسيم به حد ثناى تو
طيب الله انفاسكم خيلى خوب. ان شاءالله موفق باشيد. خانم، شما شعر زياد داريد؟
در مقام حضرت عالى كه شاعر بزرگوارى هستيد، اگر اصلا اظهار شاعر بودن كنيم، خطاست. چند موردى هست ان شاءالله خدمت حضرتعالى مى فرستم. شعرى بود در مورد حج خونين، كه به اين صورت آغاز مى شد:
مرحبا اى زائران، اى جان نثاران مرحبا
گوهر جان بر سر بازار حق دارد بها
بسيار خوب. ان شاءالله موفق باشيد. خيلى خوب.
زهره سادات لاجوردى: بسم الله الرحمن الرحيم. زهره سادات لاجوردى هستم؛ دختر سيد مظلوم، "اسدالله لاجوردى". من در اين مجمع به عنوان يك دانشجو در مورد آموزش عرضى داشتم كه سعى مى كنم خيلى كوتاه بيان كنم. نكته اى كه ذهن مرا از ابتداى راهيابى ام به دانشگاه مشغول كرده، اين است كه در تبليغات، آن قدر كه روى جنبه كميت تعداد دانشجو تأكيد مى شود، روى كيفيت چندان كارى صورت نمى گيرد و اين به گونه اى شده است كه بالاخص دختران جوان ما احساس مى كنند تنها راه رشد، راهيابى به دانشگاه است و وقتى وارد دانشگاه مى شوند، بعد از گذشت سالها و تحمل زحماتى، احساس مى كنند آن طور كه بايد و شايد بار علمى پيدا نكرده اند. دوست داشتم كه مسؤولين ما به گونه اى روى كيفيت تأكيد بيشترى داشته باشند، تا دانشجويان ما وقتى از دانشگاه بيرون مى آيند، از بار علمى بيشترى برخوردار باشند. خيلى متشكرم.
بله؛ درست است. اولا عرض ارادتى بكنيم به شهيد عزيزمان آقاى لاجوردى، پدر بزرگوار شما. ايشان حقا و انصافا شخص خيلى برگزيده و انسان والا و پاكيزه اى بودند. اخلاصى را كه قبلا يكى از خانم ها صحبت مى كردند، مظهرش مرحوم شهيد لاجوردى بود.
بله؛ كيفيت خيلى مهم است، شما راست مى گوييد. من هم اعتقادم همين است كه دانشجويان ما در دوره دانشگاه، حقيقتا بايد كار كنند و بدون كار كردن و بدون زحمت كشيدن - هم درس بخوانند، هم مطالعه كنند و هم استاد را سؤال پيچ كنند - مقصود حاصل نمى شود. از اين همه هزينه اى كه براى دانشگاه كشور مى شود، مقصود كامل حاصل نمى گردد و يك مشت نيمه سواد - چه دختر، چه پسر - به وجود مى آيند. درعين حال كه اين حقيقتى است، اما راه يافتن جوانان - و در زمان ما بخصوص راه يافتن دخترها - به دانشگاه فى نفسه چيز خوبى است. علت اين است كه بالاخره جاى درس خواندن و مطالعه كردن و روشنفكر و آگاه شدن، عمدتا دانشگاه است. درست است كه بيرون دانشگاه هم ممكن است كسى كتاب بخواند و فاضل و آگاه شود؛
ليكن اين كم اتفاق مى افتد. طبعا خانم ها در محيط دانشگاه - بيشتر خانم ها اين طورند - يك شكفتگى و شكوفايى و جرأت پرداختن به مطالب علمى پيدا مى كنند و ذهنشان باز مى شود. البته پسرها هم همين طورند؛ نمى شود گفت مخصوص دخترهاست. لذا رفتن به دانشگاه مطرح بوده، و اين كميت را مدتى دنبالش بودند و خوب هم شده است. الان تعداد دانشجو در كشور ما نسبتا تعداد قابل توجهى است و اين چي
ز مثبتى است. يعنى حالا اين طور نباشد كه ما اگر مدتى به كميت پرداختيم - به قول شما بدون پرداختن به كيفيت؛ شايد هم همين طور باشد - مدتى هم شعار كيفيت را مطرح كنيم و به كل كميت فراموش شود. نه؛ من اين را خيلى موافق نيستم. دلم مى خواهد كه باز هم اين دانشگاهها ظرفيتهاى بيشترى پيدا كنند و تا آن جايى كه جواب مى دهد - البته تا آن جايى كه استاد و فضاى آموزشى و آزمايشگاه و اين ها وجود دارد - هرچه بروند، بهتر است.
خانم سليمى (مشاور امور زنان در صدا و سيما) بسم الله الرحمن الرحيم. لله الحمد و به نستعين. با سلام به پيشگاه مقدس ولى عصر و عرض ارادت خالصانه به مقام عظماى ولايت. اگر اجازه بدهيد،نكته اى را در خصوص مسأله هنر عرض كنم و چند سؤال را كه مشتاق هستيم به طور كامل براى ما حل شود، مطرح نمايم. اگر در خصوص توسعه هنر صحبت كنيم و ابزارهاى آن را نام ببريم، يكى از ابزارهاى آن در واقع، ديد تيزبين و ظريف نگر به عالم خلقت است و ديگرى داشتن يك احساس مقدس و سوم، عشق به زيبايي ها؛ كه مى بينم هر سه اين زمينه ها در زنان، بالفطره فراهم تر است. ولى در جوامع مادى، برنامه ريزان امور هنرى به اين مطلب كمتر توجه نمودند. با توجه به هدف آنها كه توسعه ماديات است، از زن براى جذب بيننده بيشتر و رسيدن به مقاصد خودشان در آن، در جهات مادى استفاده مى كنند. در واقع دو ظلم عمده به زن كرده اند: يكى اين كه چهره زن را به غلط معرفى مى كنند؛ به گونه اى كه زن را وجودى سست عنصر، بدون داشتن هدف متعالى مطرح مى نمايند. دوم اين كه محيط هنرى را مخدوش كرده اند؛ به گونه اى كه اگر زنى هم داراى هدف صحيحى باشد و وارد اين عرصه شود، كمتر مى شود كه آن متانت و وقار خودش را حفظ كند.
البته نظام جمهورى اسلامى ما، در تمامى عرصه ها سعى كرده است كه نگرش صحيحى به زن داشته باشد و در واقع درصدد آن برآمده كه افكار انحرافى را بزدايد؛ ولى متأسفانه براى رسيدن به حد مطلوب، فاصله داريم. هرچند اميدوار هستيم كه با وارد شدن افراد متعهد در اين عرصه، ما بتوانيم اين فاصله را هرچه كوتاهتر كنيم. منتها مشكلى كه الان احساس مى كنيم به طور كامل در اين زمينه حل نشده است، عدم درك صحيح عوامل هنرى از اين مسائل است. ما متأسفانه با افراطها و تفريطها مواجهيم؛ به گونه اى كه جامعه ما در لابه لاى اين مسأله، حقيقت را گم كرده و نتوانسته به حد مطلوب دست پيدا كند. مسأله دوم اين كه يك عطش فكرى در نسل جوان ما ايجاد شده است كه در واقع لازم داريم در زمينه هنر با برنامه صحيح بتوانيم به اين عطش فكرى پاسخ مثبت دهيم؛ به اين گونه كه هنر به عنوان ابزارى براى درك حقايق والاتر و بالاتر باشد و استفاده شود.
خانم آيت اللهى از حوزه علميه قم: بسم الله الرحمن الرحيم. خدا را شكر مى كنيم كه در چنين روزى خداوند اين توفيق را به ما عطا كرد كه در خدمت جناب عالى باشيم. به عنوان يك طلبه، اين نكته رامى خواستم خدمتتان عرض كنم كه در واقع با تشكيل مركز مديريت حوزه هاى علميه خواهران، حدود 160 حوزه در سراسر ايران شناسايى شده كه عمدتا توسط خود خواهران اداره مى شود. الان بيش از بيست هزار طلبه مشغول به تحصيل داريم و غيراز حوزه علميه قم - جامعةالزهرا - كه بخش هاى مختلفى در زمينه هاى تمام وقت و نيمه وقت و پاره وقت و غير حضورى و حتى غير ايرانى دارد - كه در بخش غير ايرانى، خواهران از چهل كشور در آن جا مشغول به تحصيل هستند - فعاليت هايى بازخود خواهران محترم در زمينه هاى مختلف، اعم از تدريس در حوزه و دانشگاه، بخش هاى مديريت و تبليغ در داخل و خارج كشور - حتى در مديريت حوزه هايى در خارج كشور - دارند.
اما نكته مهمى كه شايد به عنوان يك نكته اساسى براى خواهران مطرح باشد، اين است كه حوزه هاى علميه ما با وجود اين كه تقاضاهاى متعدد زيادى هست كه مى خواهند وارد حوزه شوند، شايد بتوانم بگويم كه به هفت درصد از تقاضاها مى توانند پاسخ دهند و عمدتا خواهران با جواب منفى
مواجه مى شوند. از جهت كيفيتى هم در سطوح مقدماتى - سطح يك و دو - شايد تحصيل خواهران مقدارى راحت باشد؛ اما در سطوح عالى كه خود جناب عالى هم عنايت داريد و در مسؤولين هم مطرح شده است، براى خواهران، زمينه فراهم نيست.
لذا تقاضايى كه خواهران دارند اين است كه اگر امكان داشته باشد، در برنامه توسعه سوم، جايگاه خواهران حوزه علميه در سراسر ايران روشن شود؛ البته با هماهنگي هاى لازمى كه ما مى توانيم براى فارغ التحصيلان خود داشته باشيم. بحمدالله خود مسؤولين هم واقف هستند كه اكثرا خواهران در مراكز حوزه، موفق بوده اند. ان شاءالله اين زمينه فراهم شود و خواهران بتوانند از امكانات معنوى و تحصيلى بيشترى بهره مند شوند. الان در قسمت ويژه "جامعةالزهرا" تقريبا خيلى كم پذيرش هست و با شرايطى كه گذاشته شد - كه حتما بايد اسكان در قم باشد - مجموعا حدود 150 نفر از طلبه ها را مى توانند تأمين كنند كه اين 150 نفر در سطوح عالى هستند - البته در پنج رشته فقه و اصول، فلسفه و كلام، تبليغ، تاريخ اسلام و تفسير - خواهران در قسمت درس هاى خارج، با مشكلات زيادى مواجه هستند و كمتر توفيق دارند كه از وجود اساتيد مجرب و آيات عظام بهره مند شوند؛ با وجودى كه در خود قم هستند. در حوزه هاى شهرستانها هم در سطح درس كفايه و پايان مكاسب هم داريم؛ اما باز با كمبود استاد و امكانات مواجه هستند.
تعداد 150 نفر در سطوح عالى خيلى خوب است؛ چرا خواهران به درس آقايان نمى روند؟
درس آقايان عمدتا در حوزه هاى برادران تشكيل مى شود كه مشكلاتى براى حضور خواهران در آن جاها هست. فقط درس تفسير آيةالله جوادى آملى كه در مسجد اعظم بود، توسط خود ايشان هماهنگى شد كه خواهران بتوانند استفاده كنند. دروس ديگر را هم بعضى از آقايان اجازه مى دهند؛ اما مشكلات مختلفى سرراه است كه هنوز امكانش فراهم نشده و عمدتا از طريق ويدئو از درس اساتيد مجرب استفاده مى شود.
اين ها قابل رفع است؛ اين ها چيزهاى مشكلى نيست. ان شاءالله بتدريج رفع خواهد شد اميدواريم رفع شود.
خواهر ديگرى از حوزه علميه: بسم الله الرحمن الرحيم. من يكى از طلبه هاى حوزه قم هستم. گفتند بخشى از كارى را كه كرده بودم، مختصرا خدمتتان بگوييم. ما مى بينيم در آيات و روايات، عنايات خاصى نسبت به زن هست؛ حالا از آن تكوينى كه خداوند خلقت زنان را به گونه اى قرار داده است كه در پرورش نسل بشر نقش حساسى دارند. بعضى از تاريخ سازان بى هاى و هوى جهان، زنان هستند. يكى از صفات كمال خدا رحمت اوست كه با آن به شكل عاطفه شديد در زنان مواجهيم.
اسلام، عنايت خيلى خاصى نسبت به زنان دارد كه زنان رشد پيدا كنند و استعدادهايشان شكوفا شود. اين ها را در شيوه هاى مختلف بزرگان دين مى بينيم. اين را مى بينم كه پيامبر (صلوات الله عليه) در عصر زنده به گور كردن دختران، مى گويند دختر، گل خوشبوست. ما در عمل نگاه مى كنيم، مى بينيم سفارشهاى خاص هست، مثل اين كه: ايمان مرد وقتى زياد مى شود كه محبتش به زن زياد مى شود و يا علم آموزى براى زن و مرد واجب است. در عالم سياست مى بينيم كه هرجا صحنه اى براى بيعت بوده، هميشه زنان حضور داشته اند. در هجرت از سرزمين كفر به سرزمين ايمان، زنان كنار مردان حضور داشتند. در مرتبه حمايت از ولايت، خيلى وقت ها اين زنان هستند كه در جريان هاى انحرافى، روشنگر اذهان جامعه مى شوند.
ما مى بينيم كه اولين شهيد مسلمان، يك زن است. ما زياد مى بينيم آن عنايت هايى را كه دين نسبت به زن دارد. در كانون خانواده كه بعضى وقت ها مشكلات زنان بحرانى مى شود، ما مى بينيم دين در قرآن تزى را مطرح مى كند - با زبان هاى مختلف، به صورت تكرارى - كه "فامساك بمعروف او تسريح باحسان" با الفاظ ديگر هم بيان مى شود كه زندگى خانوادگى بايد به اين شيوه باشد و چيزى غير از اين را هم دين نمى پذيرد. يا زندگى كردن با نيكى و سعادت و خوشى، يا جدايى كه همين جدايى هم باز به احسان است. ما از طرفى اين عنايت دين را به مسائل زنان مى ديديم، از طرفى هم نگاه به جامعه مى كرديم، مى ديديم فاصله خيلى زياد است. فى الواقع آن دين، هنوز خيلى زمان مى برد تا احكامش در جامعه پياده شود. از يك طرف ما مى بينيم در مدت زمان كوتاهى بعد از رحلت پيامبر (صلوات الله عليه)، همين قدر كه مردم جهان - شرق و غرب - اندكى از اجراى احكام را در عمل مى بينند، فوج فوج رو به اسلام مى آورند. يقينا در عصر امروز كه از جهاتى بايد بگوييم عصر "تحير بشر" است، در مسائل زنان كه دائما آزمون و خطا دارند و هنوز سرگشته اند، اگر بتوانيم دين را در ارتباط با مسائل زنان، آن چنان كه طرح ش
ده، در عمل و اجرا پياده و عرضه كنيم، مطمئنا ما تأثيرات معجزه آسايى مى بينيم. به همين جهت ما فكر كرديم كه بايد زنان بيشتر همت كنند و در اين مسأله كار كنند؛ چون خانم ها با مسائل و مشكلات زنان بيشتر آشنا هستند. لذا سعى كرديم در يك بخش، شروع به كار كنيم - تعدادى ازخواهران حوزوى و تعدادى هم از خواهران دانشگاهيمان - معيار كلى كه مطرح بود، همان چيزى است كه خداوند فرمود: "و لهن مثل الذى عليهن بالمعروف"
آن چيزى كه مطرح مى شود، مسأله عدالت است كه در آن هم حقوق مطرح مى شود و هم وظايف. ما در اين بخش ديديم چند مشكل در جامعه وجود دارد: يك مشكل، مشكل فرهنگى است. مشكل فرهنگى در دو بخش بود؛ يكى اين كه زنان متأسفانه گاهى اوقات توان خودشان را درست باور نداشتند. بخش ديگرش اين بود كه مردان گاهى اوقات ظاهرا خوب نمى پذيرفتند كه بايد براى زنان هم امكان رشد و ترقى فراهم باشد و آنها هم مى توانند تا اوج ملكوت پرواز كنند. در اين بخش بايد كار مى شد. بحمدالله از اول انقلاب تا به حال هم در اين زمينه خوب كار شده است؛ ولى هنوز هم جاى كار زياد دارد.
مسأله ديگر، مسأله قوانينى بود كه در جامعه وجود داشت. يكى مشكل طرح قوانين و ديگرى مشكل در اجراى قوانين بود. در موضوع طرح قوانين، كارى كه ما با خواهران متخصصمان داشتيم - هم خواهران حوزوى بودند، هم خواهران دانشگاهى - اين بود كه چند كار را عملا انجام داديم. همكارى با همديگر هم الحمدلله بركات زيادى داشت. بخشى از بركاتش هم اين بود كه در اين همكارى، موضوع شناسى توسط خواهران متخصص ما خيلى دقيق صورت مى گرفت - مصاديق موضوعات خوب تعيين مى شد - و ما مى توانستيم مقدارى كمك كنيم تا حدود و ثغورى كه دين در ارتباط با مسائل زنان مطرح مى كند، روشن شود. خواهران متخصصمان كمك مى كردند كه ما بتوانيم قوانينى را كه مبنايشان بر دين و متناسب با جامعه امروزند و كارايى لازم را در جامعه امروز دارند، طرح كنيم.
همان گونه كه عرض كردم، اين همكارى ما بركتى داشت كه من ديدم مقدارى در همكاري هاى حوزه و دانشگاه مغفول واقع شده است و آن اين بود كه گاهى اوقات به بعضى از احكام برخورد مى كرديم كه در اين هياهوى سياسى بعضى از جوامع، ما مى ديديم گاهى اوقات مسأله اى پيشنهاد مى شود كه معضل زنان در اين مسأله، اين طورى حل مى شود. ما وقتى نگاه به متون مى كرديم، مى ديديم اصلا نمى شود چنين حرفى را مطرح كرد؛ واقعا اين بحث در مسائل دينى جايگاهى ندارد.
در همكارى با خواهران دانشگاهيمان - چون خواهرانى كه با ما همكارى مى كردند، معمولا از خواهرانى بودند كه يك حريت علمى خوبى در اين مسائل داشتند - ما ديديم خيلى وقتها آن چيزهايى را كه ما با تعبد مى پذيريم - و شايد هم گاهى اوقات قابل پذيرش براى برخى نباشد - وقتى خوب در كنه قضيه مى رويم، تازه خواهران دانشگاهى ما روشن مى كنند كه اصلا حكمت خيلى از احكام دين چيست؛ حكمتهايى كه قبلا براى ما روشن نبوده است و اين يكى از بركاتى بود كه براى ما در اين كار حاصل شد.
موضوعات مختلفى را در مسائل حقوقى زنان نشستيم كار كرديم: بحث هاى مربوط به ازدواج - اصل ازدواج، تعدد زوجات، ازدواج موقت و فسخ نكاح - بحث ديه، قصاص و مباحث مختلف ديگر. ما مى ديديم كه فقهمان همين امروز به مسائل مختلف جواب داده، ما بايد مباحث فقهى را وارد قانون كنيم. هرچند ما در مرتبه قانون، حرف خوب زياد داريم، ولى خلأهايى هنوز وجود دارد.
گاهى اوقات هم مى ديديم بعضى از مسائل هست كه در متون دينى ما وجود دارد؛ ولى در فقه وارد نشده است، كه به نظر مى رسد عمده ترين علتش اين است كه شايد اين سؤال، اصلا در گذشته وجود نداشته است كه فقيه به خاطر آن سراغ متون دينى برود و شايد ما زنان، امروز اين سؤال را مى بينيم و سراغ متون دينى مى رويم و بالاخره جواب را پيدا مى كنيم. منتها ما در كارمان يكى دو مشكل داشتيم. حالا من خواستم اين را خدمتتان بگويم كه مشكل بزرگى كه ما در اين قضيه داريم اين است كه متأسفانه گاهى اوقات با تفكراتى برخورد مى كنيم كه در مقابل قوانينى كه در ارتباط با مسايل زنان توسط غرب
مطرح مى شود، خود باخته اند! گاهى اوقات اين خود باختگى واقعا براى ما مشكل ايجاد مى كرد.
مسأله ديگر اين بود كه متأسفانه گاهى اوقات از جانب برخى فقهايمان كم عنايتى مى ديديم. مثلا به شكل روشن و واضح، مسائل زنان را از ديدگاه دينى تبيين نمى كردند. اين بخش متأسفانه يك جاهايى هم به باورهاى دينى مردم ما - در ارتباط با مسايل زنان - ضربه مى زند. خواهرمان هم مقدارى مسائل اجرايى را كه در ارتباط با مسائل حقوق زنان مطرح مى شود، خدمتتان مى گويند. در نهايت اگر شما لطف كنيد و براى ادامه راه ما، هم دعاى خيرى داشته باشيد و هم رهنمودى، ممنون مى شويم.
خيلى خوب، بسيار خوب.
خانم خسروشاهى، قاضى تحقيق دادگسترى: بسم الله الرحمن الرحيم. با توجه به مشكلات حقوقى و قضايى زنان در محاكم دادگسترى و دادگاهها و تبليغات سوئى كه عليه نظام قضايى و قوانين شرعى و فقهى ما از طرف بعضى از بيگانگان نا آشنا با قوانين اسلامى و يا مغرضان خارجى صورت مى گيرد، لازم است عرض كنم كه پيرامون صحبتى كه خواهرمان داشتند و تحقيقاتى كه در زمينه شناخت مشكلات بانوان در محاكم صورت گرفت و نيز حضور ملموس و عينى بانوان محقق در دادگاهها و همين طور از جانب خودم، به اين نتيجه رسيديم كه علت اساسى مشكلات خانواده ها و خانم ها در احقاق حقشان، اين است كه اولا ضعف فرهنگ جامعه در عنايت به رشد و تعالى زن در تمامى زمينه ها، خصوصا در مسائل حقوقى مربوط به خانم هاست.
مسأله دوم كه عميقتر و اساسى تر است، عدم آگاهى بانوان نسبت به آشنايى با حقوق و تكاليف قانونى و شرعى خودشان و نيز نحوه استيفاى حق در محاكم است كه باعث بروز مشكلاتى براى آنها مى شود. على رغم ديدگاه هاى فمينيستى كه علت و مسأله را روى نقص قوانين شرعى و
فقهى ما مى برند، ما مى بينيم كه در اصل 10 قانون اساسى كه برآمده از اسلام و قانون شرع ماست، خانواده به عنوان يك واحد بنيادى و اساسى جامعه به رسميت شناخته شده و علاوه بر آن در اصل 21 قانون اساسى، وظايف دولت در قبال احقاق حق و زمينه هاى آگاهى خانم ها ذكر شده است.
زن مسلمان در قانون شرع اسلام، زنى است كه حق انتخاب دارد و كسى است كه علقه زوجيت را ايجاد مى كند؛ يعنى ركن اساسى و اصلى عقد نكاح، به دست زن ايجاد مى شود - كه همان ايجاب عقد است - وليكن بر هم زدن علقه زوجيت، به دست مرد سپرده شده است. البته اين هم در همه موارد نيست؛ يعنى چند مورد در قانون مدنى هست كه در آن جا ديگر براى برهم زدن علقه زوجيت، اذن همسر ساقط و به حاكم شرع سپرده مى شود.
وليكن خانم ها مى توانند در راستاى احقاق حقشان و استفاده از آن شرايط مشروع خودشان در زندگى آتى، علاوه بر ماده 1130 قانون مدنى - كه موارد عسر و حرج بانوان را پيش بينى كرده است - از راه آسانترى استفاده كنند و آن، استفاده از شروط ضمن عقد نكاح است كه بعد از انقلاب به پيشنهاد حضرت امام و با حمايت آيت الله شهيد بهشتى و تصويب شوراى عالى قضايى وقت، شروط چهارده گانه اى در سند نكاحيه ثبت و ضبط شد و هم اكنون مزدوجينى كه به دفاتر مراجعه مى كنند، با اين شروط آشنا مى شوند. خانم ها مى توانند علاوه بر شروطى كه آن جا ذكر شده، از شروط ديگرى كه جايز است و ممانعت شرعى ندارد و خلاف مقتضاى عقد نكاح هم نيست - كه تعدادى از آنها در ماده 1119 قانون مدنى ذكر شده
است - مثل شرط اشتغال، شرط مسكن، شرط تحصيل، ازدواج مجدد زوج و ...، به نفع خودشان با آگاهى از شروط ضمن عقد استفاده كنند.
در راستاى استفاده از همين شروط و آگاهى خانواده ها و خانم ها به حقوق حقه خودشان، جزواتى تنظيم و تهيه شده كه به دفترخانه ها داده شود - تا مفادش در هنگام مراجعه طرفين، به آنها تفهيم گردد - البته در زمينه بيان مشكلات اجرايى، اين يك مورد است كه هنوز عملى نشده است. يعنى على رغم اين كه اين تصميم گرفته شده و متن جزوات توسط كارشناسان تهيه و تنظيم گرديده، هنوز به صورت عملى مورد استفاده قرار نگرفته است.
مسأله ديگر استفاده از رسانه ها و دبيرستانهاست؛ بدين معنا كه موضوعات مورد اشاره در اين خصوص، در ضمن كتب درسى باشد. البته حقوق خانواده و تكاليف طرفين ازدواج به صورت واحدهاى درسى در مراكز آموزش عالى و نيز مراكز مشاوره محلى، همه پيش بينى و شروع شده است؛ وليكن احتياج به حمايت و وسعت فعاليت بيشترى احساس مى شود.
مسأله ديگر، ضعف تشكيلاتى در اجراى قوانينى است كه سالها قبل در جهت حفظ و حمايت از حقوق بانوان تصويب شده است. مانند تأسيس واحد ارشاد و امداد در دادگاههاى خانواده - مصوب سال 1370 - كه به جهت مشكلات اجرايى و بعضا مشكلات اقتصادى، هنوز راه اندازى نشده است؛ ولى ضرورتش واقعا در دادگاه هاى خانواده احساس مى شود.
مسأله ديگر مشكلات قانونى است. با توجه به مسائلى كه خانم آيت اللهى گفتند، با همكارى خواهرانى كه در طرح بازنگرى قانون مدنى كه مورد عنايت حضرتعالى بود، دست اندركار بودند - محققين و متخصصين، نمايندگان مجلس، قضات زن، جامعه شناسان و روانشناسان - از سالها قبل تحقيق در شناسايى مواد قانون مدنى و اشكالاتى كه وجود دارد، آغاز شد و به اين نتيجه رسيديم كه اشكال اساسى و ريشه اى در مواد قانون مدنى وجود ندارد؛ ولى بعضى از مواد، نيازمند به بررسى، اصلاح، تتميم، رفع نقص و يا رفع ابهام است. مثلا ماده اى داريم كه به حسن معاشرت زن و مرد در نظام خانواده اشاره مى كند؛ ولى واقعا مفهوم حسن معاشرت، يا تبيين و ذكر مصاديق سوء معاشرت، هنوز از نظر قانونى روشن نشده است و لذا مشكلاتى را ايجاد مى كند.
مسائلى كه الان احتياج به بازنگرى و توجه نظر دارد، حضانت، ملاقات اطفال، طلاق و موارد ديگرى است كه ان شاءالله خواهران با كار كارشناسيشان اين طرح را به اتمام مى رسانند و خدمت حضرتعالى تقديم مى كنند.
به اميد خدا؛ خيلى خوب، خيلى خوب.
هاجر حسينى از امريكا: بسم الله الرحمن الرحيم. السلام عليكم يا اهل بيت النبوة. سلام بر نايب امام زمان و رهبر و پدر عزيزمان. ميلاد حضرت فاطمةالزهرا مبارك باد. امروز، همچنين سالروز تولد فرزند كوثر، حضرت امام روح الله خمينى(ره) است. من هاجر حسينى از كشور آمريكا، طلبه و خبرنگار هستم. من پيرو حضرت عيساى روح الله بودم و هنوز هستم. بعد ايشان - حضرت عيسى - بود كه دست ما را گرفت و به حضرت روح الله اين زمان سپرد. الحمدالله امروز فرزندانمان از ما جلوترند. من آنها را با يك گروه جوانان آمريكايى "بنياد هجرت" به جمهورى اسلامى آوردم. خدا به اين ملت، نعمتها و بركات فراوانى داده است؛ نعمت ها و بركاتى كه در آمريكا ديده نمى شود. در آمريكا، زن و مرد پشت يك پرده تاريك زندگى مى كنند - تحت بدترين ظلم و بدترين بى عدالتى - حضرت زهرا (سلام الله عليها) زمان خودشان را فهميده بودند؛ جوانان هم بايد زمان خودشان را بفهمند. هر عملى كه جوانان در جمهورى اسلامى انجام مى دهند، يك اثرى در دنيا دارد. اميد دارم كه ان شاءالله پرچم توحيد در تمام دنيا به اهتزاز درآيد. در انتظار آن روز هستيم. والسلام عليكم و رحمةالله و بركاته.
و عليكم السلام و رحمةالله. خيلى خوب. خانم ها فرمايشى ندارند؟ چون وقت نماز است، من يك كلمه عرض بكنم و بلند شويم ان شاءالله نماز بخوانيم.
بسم الله الرحمن الرحيم
قصد ما اين بود كه از روز زن به اين صورت تجليل شود. الحمدلله به بهترين وجهى تجليل شد؛ زيرا كه بهترين تجليل، تجليل عملى است. با حضور شما خانم هاى آگاه، عالم و فرزانه در بخش هاى مختلف، روشن شد كه بحمدالله زن ايرانى در يك سطح راقى قرار دارد. اين مهم است. ما ممكن است شعارهاى زيادى بدهيم كه چنين مى خواهيم بكنيم، يا چنين كرديم، يا چنين بايد بكنيم؛ اما هيچ كدام از اين شعارها كه گفتار است، قدر اين را ندارد كه ما نشان بدهيم امروز زن ايرانى، در اين سطحى است كه ما در اين جلسه ملاحظه مى كنيم.
البته اگر از همه خواهران بياناتى صادر مى شد كه حتما در بين آنها مطالب برجسته و باارزشى وجود داشت، اين مقصود، بيشتر تحقق پيدا مى كرد؛ ولى مجال كم بود. ما تقريبا نزديك به دو ساعت است كه اين جا نشسته ايم. فرصت بيش از اين نبود؛ ليكن بيانات دختران جوان ما، خانم هاى دانشگاهى ما، خانم هاى طلبه ما و خانم هايى كه مسؤوليت هاى گوناگونى را بر عهده گرفته اند و در بخش هاى مختلف فرهنگى كشور حضور دارند، نشان داد كه ما امروز از لحاظ رقاء سطح فكرى زن در كشور، بحمدالله برخوردار از يك پيشرفت محسوس - نسبت به هميشه و نسبت به گذشته - هستيم. اين خيلى با ارزش است.
البته من نظراتى در مورد تلاش براى مسأله زن دارم و اين نظرات را بارها هم گفته ام؛ يعنى چيزى كه پوشيده و پنهان باشد، نيست و در صحبت هاى گوناگون تكرار شده است. آن چيزى كه الان مى خواهم به شما خانم ها عرض كنم، اين است كه در زمينه پيشرفت زن به معناى بروز استعدادهاى فراوانى كه خدا در وجود او قرار داده - چه استعدادهاى مشترك زن با مرد كه اينها بيشترين است؛ چه استعدادهاى ويژه اى كه در زن هست، در مقابل استعدادهاى ويژه اى كه خدا در مرد قرار داده است - ميدان بسيار وسيعى وجود دارد.
پيشرفت زن در اين ميدان، آن نكته اول مورد نظر است؛ چه براى اين، چه براى تنظيم روابط زن و شوهر در درون خانواده كه اين به نظر من امروز معيوبترين بخش مسأل 10a2 ه زن در كشور ماست؛ يعنى اگر كسى بخواهد در زمينه مسائل زنان، زبان به انتقاد باز كند، بيشترين نقطه نظر در اين بخش خواهد بود. يعنى به نظر من روابط زن و شوهر در درون خانواده، آن روابطى كه مورد نظر اسلام و قرآن است، نيست! اين البته معلول عوامل فراوانى است و مخصوص ايران هم نيست. تقريبا در همه جاى دنيا چنين چيزهايى وجود دارد؛ منتها با تفاوتهايى.
چه براى پيشرفت در اين زمينه - يعنى كار كردن و اصلاح در اين زمينه - و چه از لحاظ روشن كردن ديدگاه اسلام در مورد زن و ارزشگذارى برروى زن - كه چه چيزهايى زن را به كمال مطلوب مى رساند و ارزش مى دهد - كه اين شد سه ناحيه: ناحيه پيشرفت فرهنگى و بروز استعدادها، ناحيه اصلاح روابط خانوادگى، ناحيه اعلام و تبيين نظر اسلام در زمينه مسائل زنان از جهات حقوقى، از جهات اجتماعى و غيره. اگر بخواهد در اين سه زمينه كارى انجام گيرد، بايد به وسيله شما انجام گيرد. من حرفم اين است. شما خانم ها هستيد كه بايد در اين سه زمينه كار كنيد. ما فصلى در كشورمان خواهيم داشت كه اين فصل شروع شده است؛ فصل ميان دورانى كه در هر زمينه از مسائل زنان، ما مشكلاتى داشتيم و آن دورانى كه ان شاءالله اين مشكلات، هيچ وجود نداشته باشد. فصلى است كه در اين فصل، يك تلاش لازم است. البته اين تلاش را همه بايد بكنند؛ ليكن شما خانم ها بايد بيش از ديگران در اين زمينه تلاش كنيد؛ تلاش فكرى، تلاش كارى و از قبيل همين كارهايى كه حالا اين خانم ها گفتند، يا كارهاى گوناگون ديگرى كه بحمدالله هست و در اين جلسه هم محسوس شد.
خانم ها بايد در اين زمينه پيشقدم باشند و كار كنند. از گفتن و تحقيق كردن و تماس گرفتن و حضور و بقيه كارهايى كه بايد در مسائل گوناگون اجتماعى و معضلات انجام گيرد، تا مجاهدتى بشود كه آن مجاهدت، آن نتايج را به دنبال بياورد. از اين كارها هيچ نبايد شما دريغ كنيد. ان شاءالله اميدواريم خداى متعال هم كمكتان كند و اين زحماتتان مورد رضاى پروردگار و مرضى خاطر حضرت ولى عصر باشد و بركاتش آينده كشور را تأمين كند؛ چون اگر در كشورى زنان آن كشور بتوانند به آن صفا و معنويت و رقاء و تعالى فكرى برسند، هيچ مشكلى در آن مملكت باقى نمى ماند. يعنى زن به طور محسوسى در مرد تأثير دارد. هم برروى شوهرش و هم برروى فرزندانش تأثيرات تعيين كننده اى مى تواند بگذارد. لذا در واقع، اصلاح جامعه با اصلاح زنان است كه آن هم با همين مسائلى كه گفته شد، حاصل خواهد شد. ان شاءالله موفق باشيد.
والسلام عليكم و رحمةالله و بركات
------------------------------
منبع: www.khamenei.ir
دیدگاه ها