
چكيده
از مشاركت سياسى اجتماعى زنان معاصر ايران و از حضور آنان در دفاع از كشور، بسيار سخن گفته شده اما كمتر، مصداقى از آن ارائه گرديده است. حوادث پس از پيروزى انقلاب اسلامى و به ويژه دفاع مقدس نيز از اين قاعده مستثنى نيست. آيا سخن از مشاركت زنان، يك تعارف سياسى است؟ اگر تعارف نيست مصداق هاى آن چيست؟ مقاله حاضر مى كوشد گوشه اى از فعاليت هاى همه جانبه زنان را در دفاع مقدس به مثابه يكى از مهم ترين وقايع اين مرز و بوم به تصوير بكشد.
كليد واژه ها: دفاع مقدس ـ زنان ـ مشاركت زنان در دفاع ـ مصاديق مشاركت در جنگ.
مقدمه
در متون تاريخى، اغلب از نقش حرمسرايى زنان دربارى و از تأثير زنان غرب و شرق زده يا به اصطلاح روشنفكر بر تحولات اجتماعى سخن به ميان آمده، ولى زنانى كه در حادثه گريبايدف، جنبش تنباكو، نهضت مشروطه، كشف حجاب، قيام 30 تير 1331 و... مشاركت داشته اند، توده زنان مسلمانى بوده اند كه گوش به فرمان مراجع تقليد و به منظور انجام تكليف شرعى و الهى پا به ميدان مبارزه گذاشتند. از دهه 1340 تا پيروزى انقلاب اسلامى، اين زنان حضور گسترده تر و مستمرترى از خود نشان دادند، علت آن، اولا: خودباورى بيشترى بوده كه امام خمينى(ره) در زنان پديد آورد. ثانيا: لبيك آنان به دعوت امام براى حضور سياسى اجتماعى بوده است.
پس از پيروزى انقلاب اسلامى، زنان هنوز نياسوده و خستگى يك مبارزه طولانى عليه رژيم پهلوى را از تن بيرون نكرده بودند كه بار ديگر بر خود تكليف ديدند براى دفاع از انقلاب، به ايفاى نقش هاى تازه تر و مؤثرتر در عرصه هاى جديدتر بپردازند، از اين رو، شركت در بحران هايى را كه در گوشه و كنار كشور، بويژه در كردستان بر پا شد، جزء وظيفه خود دانستند، ولى آنچه بعد از حدود 5/1 سال پس از پيروزى، زنان را به كمك و مساعدت بيشتر طلبيد، دفاع مقدس است كه هشت سال نظاره گر رشادت هاى زنان و مردان اين مرز و بوم بود، بنابراين، و به علت گستردگى فداكارى زنان در عرصه دفاع مقدس، احصاء همه آن ايثارگرى ها ممكن نيست، و در هر نوشته اى و در اين نوشته تنها مى توان به بخش كوچكى از آن اشاره كرد:
نقش رزمى
اولين مسؤوليتى كه زنان در دفاع مقدس، به صورت خودجوش و همپاى مردان بر عهده گرفتند، جنگيدن با دشمن بعثى در جنوب و مزدوران داخلى در كردستان بود، حتى آنان، كوكتل مولوتف ساختند، تا به جنگ تانك هاى عراقى بروند كه قصد داشتند از مرز شلمچه بگذرند. البته تهيه و به كار بردن كوكتل مولوتف، ابتدايى ترين كار رزمى خواهران و زنان به شمار مى آمد، بعدها آن ها خود را به سلاح مجهز كردند تا مردانه با دشمن بجنگند، از جمله:
در قبرستان خرمشهر زن 65 ساله اى را ديدم كه تفنگ ام يك بر دوش داشت. گفتم: مادر چه مى كنى؟ گفت: پسر و دخترم آنقدر جنگيدند تا شهيد شدند و اينجا خفته اند. مى روم راه شان را ادامه دهم، هر چه او را منع كردم، نپذيرفت و گفت: بايد از دينم دفاع كنم. اين تنها وظيفه شما پسرانم نيست، بلكه وظيفه من هم هست، جنگيد و سرانجام با تركش خمپاره شهيد شد.
زنان رزمنده در خرمشهر، كارهاى ديگرى را نيز بر عهده داشتند كه مراقبت از تسليحات، تسليح رزمندگان، نگهبانى از پيكر شهداء، توزيع سلاح بين رزمندگان از آن جمله بوده است. در جبهه هاى ديگر هم وضع به همين صورت بود. مثلا:
ـ در گيلان غرب، يك زن، چند سرباز عراقى و در شادگان، چهار شير زن، هشت سرباز بعثى را به اسارت درآوردند.
ـ خانم فاطمه نواب صفوى، به همراه گروه چريكى شهيد چمران و در ناحيه سوسنگرد، اسلحه به دست گرفت و جنگيد.
ـ يك زن سوسنگردى با آرد مسموم نان پخت و با آن تعدادى از عراقى ها را از پاى درآورد.
ـ و باز در اين شهر مادر شهيد الحانى، يازده سرباز عراقى را به خانه اش دعوت مى كند، به آن ها غذا مى دهد، و زمانى كه آن ها به استراحت پرداختند و به خواب رفتند، در اتاق را قفل مى كند و بسيجى ها را با خبر مى سازد، و خود او هم با چوب دستى به جان بعثى ها افتاد. داستان اين زن شجاع را حضرت آيه الله العظمي خامنه اي - رهبر معظم انقلاب اسلامي(مدظله العالي)، اين گونه نقل كرده است:
"به خاطر دارم در سوسنگرد خانم عرب مسنى زندگى مى كرد كه همسرش نابينا بود. ايشان با وجود اين كه چهل پنجاه سال داشت، خيلى شجاعانه و در حقيقت مردوار از شهر دفاع مى كرد. معروف بود كه با چوب دستى، چند سرباز عراقى را از پا انداخته است.
صحنه هاى رزم زنان، اگرچه اندك بود، ولى اولا تا پايان دفاع مقدس كم و بيش ادامه يافت، و ثانيا، تأثير عميقى بر روحيه رزمندگان داشت. به علاوه، زنان نقش هاى اطلاعات رزمى فراوانى را انجام دادند. خانم حورسى از مدافعان خرمشهر در اين باره مى گويد: "ما از آن لحظه اى كه به نيروهاى شناسايى ملحق شديم، كار شناسايى دشمن، خنثى كردن بمب، شناسايى ضد انقلاب و پيدا كردن رد پاى آن ها در شهر و روستاها را دنبال كرديم. نوع ديگرى از كار اطلاعاتى و امنيتى را خواهران بسيجى انجام مى دادند، مثلا آن ها در لباس امدادگر و پرستار به شناسايى منافقينى دست مى زدند كه به صورت ناشناس به بيمارستان ها سر مى زدند، تا به تعداد شهداء و مجروحان جنگ و... دست پيدا كنند، و آن را در اختيار عراق قرار دهند.
حمايت عاطفى
در جنگ، نقش پشتيبانى روانى و عاطفى جنگجويان را به زنان واگذار شد تا با روحيه دادن به سربازان، جنگ با موفقيت به پايان برسد. در جنگ تحميلى نيز، زنان ايرانى، خودجوش وظيفه حمايت روحى از رزمندگان را به دوش گرفتند، و آن گونه كه امام خمينى(ره) هم فرمودند: به موجب عواطفى كه بانوان ابراز كردند، براى جبهه، كارهاى بسيار مفيدى را انجام دادند.
از اين رو، دفاع مقدس، نمونه هاى بى شمار و در عين حال، كم نظيرى از پشتيبانى هاى معنوى خانم هاى ايرانى را به ثبت رسانده است، مانند:
ـ در گيلان غرب، فرمانده يك گردان رزمى با ديدن رشادت هاى يك زن روستايى، از عقب نشينى منصرف مى شود و نيروهاى خود را على رغم فرمان بنى صدر، به شهر باز مى گرداند.
ـ فهيمه بابائيان پس از شهادت همسر اولش، چنان بر همسر دوم تأثير روحى
مى گذارد كه همسرش به جبهه مى رود.
ـ يك مادر تهرانى، وقتى تزلزلى در فرزند رزمنده اش مى بيند، به سومار مى رود و به فرزندش مى گويد: اگر از جبهه برگردى، شيرم را حلالت نمى كنم!
ـ رزمنده اى مى گفت: خواهرم به من آموخت كه چگونه مى توانم به تنهايى يك لشكر باشم.
ـ مادر همسرم به من خبر داد: اگر تو به جبهه بروى، من بچه هايت را نگه مى دارم و افتخار كن كه در اين زمان به سربازى مى روى.
ـ مادرى خطاب به فرزندش مى نويسد: على جان مى دانى چقدر دوستت دارم، اما صلاح مى دانم پس از مراسم چهلم برادرت، به جبهه برگردى.
ـ خانمى وضع جانبازى مرا ديد و پذيرفت به همسرى من درآيد و سختى هاى زندگى با يك جانباز را به جان و دل خريد.
ـ تشويق ها و طرز تفكر همسرم باعث شد، فشارهايى كه به واسطه نبودن دست و پا، بر من وارد مى شود را به خوبى تحمل كنم.
بخشى از حمايت هاى عاطفى و معنوى بانوان از طريق شعر و از سوى شاعران زن ابراز شده و اين اشعار، بر حضور بيشتر رزمندگان در جبهه ها تأثير گذاشته است:
سپيده كاشانى
كجا مى توانى ز قلبم ربايى
تو عشق من و ميهن من
طاهره صفار زادهدر سرزمين آسمانى جبهه
كسى به خويش نمى انديشد
سيمين دخت وحيدى
بيا كه خصم زبون را به خاك بنشانيم
به كوى دوست بشتابيم و سر بيفشانيم
صديقه وسمقى
و سوسنگرد تنها بود. غروب گرم در سبحانيه ديدم كه نخلستان سرود رزم بر لب داشت!
شهلا آهنجباز
مى خواند مرا تا آسمان
ليك من بنشسته ام خاموش و سرد
ستادهاى پشتيبانى
جلوه هاى ديگر همراهى خواهران و همسران و مادران مسلمان ايرانى را بايد در تهيه و تدارك اجناس و اقلام مورد نياز رزمندگان و سربازان ديد. زنان در حمايت مادى و لجستيكى از جبهه هاى جنوب و غرب، از جان و مال خود مايه گذاشتند و صحنه به ياد ماندنى و فراموش نشدنى فراوانى را خلق كردند. آن ها براى رزمندگان شال و كلاه بافتند، براى سربازان لباس و ملحفه دوختند و براى سربازان غذاى گرم پختند. به علاوه:
ـ زهرا محمدى، از 25 گوسفند نذرى، كله پاچه درست مى كند، و آن را از اهواز به خط مقدم مى برد تا صبحانه اى براى رزمندگان شود.
ـ خانم خاكباز به همراه يك گروه از خواهران به جبهه مى روند، در شب عيد نوروز براى رزمندگان سبزى پلو و ماهى تدارك مى بيند.
ـ بيشتر فعاليت هاى آشپزخانه شهيد چمران كه روزانه پنجاه هزار نفر را غذا مى داد، از سوى بانواى انجام مى شد.
ـ خواهران مستقر در انبار شهيد علم الهدى اهواز، كار بازسازى چادر صحرايى، سلاح سبك، كيسه خواب و چراغ گرم كننده را انجام مى دادند. حاجيه خانم علم الهدى كاروان هاى حضرت زينب(عليه السلام) را به راه انداخته بود كه خانم ها را جهت ديدار از جنگ زدگان و خانواده هاى شهدا حركت مى داد.
ـ مادر شهيد مجيد و سعيد كاشانى، به مدت هشت سال در پايگاه ام الشهداى كاشان كمك هاى مردمى را جمع آورى و به جبهه ارسال مى كرد. ستاد بيت الزهرا(عليه السلام) پايه گذار ايستگاه هاى صلواتى بود، در اين ستاد، از پيرزن 65 ساله تا دختر 18ساله فعاليت مى كردند.
ـ خانم فاطمه زارعى 60 ساله، در زمان عمليات، 24 ساعته در پشت جبهه يكسره نان مى پخت و فقط جهت انجام فرايض دست از كار مى كشيد.
زنان در طول جنگ تحميلى (دفاع مقدس) در مساجد، منازل، مدارس و هر مكان ديگرى كه امكان تأسيس يك هسته و مركز پشتيبانى وجود داشت، به جمع آورى كمك هاى مردمى،بسته بندى، ارسال آن و نيز، ارائه ساير خدمات، پرداختند. اين كوشش ها و تلاش ها، آن قدر ارزشمند و سرنوشت ساز بود كه امام خمينى(ره) با سخنانى ساده ولى الهام يافته از معنويت، اين گونه از آنان تشكر مى كند:
وقتى در تلويزيون اين بانوان محترم را مى بينم كه به همراهى و پشتيبانى كردن از لشكر و قواى مسلح اشتغال دارند، ارزشى براى آن ها در دلم احساس مى كنم كه براى كس ديگرى نمى توانم اين طور ارزش قائل شوم. آن ها كارهايى كه مى كنند، دنبالش توقع مقامى يا اشغال پستى يا چيزى كه از مردم خواهش كنند نيست، بلكه سربازان گمنامى هستند كه بايد گفت در جبهه ها مشغول جهاد هستند. اين يك هديه الهى است، ما بايد قدر اين نعمت را بدانيم و به اين بانوان و بچه هاى پشت جبهه و آن ها كه در شهرهاى نيمه مخروبه حاضرند، اقتدا كنيم، ما بايد از اين ها اخلاق اسلامى، ايمان و توجه به خدا راياد بگيريم، ما بايد به اين قشرها كه بى توقع به كشور و به همه شما خدمت مى كنند، اقتدا كنيم و خودمان را اصلاح كنيم.
امداد و درمان
از شليك اولين گلوله هاى دشمن و شهيد و مجروح شدن تعدادى از مردم و رزمندگان، زنان مسلمان دل سوز اين آب و خاك، دريافتند كه بايد به امداد درمان مجروحان و جانبازان جنگ بپردازند. آن ها بدون هيچ چشم داشتى تنها به نيت كسب رضايت الهى و اطاعت از مقام ولايت، به جبهه ها رفتند، و چه بسا خود مجروح و جانباز شدند، و گاه به خيل شهداى انقلاب پيوستند. اگر زنان داوطلب به مدد و مساعدت جبهه و جنگ نمى آمدند، آمار شهداى جنگ فزونى مى يافت، و اگر مجروحان به موقع مداوا نمى شدند، درمان بعدى آن ها، هزينه سنگينى را بر بيت المال تحميل مى كرد. خانواده ها و رزمنده ها با مشاهده توجه به امداد و درمان مجروحان جنگى، اشتياق بيشترى براى ادامه حضور داوطلبانه در جبهه احساس مى نمودند. هم اينك نيز، بيان نمونه ها و جلوه هاى زيباى ايثارگرى زنان پرستار، بهيار و امدادگر، موجى از عشق و شوق براى خدمت به مردم پديد مى آورد:
ـ مينا كمايى به همراه بيست نفر ديگر، در يك بيمارستان آبادان، امدادگرى مى كردند و شب ها در خوابگاه بيمارستان مى خوابيدند.
ـ خانم ميرزايى، وقتى شروع به تميز كردن پهلوى مجروح مى كرد، حالش به هم مى خورد، ولى به خاطر خدا تحمل مى كرد.
ـ يك پرستار داوطلب، شب ها بچه اش را به اتاقى در بيمارستان مى برد، و لباس ها را كپه مى كرد، و بچه اش را روى آن مى خواباند، آن وقت خود به مداواى مجروحان مى پرداخت.
ـ پرستارى ديدم كه توالت ها را تميز مى كرد، اما ذره اى از سختى كار گله نمى كرد.
ـ بسيار ديده شده كه خانمى پرستار مجروحى شيميايى بود، و خود مبتلا به عوارض شيميايى مى شد، خانم يوسف زاده، نمونه اى از زنان پرستارى است كه به دليل آلودگى شيميايى به شهادت رسيد.
كار امدادگرى در شهرهاى مرزى جنوب و غرب، براى زنان طاقت فرسا بود، اما عشق به اسلام و انقلاب، امدادگر پير و جوان را بر ماندن استوارتر مى ساخت، تا حدى كه بسيارى از آن ها بى توجه به اصرار خانواده هاى شان، در خطوط جنگى ماندند تا مرهمى بر زخم هاى دلير مردان رزم و جنگ باشند. بعضى از آنان، حتى آموزش كلاسيك پرستارى را نديده بودند، ولى به سرعت آموزش هاى تجربى را جايگزين آن كردند، و چنان اين آموزش ها را با عشق به خدا عجين نمودند كه توانستند، هم پرستار جسم و هم پرستار روح و روان رزمندگان گردند.
جهاد مالى
توده زنان مسلمان، علاوه بر حضور مستقيم در دفاع مقدس، به انواع حمايت ها در پشتيبانى از رزمندگان دست زدند كه يكى از آن ها مشاركت در كمك مالى به جبهه هاى جنگ بوده است. در واقع در دوران دفاع مقدس شاهد اوج ايثارگرى مالى زنان بوديم كه امام(ره) بارها به آن اشاره كرده اند، از جمله:
"ما هر روز شاهد زنانى هستيم كه ماحصل عمرشان يك سكه طلا را مى آورند و در راه خدا و جنگ انفاق مى كنند... آن پيرزن ها كه در طول عمرشان تهيه كردند، حالا مى آيند براى اسلام مى دهند."
يك نشريه خارجى به مسأله جهاد مالى زنان ايرانى به جبهه هاى جنگ مى پردازند و آن را با كمك هاى مالى زنان عراقى مقايسه مى كند:
پرزيدنت صدام با آن كه از جانب كشورهاى برادر عرب يعنى عربستان و كويت به نحو بزرگ منشانه اى از نظر مالى حمايت مى شود (با اين وصف) در 1982 صلاح ديد تا از خانم هاى كشورش بخواهد تا زيورآلات خود را به جبهه هديه كنند. تهران رقيب بزرگ جنگى بغداد نياز به چنين اقداماتى نداشت، زيرا در ايران به وضوح انگيزه پاداش الهى و اطمينان از اين كه آن ها قربانى تهاجم شده اند، براى اين كار كافى بود... لذا در مقايسه با عراق كه به دوستان عرب، طرف هاى تجارى و ارسال كنندگان اسلحه حداقل 50 ميليارد بدهكار مى باشد و باز هم به وسيله پول سلاطين نفتى عرب تغذيه مى شود، ولى تهران تاكنون حساب كتابش با هم مى خواند.
آمار دقيقى از كمك هاى زنان ثروتمند عراقى به رژيم صدام در دوره جنگ در دست نيست ولى اين كمك ها به اندازه اى نبوده كه رژيم عراق را وادارد از آن تقدير نمايد، در عوض، گاه شاهده بوده ايم كه زنان عراقى به جاى كمك به سربازان عراقى كمك مالى خود را به ايران داده اند تا به مصرف رزمندگان ايرانى برسد، گاه اين كمك ها به اندازه اى بود كه تقدير امام خمينى(ره) را به دنبال داشت، كه تقدير 28 آذر 1366 يكى از آن هاست.
مبلغ بسيار ارزنده اى كه خانم هاى معظم عراقى كه خداوند به آن ها هرچه بيشتر توفيق خدمت به اسلام و رزمندگان عزيزى كه براى رفع شر قدرت ها و وابستگان پست آنان جانفشانى مى كنند، واصل شد. از خداوند تعالى سلامت همه را خواهانم.
ايثار و فداكارى
زنان علاوه بر اين كه فرزندان، همسران، برادران و پدران خود را به مشاركت در دفاع مقدس تشويق مى كردند، و اين تشويق ها در استقبال مردان براى حضور بيشتر در جبهه ها بسيار مؤثر واقع شد، پس از شنيدن خبر جراحت و شهادت بستگان و عزيزان خود، شكيبايى و بردبارى كم نظيرى را به نمايش گذاشتند كه آن هم در تقويت روحيه رزمندگان به ادامه مردانه جنگ كمك فراوانى كرد. مواردى از روحيات قوى زنان را مى توان در كلام امام خمينى(ره) و حضرت آيه الله العظمي خامنه اي - رهبر معظم انقلاب اسلامي(مدظله العالي) به وضوح ديد:
در عين حالى كه مادران، جوانان شان در جبهه شهيد شده اند با كمال خوشرويى و افتخار، افتخار مى كنند به اين كه جوان آن ها در راه اسلام شهيد شده است و باز هم پيشنهاد مى كنند كه جوانان ديگر هم داريم و به اسلام تقديم مى كنيم.
از اين رو، جاى تعجب نبود كه در يكى از ديدارهاى خانواده شهدا با امام خمينى(ره)، مادرى با لهجه خرمشهرى فرياد مى زد: اى امام، سه پسر داشتم و هر سه شهيد شدند، ديگر فرزندى ندارم تا در راه اسلام قربانى كنم، خدا مرا فداى تو كند!
حضرت آيه الله العظمي خامنه اي - رهبر معظم انقلاب اسلامي(مدظله العالي) نمونه اى از ايثارگرى و فداكارى اين دسته زنان را برشمرده است:
"در شهرى سخنرانى داشتم. بعد از پايان سخنرانى، همين كه خواستم سوار ماشين شوم، ديدم خانمى پشت سر پاسدارها خطاب به من حرف مى زند، گفتم راه را باز كنيد تا ببينم اين خانم چه كار دارد. خانم آمد و گفت: از قول من به امام بگوييد بچه ام اسير دشمن بود و اخيرا مطلع شدم كه او را شهيد كرده اند. به امام بگوييد فداى سرتان، شما زنده باشيد، من حاضرم بچه هاى ديگر نيز در راه شما شهيد شوند.
ايثارگرى و فداكارى زنان ايرانى به اندازه اى بوده كه حتى رسانه هاى خارجى هم نتوانستند منكر آن شوند، از جمله يك نشريه پاكستانى كه نوشته بود:
"از خانواده هاى اسراى جنگى به خوبى مراقبت مى شود. بيوه زنان فشارهاى ناشى از جدايى و عدم ارتباط با همسرشان را با وقار و شكيبايى تحمل كرده اند. آن ها دولت را در قبول تقاضاهاى شان كه ممكن است از وجهه كشورشان بكاهد، تحت فشار نگذاشته اند اين نوع برخورد هيچ گونه شباهتى با صداى گريه بيوه زنان اسراى جنگى عراق ندارد... كلا زنان ايرانى شجاعت رويارويى با هر مصيبتى را دارند. زنان ايرانى كاملا آماده برخورد با هر گونه واقعه اضطرارى هستند و برخى از آنان در كلاس هاى آموزش نظامى شركت مى كنند... آن ها براى رويارويى با موقعيت هاى مختلف از جمله بمباران شيميايى شهرها و براى خدمت در بيمارستان هاى صحرايى در پشت جبهه تحت تعليم قرار مى گيرند.
منبع ديگرى در اين باره نوشته است: امام خمينى(ره) براى دفاع از كشور زنان را فرا خواند زيرا مشاركت زنان در جنگ مى توانست:
"شجاعت نيروهاى رزمى و حمايت مردم را تقويت نمايد... . قبلا مى دانستيم كه در ميان بسيجى ها... زن وجود دارد كه از آن ها براى ارشاد زنان بدحجاب استفاده مى شد، ولى (وجود) زنان رزمنده نشان مى دهد كه زنان ايرانى نقشى بيش از پيش و فعال در جنگ بازى مى كنند حتى چادر بلند سنتى مانع به كارگيرى تجهيزات جديد جنگى از سوى آن ها نمى گردد.
تبليغ و همكارى اطلاعاتى
جبهه غرب از ويژگى هايى برخوردار بود كه در جبهه جنوب كمتر به چشم مى خورد، مثلا تلاش دشمن براى اختلاف افكنى بين شيعه و سنى كاملا محسوس بود و يا وجود ضد انقلاب كه با دشمن همكارى مى كردند، هوشيارى و مراقبت هاى اطلاعاتى را اجتناب ناپذير مى كرد. نمونه هاى فراوانى از فعاليت هاى تبليغى و اطلاعاتى خواهران و زنان در كردستان در دست است، مانند:
1. زنان طلبه از حوزه علميه قم و از مدارس اسلامى ديگر به منطقه كردستان اعزام مى شدند. آن ها از همان آغاز ورود به شكل هاى مختلف مورد هجمه، اذيت و آزار دشمنان چون كردهاى مخالف و منافقين قرار مى گرفتند. مثلا منافقين كه به اين خانم ها مى گفتند اگر با كردها رفت و آمد كنيد و غذاى شان را بخوريد، آنان در غذاى تان سم مى ريزند وكشته مى شويد، در عوض، به كردها مى گفتند: آنان شما را قبول ندارند و تلاش مى كنند تا از مذهب تان برگرديد. زمانى كه منافقين مى ديدند جنگ روانى شان بى اثر مانده، دست به ترور مى زدند، به عنوان مثال:
ـ طلبه، صديقه رودبارى ساعتى پس از خاتمه درس قرآن در بانه و در 28 مرداد 1358 به شهادت نائل آمد.
ـ طلبه، فهيمه سيارى دو روز پس از اعزام از قم در اثر اصابت تير منافقين به شهادت رسيد.
ولى زنان، بى توجه به اقدامات دشمن، در طول جنگ به حضور تبليغى خويش در جبهه هاى غرب ادامه دادند كه حاصل آن 434 شهيد در كردستان است. 71 نفر از اين شهدا در مقابله با ضد انقلاب شهيد شدند. مسن ترين آن ها آمنه نيكى نام داشت كه در سن 78 سالگى و در 16 شهريور 1359 در سنندج ترور گرديد و كوچك ترين آنان دختر 2 ساله اى بود به نام روناك مؤمنى فرد كه در 15 تير 1367 در اثر اصابت تركش سلاح هاى ضد انقلاب شهيد گشت.
2. ضدانقلاب در كردستان چون مى دانست برادران سپاهى، كميته اى و بسيجى دست به نامحرم نمى زنند، اطلاعات نظامى، سلاح هاى سبك جنگى و نقشه هاى عملياتى را از طريق زنان وابسته به خود رد و بدل مى كرد، از اين رو، تعدادى از خواهران به منطقه اعزام و مأمور بازرسى و گشت از زنان مشكوك شدند. مريم كاتبى كه خود يكى از اعزام شده ها به منطقه كردستان است، در اين باره نوشته است:
يك روز مى بايست زنى را مى گشتيم كه بچه اى در بغل داشت و به علت نداشتن كهنه، لباس مادرش و لباس خود را كثيف كرده بود. مادر اين كار به عمد كرده بود تا رغبت نكنيم او را بگرديم. بوى تعفن در آن محيط گرم، محوطه چادر را پر كرده بود اما چاره اى نبود بايد او را مى گشتيم، وى مانع كار مى شد.
وقتى مى خواستيم او را بگرديم حركتى كرد كه چينه دور كمرش باز شد و يك نارنجك، يك سرى ورق و مقدارى پول و... بيرون ريخت. بلافاصله آن ها را جمع كرديم، مردها را بيرون چادر نگه داشتيم و زن ها را داخل چادر بزرگ ترين شخص در آن جمع، 19 سال داشت... بعدها برادر محمد گفت: نقشه هايى كه آن روز از آن زن گروهكى گرفتيد باعث شد تعداد زيادى از سران گروهك ها و نقشه هاى عملياتى آن ها لو برود و ما توانستيم تعداد زيادى از آن ها را در شهر دستگير كنيم.
نتيجه اى كه از مطالبى كه گذشت مى توان گرفت عبارت است از:
1. جنگ تحميلى، پس از انقلاب اسلامى، صحنه كارزار ديگرى براى زنان آفريد. آن ها از نخستين روزهاى جنگ، همپاى رزمندگان به ستيز با دشمن پرداختند. گاه تن به تن جنگيدند، و گاه با پرداختن به امور جنگى، حضور مستقيم خود را در دفاع مقدس، حفظ كردند. به تدريج و با طولانى شدن آن، جنگ به ديگر نقش هاى خدماتى زنان، نياز پيدا كرد. از اين رو، زنان به پشتيبانى از جبهه در پشت جبهه روى آوردند، به شهرها و خطوط جنگى رفتند تا به امداد و درمان جنگجويان بپردازند. در جبهه و پشت آن، به طرق مختلف و اعجاب انگيز در تقويت روحيه رزمنده ها كوشيدند. البته همه خدمات جنگى را در آنچه برشمرديم، نمى توان خلاصه كرد، بلكه بايد كار زنانى را كه براى رزمندگان شعر، داستان، حماسه نوشتند، موسيقى، فيلم و تئاتر ساختند، عكس، خبر و گزارش تهيه كردند، شهيد، جانباز واسير شدند، مورد توجه قرار دهيم. اين ها تنها بخشى از خدمات آنان به جنگ است.
2. آنچه زنان را واداشت كه در بدترين شرايط با اقل امكانات در جنگى نابرابر به يارى جنگجويان يا مدافعان كشور بپردازند، ايمان به جزاى خير در نزد خداوند و اعتقاد به درستى راه امام(ره) بود، در غير اين صورت، بعيد بود پس از آن كه با ايثار جان، مال و اولاد خود، انقلاب اسلامى را به پيروزى رساندند، بار ديگر براى پاس داشت آن مجبور باشند، آنچه از مال و جان و اولاد براى شان باقى مانده، فداى حفظ انقلاب نمايد. بى شك از مهم ترين علل پيروزى جنگ، حضور خالصانه همين زنان در عرصه دفاع بود، حتى فراتر از اين مى توان گفت كه: ملتى كه بانوانش در صف مقدم براى پيشبرد مقاصد اسلامى هست، آسيب نخواهد ديد.
با توجه به آنچه كه:
الف ـ امام(ره) فرمود: "حضور زنان در صحنه سياسى و اجتماعى نه تنها لازم، بلكه واجب و ضرورى است... و زن بايد در مقررات اساسى مملكت دخالت كند."
ب ـ عملا زنان در فرايند پيروزى انقلاب اسلامى و پس از آن و بويژه در دفاع مقدس نقش خود را به نمايش گذاشتند.
ترديدى در ضرورت حضور سياسى، اجتماعى و دفاعى زن باقى نمانده است، اما براى نسل جديدى كه صحنه هاى خداپسندانه حضور زنان را نديده و حتى كمتر آن را به گوش شنيده است، بايد الگويى ارائه كرد كه با حفظ حضور سياسى، اجتماعى و دفاعى، خود به وظايف يك زن مسلمان عمل كند. از اين رو، اين سؤال مطرح مى شود كه شرايط و ويژگى هاى حضور سياسى، اجتماعى و دفاعى زنان چيست؟ براى يافتن پاسخ اين سؤال، به برخى از اين ويژگى ها اشاره مى كنيم:
رعايت پوشش اسلامى: توده زنان مسلمان در طول تاريخ يك صد سال گذشته، با حفظ حجاب و پوشش، حركت هاى عظيم آفريدند، حتى حوادث سال هاى پيروزى انقلاب اسلامى و پس از آن، شاهد حضور زنان چادرى بوده است. براى امروز و فردا هم اين پوشش بر پايه تعاليم قرآن و تجارب انسان يك ضرورت است. امام خمينى(ره) هم بر اين حضور با پوشش اسلامى زنان تأكيد ورزيده است: "امروز بايد خانم ها وظايف اجتماعى خودشان را، وظايف دينى خودشان را بايد عمل بكنند و عفت عمومى را حفظ بكنند، و روى آن عفت عمومى، كارهاى اجتماعى و سياسى را انجام دهند". "زن ها هم بايد در فعاليت هاى اجتماعى و سياسى، هم دوش مردها باشند، البته با حفظ آن چيزى كه اسلام فرموده است." يكى از چيزهايى كه اسلام در اين باره بر آن تأكيد دارد رعايت حجاب و پوشش اسلامى است لذا امام خمينى(ره) بر حضور زنان در دفاع مقدس با حفظ كامل حجاب اسلامى اصرار ورزيده اند و اين مسأله در سيره امام(ره) و در استفتاى زير مشهود است:
سؤال: آيا امدادگرى خواهران در جبهه ها از نظر شرع اسلام اشكال دارد؟
جواب: با مراعات كامل حجاب واجب و (با) اجتناب از محرمات اشكال ندارد.
اشتغال در كارهاى متناسب: زنان از نظر اسلام، متناسب با توانايى هاى روحى و جسمى خود، مجاز به فعاليت مفيد توليدى، فرهنگى، خدماتى و غير آن در بيرون از محيط خانه هستند.
امام خمينى(ره) در اين مورد فرمودند:
"زنان از نظر اسلام نقش حساسى در بناى جامعه اسلامى دارند و اسلام زن را تا حدى ارتقاء مى دهد كه او بتواند مقام انسانى خود را در جامعه بازيابد و از حد شى ء بودن بيرون بيايد و متناسب با چنين رشدى مى تواند در ساختمان حكومت اسلامى مسؤوليت هايى را بر عهده بگيرد."
در اين سخن امام(ره)، تأكيد بر رشد معنوى زنان است، ولى كسى شك ندارد كه امام خمينى(ره) در طول پس از انقلاب اسلامى، مسؤوليت سياسى اجتماعى زنان تنها با رعايت و حفظ نقش مادرى پذيرفته است: شماها موظف هستيد كه اولا خودتان را خوب تربيت كنيد. به نظر مى رسد امام خمينى(ره) بر اين عقيده بوده اند كه بايد مشاغل و مأموريت هاى متناسب با وضعيت روحى و جسمى زنان به آنان در جبهه هاى جنگ واگذار شود، لذا زمانى كه بانويى از ايشان مى پرسند كه آيا رفتن زنان به جبهه براى كارهاى امدادى و فرهنگى اشكال دارد؟ معظم له پاسخ داده اند: شركت زنان در خدمات فرهنگى و اجتماعى با مراعات كامل حجاب شرعى مانع ندارد.
توجه به حقوق همسر و فرزند: رهبر انقلاب به تأثير از اسلام بر حضور سياسى و اجتماعى زنان با حفظ و رعايت حقوق همسر صحه گذاشته، و آن را مقدم بر كار بيرون از خانه خانم ها مى داند:
"وقتى راجع به مسؤوليت داخلى زن صحبت مى كنيم، منظورمان اين نيست كه بايد مسؤوليت اجتماعى از دوش زن برداشته شود، بلكه مسؤوليت اجتماعى هم بر دوشت اوست، و آن غير اين است، ولى اينجا تقدم وجود دارد، همچنان كه در مورد مرد هم تقدم وجود دارد... (خانم ها) با حفظ مسؤوليت (خانوادگى) هر مقدار كه توانايى دارند، براى مسؤوليت اجتماعى سياسى صرف كنند.
البته معظم له بار ديگر بر اين نكته تأكيد ورزيد كه رعايت و حفظ حقوق همسر مشروط است به اين كه عدم حضور سياسى اجتماعى زنان، لطمه اى به اساس دين وارد نكند، و زمانى كه حاضر نبودن زنان بيم لطمه خوردن به اسلام را در پى داشته باشد، اذن شوهر براى در خانه ماندن زنان، ضرورت شرعى نخواهد داشت.
درباره تربيت كودكان، هر يك از والدين، نقش اساسى و تعيين كننده دارند، ولى نقش تربيتى مادر با اهميت تر است، زيرا، مادر به لحاظ احساسات و عواطف خود، روابط نزديك تر و عاطفى تر با فرزندان دارد. امام خمينى(ره) در تأييد اين موضوع فرمود: "عواطفى كه در بانوان هست مخصوص خودشان است و در مردها اين عواطف نيست" همين عواطف پاك مادرانه، ابزار اصلى در تربيت اخلاقى كودكان است، مشروط به اين كه زن از مسؤوليت كارهاى بيرون منزل، فارغ باشد، در غير اين صورت، زن هم نمى تواند در انجام چنين مسؤوليتى بزرگ، موفق شود. ويل دورانت در تأييد اين مسأله نوشته است:
اگر زن امروز غرب در حفظ خانواده و تربيت كودك ناتوان به نظر مى رسد براى آن است كه او مدتى است طبيعت خود را كه همان ايفاى نقش همسرى و تربيت كودك در خانه است را از ياد برده است.
حضرت آيه الله العظمي خامنه اي - رهبر معظم انقلاب اسلامي(مدظله العالي) بر نقش مهمى كه زن در اين راستا (تربيت فرزندان) دارد، تأكيد مى ورزد و حضور سياسى اجتماعى زن را منوط به انجام خوب تربيت فرزندان و كودكان مى داند:
"مادر به لحاظ رنج هاى طاقت فرسا براى پرورش فرزندان و مهر خالصانه، در مرتبه اى بالاتر از پدر قرار دارد. كم رنگ شدن محبت ميان مادران و اطفال، ارتباط عاطفى آنان را رو به زوال مى برد، و اين وضع در بروز ناهنجارى هاى فردى و اجتماعى دخالت مهمى دارد، از آن جا كه مادر نمونه مهرورزى و عواطف سرشار است، مظهر رحمت الهى مى باشد. رضايت و دعاى او سبب جلب رضايت پروردگار و غفران الهى خواهد بود. از ديدگاه ارزشى اسلام، مادر سهم اصلى و اساسى را در تربيت كودك ايفا مى كند و افراد ديگر، حتى پدر، معلم و استاد در مقايسه با نقش مادر، جنبه ثانوى دارند. از اين رو، امام خمينى(ره) فرمود: دامن مادر، بزرگترين مدرسه اى است كه بچه در آن جا تربيت مى شود... اين نظر اسلام است... در عين حال ميدان... سياسى بر روى او باز شده است.
تنها در شرايط عادى رعايت حقوق همسر و فرزند بر زنان لازم و واجب نيست بلكه در دوره و زمان جنگ نيز اين وظيفه بر دوش بانوان است. به همين دليل امام خمينى(ره) در پاسخ به يك استفتاء فرمودند:
"بزرگترين وظيفه زن كوشش در انجام وظايف شوهردارى و تربيت صحيح و اسلامى فرزندان است و شركت در خدمات اوليه درمانى (جبهه ها) با مراعات كامل حجاب شرعى و در صورتى كه شوهر داشته باشد با اجازه شوهر، مانع ندارد.
نتيجه
سخن قرآن و انقلاب اسلامى برآمده از آن، در زمينه حضور سياسى، اجتماعى و دفاعى زنان اين است كه: حضور سياسى، اجتماعى و دفاعى بى اشكال است، مشروط به اين كه پوشش اسلامى حفظ شود، حقوق همسران رعايت گردد، تربيت كودكان به فراموشى سپرده نشود، و نيز، زنان امورى را برگزينند كه با توانايى جسمى و روحى آنان متناسب باشد. البته همه شرايط حضور سياسى، اجتماعى و دفاعى زنان به نكاتى كه برشمرديم، خلاصه نمى شود. نكاتى چون پرهيز از حضور در محيطهاى خلوت با مردان، مراقبت از لحن و گفتار خود به هنگام سخن گفتن با مردان، مراقبت از گناه در مكان هاى پرازدحام، مواظبت از نگاه هاى آلوده و... نيز از مسائل مهم با اهميت در اين زمينه است، به آن دليل كه خداوند مى فرمايد: ما انسان را از گل آفريديم و از وسوسه هاى نفسانى او آگاهيم.
با گذشت نزديك به دو دهه پس ازدفاع مقدس، بخش زيادى از زنان ايرانى، همچنان با رعايت ارزش ها و حدود اسلامى در صحنه حاضرند، ولى دور شدن از سال هاى دفاع مقدس فاصله نسل جديد از نسل هاى قديمى تر، تهاجم يا شبيخون فرهنگى و... اندكى حضور پر شور و با پوشش اسلامى زنان را تحت الشعاع قرار داده، البته يك راه براى جبران و رفع معايب و نواقصى كه بروز كرده، حضور فعال تر توده زنان مسلمان در صحنه است، ولى براى انقلاب اسلامى، صرف حضور زنان كافى نيست، بلكه حضور زن بدون پوشش اسلامى ديگر به پاسدارى از انقلاب اسلامى نمى انجامد. در عمل هم و بيش از گذشته بايد نشان داد كه حجاب مانعى براى حضور سياسى، اجتماعى و دفاعى نيست. به علاوه، بايد از مزايايى كه حجاب در پاس داشت از اركان خانواده، تربيت اجتماعى و... دارد، بيشتر سخن گفت. ضرورت حضور سياسى، اجتماعى و دفاعى زنان مسلمان زمانى مهم جلوه مى كند كه بقاى انقلاب اسلامى جز با حمايت مردان و زنان اين مرز و بوم ميسر نيست، به ويژه اين كه زنان چون در پيروزى انقلاب اسلامى نقش پر رنگ تر و در دفاع مقدس نقش اساسى داشته اند، در حفظ ارزش هاى آن دو هم بايد همان نقش را همچنان حفظ كنند.
نويسنده: مرتضى شيرودى
دیدگاه ها