
به واقع انقلاب اسلامي ايران که در سال 1357 به پيروزي رسيد، جنبشي بود که در پانزده خرداد 1342 آغاز شد. زن مسلمان ايراني نيز در اين سالهاي آتش زير خاکستر، همگام با مردان در جهاد و مبارزه با طاغوت بود و هر چه به سال 1357 نزديک ميشد بر تعداد و بر شدت فعاليت اين زنان افزوده ميشد. با شعله ور شدن آتش انقلاب، زن مسلمان نيز که تا پيش از اين با فعاليتهاي مخفي و به عنوان مادر شهيد و يا همسر مبارزين در بند با رژيم شاه مبارزه ميکرد، به خيابانها آمد، با چادر مشکي، با فرزندش که او را در بغل گرفته بود، با مشتهاي گره کرده و با فرياد «مرگ بر شاه»:
«شما در چه تاريخي چنين ديدهايد؟ امروز زنهاي شير دل طفل خود را در آغوش کشيده و به ميدان مسلسل و تانک ميروند، در کدام تاريخ چنين مردانگي و فداکاري از زنان ثبتشده است.»
و همين حرکت ايشان نهضت را قوت و تداوم بخشيد:
«آمدن شما خانمها به خيابانها و ميدانهاي مبارزه موجب اين شد که مردها هم قوت پيدا بکنند، تقويتبشوند، روحيه آنها هم با آمدن شما تقويتبشود.»
«مردها به تبع زنها در خيابانها ميريختند، تشويق ميکردند زنها مردان را، خودشان در صفهاي جلو بودند.» شهادت شهيد، ثمره دامان پر مهر و اندوخته دستان زحمتکش مادران فهيم و گرانقدري است که محبت مادري را با عشق الهي پيوند ميزنند و روح و جان فرزندان خود را آماده ميسازند که به قربانگاه شهادت قدم گذارند، و به همين جهتحضرت امام خمينيرحمه الله، بزرگ مصلح قرن در جاي جاي کلام خويش زنان را پيشگامان انقلاب معرفي ميکند:
زناني که خود در تظاهرات در صف مقدم حاضر بودند;
زناني که با حرکتخود، مردان را براي حضور و مبارزه تشجيع کردند;
زناني که فرزندان خود را براي شهادت تربيت کردند;
زناي که با پاسداري از خون شهدا، انقلاب را تداوم بخشيدند...
امامرحمه الله ميفرمايند: «ما نهضتخودمان را مديون زنها ميدانيم.» و همين نکته براي بيان نقش زنان در پيروزي انقلاب اسلامي از هر کلامي رساتر است .