
ابتدای جنگ، تعدادی از خواهران با بخش تبلیغات سپاه همکاری می کردند واخبار رادیوهای بیگانه و بعضی از اخبار را از طریق تلفن یا بی سیم می گرفتند و بولتن خبری برای فرماندهان سپاه تهیه می کردند یک روز یکی از خواهران پای تلفن درحال گرفتن اخبارگیری بود در همین موقع یکی از شخصیت ها که برای سخنرانی در حسینیه اعظم به ساختمان تبلیغات آمده بود و بر حسب اتفاق برای استراحت و صرف چای به همان اتاق خواهران هدایت شده بود داخل اتاق می شود از آن جا که خواهران و برادران سپاه به چهره یکدیگر نگاه نمی کردند، آن خواهر بدون اینکه به چهره اش نگاه کند به او می گوید:
شما پای تلفن باشید خواهران فعلاً کار دارند و خودش ازاتاق بیرون می رود آن برادر پای تلفن می نشیند و اتاق را ترک نمی کند، تا وقتی که آن خواهر برمی گردد او نیز برخاسته و از اتاق خارج می شود پس از آن خواهر با تعجب متوجه می شود که او یکی از شخصیت های مملکتی بوده اند. راوی: شریفه آل ناصر_ اهواز
دیدگاه ها