شهید فاطمه شیرانی

نام پدر: محمد حسن

تاریخ تولد: 1358

محل تولد: اصفهان

تاریخ شهادت: 23/10/1365

نحوه شهادت: بمباران

محل شهادت: اصفهان خیابان پنج رمضان  کوچۀ شهید طلاکش.

مزار شهید: گلزار شهدای اصفهان

کلامی با تو

«چه سعاتی بالاتراز آن، شبی که در آسمان هفتم عشق، انتخابات بود و فرشتگان خدا فرشتگان زمینی را انتخاب می کردند. تو از جانب پروردگارت انتخاب شدی و ره صد ساله را یک شبه پیمودی و به معبودت رسیدی و در کنارش سکنا گزیدی از آن بالا نگاهی به ما کن و ازخداوند بخواه تا مُهر انتخابات را هم بر دفترچۀ زندگی ما بزند.»

«شهید فاطمه شیرانی فرزند دوازدهم خانواده بود و 7 سال بیشتر نداشت که به درجۀ رفیع شهادت رسید. فاطمه با وجود سن کمش دختری مهربان و دلسوز و فوق العاده عاطفی بود. در ضمن عزیزگرانی پدرش بود او طوری با فاطمه رفتار می کرد که گویا تا به حال بچّه ای غیر از او نداشته است همیشه شکر می کرد که چنین فرزندی دارد. علاقۀ آنها نسبت به همدیگر بقیۀ اعضای خانواده را به تعجب وا می داشت که چقدر به همدیگر وابسته اند. نه تنها پدر بلکه همۀ اعضای خانواده هم علاقۀ خاصی به او داشتند. فاطمه کلاس اول دبستان بود. بخاطر معدلش که 20 شده بود مورد تشویق مدیر و معلمش قرارگرفت. شعور و معرفتش خیلی بیشتر از سنش به نظر می رسید با این که 7 ساله بود. نمی گذاشت موهایش را نامحرم ببیند و حجاب می گرفت، حتی بعضی اوقات از برادرانش هم موهایش را می پوشاند ! وقتی می گفتند: « آنها برادرانت هستند و محرم اند.» می خندیدومی گفت:« دوست دارم حجاب داشته باشم.»

او با بچّه های هم سن و سالش خیلی تفاوت داشت و چه بسا خیلی از رفتارهای بچّه های هم سن سال خودش را نمی پسندید واگر آنها حرف پدر ومادرشان را گوش نمی کردند به آنها سفارش می کردومی گفت: «این رفتار با پدر و مادرت مناسب نیست. اگر گوش به حرف آنها ندهی خدا تو را به جهنم می برد.»

عروج ملکوتی

«شهید فاطمه شیرانی شب هنگام به امید فردای دیگر به خواب رفت. اما غافل از آن که دیگر. فردایی در کار نبود و او همان شب انتخاب شد و به سوی آسمان پرواز کرد و ساعت 10 شب، سال 1365 توسط بمب به شهادت رسید.»

بنگر که چه پرچمی برافروخت شهید

با شوق به جنگ دشمنان تاخت شهید

نـازم به عـقـیـده و مـقـام و عزمــش

در گلشن عشق سر همی باخت شهید