
شهید مرجان سلیمی پور
نام پدر:علیرضا
تاریخ تولد:1359
محل تولد: اصفهان
تاریخ شهادت: 23/10/1365
محل شهادت: اصفهان خیابان فروغی
نحوۀ شهادت: بمباران
مزارشهید: گلزار شهدای اصفهان
کلامی با تو
«دخترم! در این بیابان خشک و بی آب و علف که انتهایش را ندیدم. یک گل شقایق روییده بود. با دیدن آن برق چشمانم درخشید به سمت آن رفتم. کنار یک مزار بود. مزاری از یک شهید یک شهید کوچک که تو بودی. تویی که بی رحمانه صدام خون آشام جان شیرینت را گرفت. روی گل یک شمع بود که گلبرگهایش را میسوزاند. در حالی که گل خم به ابرو نمی آورد. شاید می خواست خود را همردیف علی اصغر حسین بداند با خود گفتم، روشنایی بیابان از این شمع است. پس نباید خاموش شود. دستهایم که از گلبرگهای نازک شقایق، ناتوانتر نیست!؟. پس شمع را از شانههای شقایق برداشتم هر چند اشکهای شمع دستهایم را میسوزاند اما تا آخرین نفس آن را بالا میگیرم، تا بیابان روشن بماند.»
عروج ملکوتی
«شهید مرجان سلیمیپور درحالیکه هفتمین بهار زندگیاش را پشت سر گذاشته بود ناجوانمردانه زیر ترکش بمباران صدامیان کافر به شهادت رسید. و جسم کوچکش آغشته به خون شد. عکس هفت سالگیاش هم همراه وسایل منزل نابود شد و از او عکسی بیادگار نماند.»
آخر ای مرجان من، ای میـوۀ قلـب پدر در دیـار نیـستی، مـنزل خـریدن زود بود
اشک حسرت؛ از دوچشم مادرغم پرورت از غم هجر، رخ ماهت چکیدن زود بود
دیدگاه ها