
تاریخ تولد: 1350
محل تولد: اصفهان
تاریخ شهادت: 23/10/1365
محل شهادت: اصفهان خیابان پنج رمضان کوچۀ شهید طلاکش
نحوه شهادت: بمباران
مزار شهید: گلزار شهدای اصفهان
کلامی با تو
«اگر دریا آرام است اگر کویر در آرامش بسر می برد اگر درختان سر برافراشته و به قامتت، قامت بسته اند. اگر کوهها استوار مانده اند و به استواریت افتخار می کنند. همه بخاطر این است که خون پاک و مطهر تو و امثال تو بر این سرزمین ریخته شده است. حال که من مانده ام و ادامۀ راه تو برایم دعا کن که سخت محتاج دعایم.»
«شهید فرحناز شیرانی فرزند نهم خانواده بود 15 سال بیشتر نداشتند تا سوم راهنمایی درس خواند. همراه خواهرش فریبا کلاس خیاطی می رفت او دوشا دوش خواهرش فریبا کمک حال خواهر و مادرش در کارهای خانه بود. فوق العاده مهربان ، خوش اخلاق ، خوش برخورد و از ایمان بالایی برخوردار بود و نماز و روزه را برترین عبادت می شمرد. زمانی که در زندگی پانزده سالۀ خود با مشکل یا بیماری مواجه می شد با توکل به خدا و این که شاید مورد آزمایش حق قرار گرفته، گلایه و شکایتی نداشت و می گفت: «راضیم به رضای خدا» ایمان سرشار از عشق و علاقۀ خود را با زندگی فریبندۀ دنیا عوض نمی کرد و به خواهرش می گفت:« خواهر! ما که از حضرت زهرا و حضرت زینب (سلام الله علیهم اجمعین) عزیزتر نیستیم. آنها چقدر عزیز بودند و چقدر زجر کشیدند؟ پس ما نباید شکایتی داشته باشیم که آنها بهترین بندگان خدا بودند.» ایمان و معرفت او بارها و بارها اطرافیان را به تعجب می انداخت .»
عروج ملکوتی
«ساعت 10 شب دیماه 1365 درحالی که خواب بود. بر اثر بمبی که به منزلشان خورد به لقاء الله پیوستند.»
برقامت خود لباس خون پوشیدند
در دشت یقین چوچشمه ای جوشید ند
آنان که به جبهه تشنه گشتند شهید
از جام زلال عشق می نوشیدند
دیدگاه ها