شهيد شهربانو نجاتی

ی 1397/05/28 - 11:09
شهيد شهربانو نجاتی

نام: شهربانو

نام خانوادگي: نجاتي

نام پدر: صفرقلي

شماره شناسنامه: 1172

محل صدور: كردكوي

تاريخ تولد: 03/07/1328

تاريخ شهادت: 12/04/67

محل تولد: روستای النگ

شغل: خدمتگذار

محل شهادت: گلستان - كردكوي

حادثه منجر به شهادت: توسط ضدانقلاب

 

زندگینامه شهید شهربانو نجاتی

 

شهید شهربانو نجاتی فرزندصفرقلی نجاتی متولد1328 درروستای النگ شهرستان کردکوی استان گلستان به دنیا آمد. ازبدو طفولیت به علت بی سوادی پدر ومادر وسرپرستی عموی بی سواد مبنی براینکه دختر نباید سواددارباشد ازرفتن به مدرسه محروم ماند ودرکار  منزل و کشاورزی کمک قابل توجهی برای خانواده بود تا اینکه پس ازگذشت چندین سال ازعمرش روزها کارکشاورزی ومنزل وشبها در کلاس نهضت سوادآموزی شرکت می کرد و پس ازچندین سال مدرک پنجم ابتدایی را با جدیت و کوشش خود دریافت نمود و در پی ادامه تحصیل به شهر رفت و از آنجا که خانواده وضعیت اقتصادی چندان خوبی نداشت در شهرستان گنبد به پرستاری بیمارستان آن زمان به نام  شیر وخورشید مشغول به کار شد و شبانه به ادامه تحصیل پرداخت و پس از یکسال و اندی کار در بیمار ستان و تحصیل شبانه به استخدام آن بیمارستان در آمدند تا اینکه درگیری منافقین کوردل در مرحله اول که به مدت 8 روز طول کشید در حمل  مجروحین و پرستاری آنان کوشش بسیاری نمود و در مرحله دوم درمورخه4/1/1357 با دو تن از همکارانش با اصابت 4 گلوله به فیض شهادت نائل آمدند و پیکر مطهرشان پس از چند روز که مورد طعمه منافقین قرار گرفته بود با شهادت چندین نفر وبا تلاش نیروهای گردان اعزامی از مشهد مقدس با تانک آمبولانس حامل شهدا را به عقب کشیدند و بعد از آن  ساعت دو نیمه شب مورخه7/1/57 رادیو شهادت شهیده شهربانو نجاتی را اعلان کرد که به گوش خانواده و دیگر اعضای فامیل و بستگان رسید و برای دریافت پیکر مطهرش اقدام شد و از آنجا که اولین شهید محل بوده و آن هم زن جهت تشییع پیکر مطهر وی بینهایت استقبال شد و ازتمام روستاهای دور و نزدیک که تعدادشان قابل شمارش نبود و قابل تقدیر وتشکراست در تشییع پیکرمطهرش شرکت کردند و شهیده در جوار امامزاده ابراهیم روستای النگ در آرامگاه ابدی به خاک سپرده شدروحش شاد و یادوراهش پررهروباد .

 

 شهید شهربانو نجاتی درارتباط با تظاهرات وادامه راه امام خمینی (ره) :

 

ازآنجا که خانواده وی سطح پایینی داشت و مزه فقر و نداری را کاملا" حس کرده بود و می دانست فقراقتصادی و مالی و فقر فرهنگی با بی سوادی ایشان به انحطاط می کشاند و در طول بیست و اندی سال ازعمرش مزه هر دو را چشیده بود با ندای این پیام حضرت امام (ره ) با تمام خستگی های مفرط و تحمل نخوابیدنها در شیفت شب بازهم روزها در پیشاپیش تظاهرات با دستهای گره کرده به تظاهرات می پرداخت وهیچگونه ترس و واهمه ای ازخود بروز نمی داد.

  برادر ایشان بیان می کند که بااینکه سال اول دبیرستان بود از این همه رشادت خواهرش دائما درحال ترس و وحشت بود و از او سوال می کرد که چرا اینقدر ناترس هستی او درجواب می گفت: ازچه بترسم از توپ  و تفنگ این مزدوران, نه انسان باید جهل و نادانی  فکری که از مردم سواری می گیرند و دائما در مقابل بیگانگان مورد تحقیر قرارمی گیریم و وابسته به اجنبی بودن ترس دارد وننگ, پس من آنقدر درحمایت از امام (ره ) و رهروانش ثابت قدم هستم تابه شهادت برسم و آن زمانی است که به آرزوی خود رسیده ام و این طرزفکر و ایده بحث شد که نه تنها خود در صف اول تظاهرات باشد بلکه مرا هم هرروز باخود می برد و این افکارش, به اینکه درپیگیری هدفش تلاش بیشماری می نمود.

همکارانش اظهار نمودند که آن روزی که برای جمع آوری مجروحین , نیروی کمکی خواستند کسی استقبال نکرد و ایشان با جرات و جسارت زیاد به جلو آمد و گفت: من آمده ام درتمام مراحل جمع آوری مجروحین کمک کنم و پس از چندین مرحله اعزام توسط منافقین کوردل به رگبار بسته شد وبه شهادت رسید روحش شاد .              

 

نظرات شهید شهربانونجاتی درارتباط باخواهرانش والگوی زینب گونه

 

شهید شهربانو نجاتی در بین هشت فرزند خانواده چهارمین نفر بعدار سه خواهر دیگر بود که قبل ازایشان یک خواهر بزرگتر از او بعلت بیماری فوت کرد وبعد از چهار بردار کوچکتر او که مسئولیت بزرگ گردنشان را به عهده  گرفت و چون خانواده پر جمعیت و کشاورز بودند پدر و مادر و دیگر خواهران به سرکار می رفتند. گاه گاهی مسئولیت بزرگ کردن برادران کوچکتر به عهده ایشان بود.

علاوه بربی سوادی حاکم برروستا شهیده با توجه به هوش سرشارش در پای منبرآقایان روحانی شرکت می کرد و راه شهادت حضرت زینب(س) را کاملا آگاهی داشت و هر زمان که فرصت شد در بحث و تبادل نظر به دیگر خواهرانش راه زندگی حضرت زینب(س) و درس رشادت و شهادت را برای خواهرانش بازگو می کرد و تاکید می کرد که اگرما مانند خیلی ها  نمی توانیم در جنگ و جهاد شرکت کنیم می توانیم کار زینبی(س) انجام دهیم و اولین تیر به سوی دشمن را حجاب می دانست.            

ایشان دائما"تاکید می نمود که باید حجاب اسلامی را حفظ نمود و پس ازآن امر به معروف ونهی ازم نکررا سرلوحه آموزش خود می دانست واین ایده تا سال 57 و انقلاب اسلامی به رهبری امام (ره) ادامه داشت تا آنجا که همکارانش اظهارمی کردند که ثابت قدم بود و به تمامی همکارانش تاکید می کرد که باحجابمان و الگو گرفتن ازایثار و صبر حضرت زینب (س), تمامی استکبار را به خاک و خون خواهیم کشید .                 

 

شهید شهربانونجاتی درارتباط بابرادرانش

شهید شهربانو نجاتی , چهارمین فرزند خانواده و بعد از ایشان 4 فرزند پسر که برادرانش بودند, بعد از مادر به دست ایشان تربیت و بزرگ شدند و لذا از خودم که کوچکترین فرزند پسرخانواده بودم خاطراتی دارم که گوشه ای از آن را شرح می دهم : درسن 5 سالگی بودم که دست من و برادربزرگترم را می گرفت و به مکتب خانه می برد و خود به خواندن قرآن در مکتب خانه می ماند و هرروز کلمه ای از قرآن یاد می گرفتیم با او هیجی و مرور می کریم تا اینکه چند سال بزرگترشدیم هرصبح وقت اذان , من و دیگر برادران را ازخواب بیدار می کرد و با تشویق او, با صدای بلند اذان می گفتیم و بعد از آن نماز می خواندیم و بعد از نماز باید هرصبح حداقل یک صفحه بالحن و صوت زیبا قرآن می خواندیم و این دستورکارما بود تا کلاس سوم راهنمایی و این اعمال باعث عادت ماشد و خدا را شکر میکنیم که همان اعمال و دستورات قرآنی باعث سعادت وخوشبختی من و دیگربرادران شد و پس از پیروزی انقلاب یا در حین انقلاب, چون منجی خوبی برای ما بودند , من و دیگر برادران او را باورداشته درتمام تظاهرات شرکت می کردیم و حتی بعد از شهادت ایشان هر چهار برادر برای دفاع از کیان اسلام  و ایران به جنگ با صدامیان کافر به حفظ حریم جمهوری اسلامی ایران رفته و ندای امام (ره ) را لبیک گفته و خودم که کوچکترین برادرهستم مجروح جنگی شیمایی می باشم  و به این مجروحیت افتخار می کنم و حاضرم در هر زمان که ندای رهبری و اسلام نیازبه لبیک باشد با جان و دل پاسخگو باشم  و خود را فدای اسلام نمایم.

هنرهای شهید شهربانو نجاتی

شهید شهربانو نجاتی چهارمین فرزند خانواده با کوله باری از خاطرات دارفانی را وداع گفت و به شهادت رسید شهیده از ابتدای طفولیت سواد قرآنی را فراگرفت و هم زمان که در کلیه کارهای کشاورزی به  پدر و مادر کمک می کرد جزء برترین های تلاش و جهاد معروف بود یعنی کمترکسی می تواند در روز بیش از 150 کیلو پنبه بچیند و از جمله هنرهای ایشان بافندگی بادست بود که مهارت بسیار زیادی داشت . در گلدوزی که بسیاری از کارهای ایشان موجود است. در ماشین نویسی با معدل بسیار بالا مدرک داشت.

در جوانی که هنوز به بیمارستان نرفته بود در مطب دکتر در زمان بسیار کوتاهی تزریق  سرم و آمپول را فراگرفت و مدرک تزریقات داشت در تیراندازی مانند پدرم شکارچی بود.

   دربیشتراوقات به همراه پدرم درشکار تیراندازی می کرد وخیلی تبحر داشت درشالی کاری یک تنه به اندازه سه تا پنج نفر نشاء می کرد دروجین بسیارخستگی ناپذیربود درمهربانی وبچه داری بسیارخوش قلب ومهربان بود درخیاطی بسیارتوانا وتمامی لباسهای

  خود وبردارانش را می دوخت ونیازبه استادنداشت دررانندگی باماشین مهارت داشت, وبا وسایل کشاورزی ازقبیل تراکتور کارمی کرد درمرثیه خوانی بسیار خوش صدا بود ودرتمامی مراسم مذهبی زمان خود شرکت می نمود یادش گرامی باد.

وصیت نامه شهید شهربانونجاتی

شهید شهربانونجاتی درطول عمرکوتاهی که منجر به ازدواج ایشان هم نشد پیوسته تاکیدداشت که ندای درونی اش که همان وصیت ایشان بود به تحقق بپیوند شهیده دربیمارستان کارمی کرد که دائما مجروحین جنگی داخلی وحتی بیماران بسیارلاعلاج وفقیرکه حتی برای درمانش پول کافی نداشتند وهمان فقروبی پولی که باعث مرگ آنها می شدرنج می برد ومن که برادرش بودم به تنهایی بااوزندگی می کردم هرروز ساعتهابامن دردودل می کرد وحتی بسیاری ازاوقات بلندبلندگریه می کرد ودرحال گریه می گفت داداش دوست دارم بیمارستانی بناکنم که تمامی بیماران را رایگان مداوانمایم تادیگر شاهد مرگ بیماران نباشم که بعلت فقر    خانواد گی عزیزانش راازدست ندهند.

دوست دارم تاآنجاکه ممکن است دست یتیمی را بگرمی بفشارم تاشاهد بی کسی اونباشم ودرراهی قدم بگذارم که درآن جز خیر نباشد واما کلام آخرازارثیه زمینی که سهم ایشان بود سفارش کردند ساختمانی برای سالمندان  بنا نمایند ولی بعلت ضعف اقتصادی قادربه انجام ان نشدم .

برای مشاهده کتاب پرستار فداکار لطفا اینجا را کلیک نمائید.

دسته بندی

دیدگاه ها

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.

افزودن دیدگاه جدید

Restricted HTML

  • تگ‌های HTML مجاز: <a href hreflang> <em> <strong> <cite> <blockquote cite> <code> <ul type> <ol start type> <li> <dl> <dt> <dd> <h2 id> <h3 id> <h4 id> <h5 id> <h6 id>
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.
CAPTCHA
CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
اگر شما یک بازدید کننده انسانی هستید و یک ربات نیستید به چالش و آزمون زیر پاسخ دهید.