
سخنان هبه ابونداء که روزی در شعرش نوشته بود هرگز فراموش نمیشود سخنانی که در آنها درد اسارت در بزرگترین زندان روباز جهان نمایان و آشکار است. در ابیاتی نیمایی هبه این درد را اینگونه منتقل میکند «در اتاق فراموشی / جایی که خورشید به زنگ خانواده نزدیک نمیشود.»
در حقیقت ابونداء شاعر و داستان نویس در اثر تجاوزات رژیم صهیونیستی به غزه در ماه اکتبر به شهادت رسید. او اهل روستای جرجه بود که در جریان نکبت سال ۱۹۴۸ خانواده او به غزه آمدند و هبه نیز در نوار غزه به دنیا آمد و آنجا زندگی میکرد. تحصیلات آکادمیک هبه در حوزه بیوشیمی است و وی در مرکز رسُل که یکی از مراکز تخصصی و درمانی کودکان است کار میکرد.
هبه نویسندگی را دوست داشت و به آن عشق میورزید و همیشه سعی بر آن داشت تا ضمن اصلاح قلم و نگارش خود چیزهای زیبا بنویسد، در کلاسهای مختلفی شرکت میکرد از اساتید زیادی مشاوره میگرفت و سرانجام اولین رمان خود را نوشت. رمان اکسیژن برای مردگان نیست اولین اثر داستانی هبه بود که در سال ۲۰۲۲ به چاپ چهارم رسید. رمان «اکسیژن برای مردگان نیست» به تراژدی انسان عرب در زمانی معروف به انقلابهای عربی در گذشته میپردازد، نویسنده رمان توانست در سال ۲۰۱۷ مقام دوم و همچنین جایزه نویسنده خلاق عرب را به دست آورد.
ابونداء چند روز قبل از شهادتش در صفحه فیس بوک خود نوشت: «اگر ما مردیم، بدان که راضی و ثابت قدمیم و به همه خبر بده که صاحب حقیم.» او همچنین گفت: «در بهشت، غزه جدیدی بدون محاصره در انتظار ماست. اکنون این بهشت در حال شکل گیری است.»
او در ۱۹ مهرماه شعر خود را منتشر کرد و گفت: «به تو پناه می برم به نماز و استخاره و هر مناره و محلهای را / که لحظهای از موشک حفظ کنند منارهها را / دستور ژنرال بود تا حمله صورت گیرد / به تو و بچهها پناه می برم قبل از اینکه فرو بریزد خانه ام / یقین دارم لبخند او و مسیرش را عوض میکند.»
اینگونه بود که هبه قبل از شهادت، با ابیات زیبای خود تصویری را رقم زد و آن را به فضا و قدر سپرد، سخنان خود را به زمان سپرد تا روزی برسد که وطنش را از وجود ظالمان و مهاجمان و اشغالگران پاک کند.
این شهید چندین مجموعه شعر مشترک از جمله: الفبای آخرین زنجیره، طوفان خوردن و شاعر غزه منتشر کرده است که به موضوعات پیرامون شهروند فلسطینی محاصره شده در نوار غزه میپردازد.
دیدگاه ها