
شهید زینب بیرانوند
نام پدر:محمدباقر
تاریخ تولد:61/2/2
محل تولد:خرم آباد
تاریخ شهادت:65/10/30
محل شهادت:خرم آباد
خاطرات شهید زینب بیرانوند به نقل از پدر شهید
عزیز سفر کرده،لاله سرخ سرزمین نور و ایمان شهید زینب بیرانوند در یکی از خانواده های باایمان،مذهبی و متعهد به احکام والای اسلام و قرآن به دنیا آمد و تحت نظارت و سرپرستی پدری مهربان و فداکار و مادری پاک و دلسوز پرورش یافت.ایشان با وجود سن خیلی کمش خیلی بچه ی دوست داشتنی و حرف گوش کنی بودند و به علت زیبایی خاصی که در گفتار داشتند اهل فامیل به او علاقه و محبت اظهار می داشتند.مادرش که می گوید وقتی که ایشان حدود 5 سال داشت به او سفارش کردم که دیگر زینب تو بزرگ شده ای و سعی کن که بغل افراد نامحرم نروی و از دور احوالپرسی کن.پدر زینب از علاقه خیلی زیاد خود به زینب می گوید که مرحوم شهید عبداله هاشمی که اهل اردبیل بود و با همسرش شهید شدند و همسایه ما بودند علاقه زیاید به لیلا داشتند.ایشان که لیلا را خیلی دوست داشتند می خواستند به روال گذشته لیلا را ببوسد و به او اظهار محبت کند اما لیلا که مادرش به او سفارش کرده بود فرار می کند و می گوید مادرم گفته است بزرگ شده ام و دیگر بغل افراد نامحرم نمی روم.ایشان که خیلی سنش کم بود ولی خیلی از چیزها را درک می کردند و می فهمیدند.مادر می گوید هنوز که هنوز است نمی توانم باور کنم که زینب را از دست داده ام.شهید زینب بیرانوند در زیر بمب و موشک دشمن بعثی در آن بمباران هوایی دشمن بعثی در منطقه اسدآبادی خیابان 20متری مازیار دعوت حق را پذیرفتند و به ندای حق لبیک گفتند.جنازه ایشان بعد از 20 روز در زیر آوار ساختمان همسایه که فاصله زیادی با ما داشت بدون داشتن یک دست پیدا شد و بعد از چند با حضور جمعیت زیادی که نظاره گر خاکبرداری ماشین آلات شهرداری بودند دست بچه معصومی پیدا شد که مادر زینب از روی النگوهای دستش فهمید که این دست،دست زینب من است.
روحش شاد
زندگینامه شهید زینب بیرانوند
شهید زینب بیرانوند فرزند محمدباقر در سال 61/2/2 در یکی از خانواده های باایمان و مذهبی چشم به جهان گشود.وی در بمباران هوایی توسط دشمن بعثی در شهر خرم آباد در منطقه اسدآبادی خیابان 20 متری مازیار به درجه رفیع شهادت نائل آمدند.جنازه ایشان بعد از 20 روز در زیر آوار ساختمان همسایه بدون داشتن یک دست پیدا شد.بعد از چندی با حضور جمعیت زیادی که نظاره گر خاکبرداری ماشین آلات شهرداری بودند دست بچه معصومی پیدا شد که مادرش از روی النگوهایش فهمید که دست دخترش است.ایشان در سال 65/10/30 به درجه رفیع شهادت نائل گردیدند.
دیدگاه ها