شهید فرشته آل کثیر

نام:فرشته

نام خانوادگی:آل کثیر

نام پدر:حسن

تاریخ تولد:1341/6/25

محل تولد:شوش

تاریخ شهادت:1362/12/5

محل شهادت:لرستان.خرم آباد

نحوه شهادت:حوادث مربوط به جنگ تحمیلی

جمع فامیل دور هم نشسته بودند و درباره مسافری که در راه داشتند،حرف می زدند.ناگاه مادر بزرگ روبه نوه اش گفت:دخترم!دختر دایی و دختر خاله ات کجا هستند؟هر چه دنبالشان گشتم،انگار نبودند.

دختر گفت:مادر جان!آنها باهم بر سر موضوع مهمی دعوا کردند والان یک ماهی می شود که باهم قهرند.

مادر بزرگ با تعجب گفت:باهم قهرند وتو خبر داری وآشتی شان ندادی؟

دختر جواب داد:مادر جان!هر دو آنها دختران مغروری هستند.من اگر بخواهم آشتی شان بدهم،با من هم قهر می کنند.ترجیح می دهم در کارشان دخالت نکنم.اصلا به من چه ربطی دارد که خودم را دخیل کنم؟

مادر بزرگ سری تکان داد وبا تاسف گفت:من حساب بیشتری روی تو باز کرده بودم.تو خودت هفته پیش کتابی برای من آوردی که درباره فرهنگ شهدا نوشته بود.خودت آن را نخوانده ای؟!

دختر گفت:چه ربطی به هم دارد؟قهر آنها چه ارتباطی با آن کتاب دارد؟مادر بزرگ جواب داد:در کتاب درباره شهیدی نوشته بود که بین مردم را آشتی می داد.

نامش فرشته بود و خودش هم به سبک فرشته ها زندگی می کرد.

شهید فرشته در محله پشت بازار خرم آباد در یک خانواده مذهبی به دنیا آمد.

در کودکی پدرش  را از دست داد.تحصیلات خود را در شهرستان خرم آباد به اتمام رسانید وبه عنوان پرستار در بیمارستان شهدای عشایر مشغول به کار شد.فرشته بر آن بود تا با درآمد خود در اداره معشیت خانواده نقشی بیافریند.

او در تظاهرات انقلابی نقش موثری داشت.بارها اعلامیه های امام را در بیمارستان پخش کرد وبه همین دلیل از بیمارستان اخراج شد.

درکارهای خیر همیشه پیشقدم بود.

خانه متاهلی اش روبروی دادگاه بود.چندین بار که از سرکار به منزل می آمد و ناظر دعواهای خانوادگی زن وشوهرهای در حال طلاق بود،آنها رابه منزل می آورد وبعد از صرف نهار باهم آشتی می داد.

فرشته بسیار مومن بود ودر مقام خواهر بزرگ خانواده؛همیشه خواهرش را دعوت می کرد که نماز دسته جمعی بخوانند.

از آنجا که فرزند بزرگ خانواده بود،نمازهای پدرش را خودش می خواند و برای شادی روحش قرآن ختم می کرد.

باوجود روحیه گرم واجتماعی،در جشن هایی که در آن آوازها و موسیقی غنا پخش می شد،شرکت نمی کرو.زیرا اعتقاد داشت که موسیقی غنا؛حرام است وجشنها رابه گناه آلوده می کند.

ازدواج او دو فرزند رابرایش به یادگار گذاشت.شبی دختر کوچکش روبه پدر ومادر گفت:من می خواهم بمیرم.

پدر با تعجب به او گفت:این چه حرفی است که تو می زنی؟

اما کودک گناهی نداشت.او ندای فرشته مرگ را دریافته بود که به سوی بهشت شهادت دعوتش می کرد.روز بعد فرشته در کنار فرزندان خود در بمباران هوایی دشمن به مقام شهادت دست یافت.

دختر گوشی موبایلش رابرداشت تا به دختر دایی ودختر خاله اش زنگ بزند.

ارمغان خون:به عدد افرادی که روی زمین زندگی کرده اند،منش،بینش،سلیقه و دیدگاه وجود دارد.هیچ کس جز معصومین(ع)وپیامبران کامل نبوده ونیستند.بنابراین در جهان مادی همواره تعارضای مختلف در میان افکار و رفتار افراد به وجود می آید.روابط انسانی ناگزیر ازاین تقابلها وتعارضهاست.هرگز در تقابلها نمی توان کسی را حق مطلق یا باطل مطلق به شمار آورد.جز آنکه با کمک تدبیری به نام مصالحه،هر دو طرف دعوی رابه سازش وتداوم دوستی دعوت کرد.

برخی انسانها براساس ضعفهای  روحی و دوری از تقوی عامل نزاع بین دیگران می شوند.درحالی که افراد صلح جو عکس این رفتار را از خود نشان می دهند.

مصالحه گری در بین مومنان روشی است که به جز از روحی پاک وعاری از کینه تحقق نخواهد یافت.

شهدا با زلاترین روح وپسندیده ترین صفای دل،درصدد ایجاد همدلی وسازش درمیان بندگان خدا بودند و در همین راه پا به میدان مبارزه با طاغوتی که کینه دوزی میان بشر را راهبرد تسلط خود قرار داده بودند،نهادند و بهای این حضور