شهید فریبا یاراحمدی

ی 1401/11/30 - 12:39

نام:فریبا

نام خانوادگی:یاراحمدی

نام پدر: رضا

تاریخ تولد:1345/6/15

محل تولد:خرم آباد

تاریخ شهادت:1361/4/23

محل شهادت:خرم آباد

نحوه شهادت:حمله هوایی

دخترکیفش را روی شانه انداخت.با عجله از یخچال مقداری شیر برداشت وبا تکه ای کیک،خورد.مادر گفت:چقدرعجله داری.بشین سرمیز،صبحانه ات رابخور.

دخترگفت:نه!دارد دیر می شود.الان آژانس می رسد.

مادرباتعجب پرسید:مگر کجا می خواهی بروی که آژانس گرفته ای؟

دخترباخونسردی جواب داد:کجا بروم؟معلوم است دیگر بایدساعت 9 سرکلاس دانشگاه باشم.

مادرگفت:نیم ساعت به ساعت 9 مانده وتوهنوز خانه هستی!خب.بایدزودتر راه می افتادی و مثل بقیهدهمکلاسی هایت بااتوبوس ومترو خودت را به دانشگاه می رساندی.هرشب هم که با آژانس برمی گردی خانه.تاحالا حساب کرده ای که ماهی چقدرپول آژانس می دهی؟

دخترحالتی دفاعی به خود گرفت وگفت:مادر!شماکه می دانیدماعصرها رامجبوریم در دانشگاه برای تمرین تئاتربمانیم.امسال موضوع دفاع مقدس وشهدا راکارمی کنیم.من مطمئنم جایزه جشنواره فجررامی بریم.

مادرگفت:بسیارخوب!پس بایدوقتی داری برای شهدا کارمی کنی،مسئولیتت  سنگین تراست.

دختر پرسید:منظورتان چیست؟مسئولیت؟!

مادرجواب داد:بله!کسی که دارد برای شهدا قدم بر می دارد،باید رفتار و منش اش را هم مطابق فرهنگ آنها قراردهد.مثلا تو باید فریبا یاراحمدی را بشناسی.او دختری بود که در کنار مادری مومن وبا حضور در جلسات قرآن بزرگ شد.حتی بعضی مواقع تا آماده شدن مادرهم،منتظر نمی ماند،بلکه بی تابانه با کیف و قرآن وچادرش راهی جلسه می شد.پدرش کارمند کارخانه پارسیلون بود.فریبا تحصیلات خودرا تا کلاس پنجم ادامه داد وسپس به کلاسهای هنری رفت.

همیشه درمدرسه،درمسابقات علمی-فرهنگی مقام اول را کسب می کرد.

درزمان جنگ وقتی پای تلویزیون می نشست ورزمندگان را می دید،می گفت ماهم بایدپشت جبهه با حجاب مان،کلام مان وکمک مان خون این شهدارا ادامه دهیم.

به همراه هلال احمربرای کمک رسانی به رزمندگان،سه باربه کرمانشاه رفت.

پول توجیبی اش رادرداخل قلک جمع می کرد و به صندوق مسجد می داد.

اماچیزی که توحتما باید مد نظر قراردهی وبه آن فکرکنی،این است که فریبااکثر مسیرهایش را با پای پیاده می رفت تا پول کرایه اتوبوس و تاکسی اش راجمع کند.اومی خواست ازاین طریق پس اندازی برای کمک به فقرا داشته باشد.

چنین روح بلندی نمی توانست سرنوشتی جز شهادت داشته باشد.برای همین بازبان روزه دارهنگامی  که درشب احیاء درجلسه قرآن حضور داشت،زیربمباران هوایی شهربال ملائک به آسمان عروج کرد.

دخترنگاهی به ساعت انداخت وزیرلب گفت:اگرشب دیرآمدم به خاطر تمرین تئاترنیست.نگران نشوید.اتوبوس شلوغ است.شایدصدای زنگ موبایلم رانشنوم.

مادرلبخندی زد و دختردستی تکان داد و رفت.

ارمغان خون:

اسراف شیوه افراد بلندپرواز و نادان است.زیرا درنزد افراد عاقل،دور ریختن،هدردادن وازبین بردن موادقابل استفاده،محکوم وناپسند است و وجدان انسان ازاسراف نفرت دارد.

ازطرفی اسراف برپیکر اخلاق و اقتضاد وسلامتی فرد و جامعه ضربه می زنند،اما درجهان پر رزق وبرق امروز،انسانهای بیشتری در دام اسراف گرفتارشده  و حتی در برخی مواقع،اسراف درنظر آنها تبدیل به نمادی از تجدید و روشنفکری شده است.

معمولا درنظام خلقت،هرکجابه انسانها؛اجازه مصرف چیزی داده شود،درکنارش شرایطی هم گوشزد شده است.

خداونددربرابر استفاده ازنعمتهای خود،شرط پرهیز ازاسراف راموردتاکید قرارداده است.

شهدا درپی بندگی خویش،همواره درمنتهای قناعت ودوری ازریخت وپاش،به این مسئله دقت کرده وآن راسرلوحه مصرف قرارداده اند.

دسته بندی

دیدگاه ها

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.

افزودن دیدگاه جدید

Restricted HTML

  • تگ‌های HTML مجاز: <a href hreflang> <em> <strong> <cite> <blockquote cite> <code> <ul type> <ol start type> <li> <dl> <dt> <dd> <h2 id> <h3 id> <h4 id> <h5 id> <h6 id>
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.
CAPTCHA
CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
اگر شما یک بازدید کننده انسانی هستید و یک ربات نیستید به چالش و آزمون زیر پاسخ دهید.