شهید فاطمه پیرو

نام:فاطمه

نام خانوادگی:پیرو

نام پدر:فرج اله

تاریخ تولد:1326/1/16

محل تولد:دیلم

تاریخ شهادت:1359/7/6

محل شهادت:اهواز

نحوه شهادت:حوادث مربوط به جنگ تحمیلی

پسرجوان به تازگی مغازه ای درکنارخانه بازکرده بود.باکمک کارگری چندجعبه جنس به خانه آورد.مادرباتعجب گفت:اینهارابرای چه به خانه آوردی؟

پسرجواب داد:دوماه دیگرقیمت اینهادوبرابرمی شود.می خواهم درزیرزمین خانه نگه دارم تابعدازافزایش قیمت به مغازه ببرم.

مادرباناراحتی مقابل جبعه هاایستادوگفت:یعنی توداری احتکارمی کنی تابه پول بیشتر برسی؟

پسرگفت:این چه حرفی است مادر؟!احتکاروقتی است که جنسی راکه مردم به آن احتیاج دارند،دربازارکمیاب کنی ومردم رابه سختی بیاندازی اماتادلت بخواهدالان این اجناس دربازارریخته ومشتری ندارد.

مادرخشم خودرافروبردوگفت:اگربه میام فاطمه پیروگوش می دادی،همین الان جعبه ها رابه مغازه برمی گرداندی.

پسرکنارجعبه نشست وگفت:چه پیامی؟شماهرگز بی دلیل اسم کسی رانمی آورید.اوکیست؟

مادرنفس عمیقی کشیدوگفت:اودرسالروزشهادت حضرت فاطمه (س)به دنیاآمدوبرای همین نامش رافاطمه گذاشتند.

درخانواده ای مذهبی بزرگ شد.پدرش ناخدای لنج بود.ازهشت سالگی نمازوروزه اش ترک نمی شد.

همیشه درمراسم دعاوسوگواری امام حسین(ع)ودر محافل مذهبی شرکت می کرد.

در17سالگی ازدواج کردوسه ماه قبل ازشروع جنگ به اهوازهجرت نمود.روزهای اول جنگ،مادرش طی تماس تلفنی اصرار ورزید که به دیلم برگردد.امااوگفت:تاجنگ تمام نشده،من برنمی گردم.مگرخونم ازخون مردم دیگرسرخ تراست.

من برای روحیه وتشویق رزمندگان هم که باشد،دراهوازمی مانم.

یکی ازروزهای اول جنگ که اوضاع شهرغیرعادی بود،همسرش مقدارزیادی نان خریدوبه خانه آمد.

فاطمه باناراحتی گفت:چرااینقدرنان خریدی؟

همسرش توضیح دادکه وضع شهرغیرقابل پیش بینی است.ممکن است نانوایی هاتعطیل شوند.

فاطمه بالحنی اعتراض آمیزگفت:ماهم مثل بقیه ی مردم؛تونبایستی نان اضافه می گرفتی.

این زن بزگوارکه حق الناس رادرهمه شرایط رعایت می کرد،بایدپاداش ویژه ای ازخداوندمی گرفت وچه اجری بالاترازشهادت.هنوزدوهفته ازشروع جنگ نگذشته بودکه اوهمراه کودک نه ماه اش به وسیله ی بمباران هوایی به شهادت رسید.

مادردیگرحرفی نزد.به آشپزخانه برگشت.پسرکنارجعبه هاایستاده بودوباخودفکرمی کرد،چگونه جعبه هارابه تنهایی به مغازه برگرداند.

ارمغان خون:

انصاف اززیباترین خصلت های اخلاقی است ودرمعنای عدالت ورزی و اقراربه حقوق مردم به کارمی رود.اینکه هرخیری رابرای خودمی خواهیم،برای دیگران هم بخواهیم وهرزیان وضرری که برای خودنمی پسندیم،درحق دیگران هم روانداریم.

کسی که انصاف داشته باشدوباوجدان بیدارنسبت به مسائل برخوردکند،هرگزحقی راپایمال نمی کند وبه کسی ظلم روانمی دارد،اماهرکسی قادربه اعمال منصفانه نیست.بلکه تنهاانسانهای مومن وخداشناس می توانندزمانی که منافع شان درخطرمی افتد،وجدان خودرابیدارکرده وباانصاف،ازسودخودبگذرند.

شهدایک دسته ازاین مومنان بودند.کسانی که برای رهایی مردم ونجات ارزشها ازبهای جان خویش گذشتندودرپرتو وجدان بیدارخود،درجایگاه آزادگان تاریخ،جاودان شدند.