
نام : گل گل
نام خانوادگی : بيرانوند
تاریخ شهادت : 65/10/30
نام پدر : صيدبزرگ
محل شهادت : خرم آباد
محل تولد : خرم آباد
نحوه شهادت : حوادث مربوط به جنگ تحميلي
تاریخ تولد : 1350/8/5
شغل : خانه دار
وضعیت تاهل : مجرد
استان : لرستان
رشته تحصیلی : ابتدایی
شهر : خرم آبادلرستان
جلسه انجمن اولیاء . مربیان در مدرسه برگزار شده بود.بعد از جلسه، مسئولین مدرسه در مورد مشکل دانش آموزی با هم مشغول صحبت شدند.مربی پرورشی گفت: پوشش عریان وآرایش غلیظ او دانش آموزان دیگررا هم جری کرده است.ما باید او را به منطقه معرفی کنیم و از مدرسه اخراج شود. ناظم گفت:حق با شماست. متأسفانه او از نظر اخلاقی روز به روز بدتر می شود. دیروز چند حلقه فیلم غیرمجاز در کیفش پیدا کردم. مدیرمدرسه متفکرانه گفت: اما این را هم درنظر داشته باشید که این دختر، مادر ندارد.خداوند از انسان به اندازه وسعش، انتظار دارد. ما هم نباید ازاو انتظارداشته باشیم که رفتارش مثل بقیه بچه ها باشد. ما نباید او را اخراج کنیم. درست است که بارها به او وپدرش تذکرداده ایم وهیچ تغییر مثبتی در رفتارش ندیدهایم، ولی این دانش آموزاگرمادرداشت، قطعاَ قابل کنترل بود. بنابراین باید خطاهایش را نادیده بگیریم تا دوره تحصیلش تمام شود.معلم تاریخ با مکثی کوتاه جواب داد: اما حرف شما هم صحیح نیست. خانم مدیر! اگربه زندگی شهید گل گل بیرانوند دقت کنید، متوجه می شوید که نداشتن مادر، توجیه مناسبی برای چنین تربیتی نیست. این دختردر یکی از روستاهای چغلوندی به نام بیدگل متولد شد.مادرش هنگام تولد او، سرزایمان فوت کرد.او حتی برای یک لحظه آغوش محبت مادر را حس نکرد. حتی به خاطر اینکه در روستا، مدرسه ای وجود نداشت، گل گل موفق به تحصیل نشد. با این وجود، او دختری بود که حجابش را به طور کامل رعایت می کرد.وقتی نامحرمی به خانه شان می آمد، روسری اش را جلومی کشید وآن را محکم می بست.وقتی می خواست از خانه بیرون برود، چادر می گذاشت وجوراب می پوشید.رفتارش با همه مهربان بود و همه او را دوست داشتند. با خواهروبرادرهایش وبا پدرو نامادریش به خوبی رفتار می کرد و آنها نیز متقابلا او را دوست داشتند.در کودکی روزی که عمه اش در خانه آنها بود، موقع نماز پشت سرعمه اش ایستاد و حکایت عمه اش را تکرار کرد. این آغاز تعلیم نماز توسط عمه اش شد. همیشه می گفت: من تا زنده ام نمازم را ترک نخواهم کرد. او درکارهای منزل به خانواده کمک می کرد. شخصیتی منظم و مرتب داشت و خانه با وجود او همیشه تمیز می ماند.تا اینکه روزی که برای گرفتن نان به خیابان رفته بود، در میان کوچه گرفتار بمب هوایی دشمنان بعثی شد و به شهادت رسید. متأسفانه جسدش هرگز پیدا نشد و تنها صورت قبری از او جا ماند.سکوت در جلسه مسئولین مدرسه حاکم شده بود. مدیر آهی کشید و گفت: روحشان شاد باشد. آنچه شما گفتید درست است، اما ما باید به جای انتظار از این دانش آموزان تلاش کنیم که فرهنگ و باور و سبک حیات این شهیدان را برای آنان الگوسازی کنیم. اگر این الگوها به انها معرفی شوند، از بسیاری از آسیبهای تربیتی در امان خواهند ماند.
ارمغان خون:
در طول همه اعصار و در بسیاری از تمدنها سطوح مختلفی از پوشش در شکل های گوناگون وجود داشته است. حجاب و پوشش در حقیقت احترام به زن است و او را به حقیقت وجودی اش نزدیک می کند.عرفای اسلامی، زن را مظهر اسم باطن خداوند دانسته اند. از این رو حجاب وسیله ای است که زن را با حقیقت خویش پیوند می دهد. از این رو زن تا زمانی ماهیت حق دارد و با خداوند مرتبط است، که در حجاب باشد. برای همین باید گفت حجاب و پوشش مناسب، در راستای تکامل روحی زن بوده و او را کاملتر می کند و در مقابل، بی حجابی یا بد حجابی، حقیقت و شخصیت زن را تخریب کرده، او را از لحاظ معرفتی و روحی ناقص می کند. برخلاف شبهه مخالفان؛ امروز بر هر انسان ژرف اندیشی ثابت شده که حجاب نه تنها وسیله ای برای محدود کردن زن در خانه نیست؛ بلکه حتی مجوز والزام حضورسالم زن در اجتماع به شمار می رود. ما در میان زنان شهیده، به هیچ موردی برخورد نمی کنیم که بر حجاب تأکید و باور قلبی نداشته باشند.
دیدگاه ها