
شهید مرضيه عاملي
تاريخ تولد :1341
نام پدر :ابوطالب
تاریخ شهادت : 1362
محل تولد :اصفهان /گلپايگان
طول مدت حیات :21
محل شهادت :كوت عبدالله
مرضيه عاملي در سال 1341 در يکي از محلات گلپايگان و در خانوادهاي که سخت پايبند به شريعت محمدي (ص) بود پا به عرصه گذاشت. پس از طي دوران تحصيلي ابتدايي، به دليل نوع کار پدر به چالوس آمد و تحصيلات دوران راهنمايي را در اين شهر سپري کرد. مهمترين خصيصه دوران کودکيش پوشيدگي و محجوبيت خاص او بود.
ويژگي و برجستگياي که در باور کوچک و مسئولين مدرسهاش نميگنجيد و آنها را به بيحرمتي نسبت به او وا ميداشت.
در جريان انقلاب اسلامي با پخش کردن بيانيهها و اعلاميههاي امام و ديگر شخصيتهاي مذهبي، فعاليتي گسترده را آغاز کرد و انقلاب فرصتي شد تا با اشاعه انديشههاي اسلامي خود پرداخته و وظيفه هدايت نسل جوان را بر عهده گيرد.
فعاليت او در بسيج خواهران و ورود او به سپاه پاسداران و عزم و توان او در انجام رسالت محوله، منافقين کوردل را بسيار ميآزرد، بطوري که خشم و کينهي آنها نسبت به او آنقدر بالا گرفت که او را مورد ضرب و شتم قرار دادند. شدت جراحات وارده از اين حمله به حدي بود که او را روانه بيمارستان کرد. مدتي بعد حتي يک بمبگذاري براي ترور انديشمند جوان و پرشور شهر نيز ترتيب يافت که به مدد هوشياري اطلاعات سپاه عقيم ماند.
اما نه حمله و نه تهديد هيچکدام در او تأثير نکرد و او مقتدرانه در بسيج و سپاه ماند. قلب مهربان، مظلوميت، صبر و ادب سرشارش بر محبوبيتش افزود. اما اين تازه گوشهاي از خصال نيکوي او بود. ايثارش در کمکهايش به جبهه با همان حقوق ناچيز سپاه تجلي داشت. در سلام بر همه حتي کودکان پيشي ميگرفت و بسيار متکي به خود بود. آنچنان گوش به فرمان و مشتاق و عاشق امام بود که امکان نداشت امام (ره) سخنراني کرده باشد و او آن را نشنيده و تحليل نکرده و صبح روز بعد به اطلاع همگان نرسانده باشد. تنها بيست بهار از عمرش گذشته بود که به عقد ازدواج مردي درآمد که تنها داراييش جبهه، جهاد و سنگر و مبارزه بود. روز دوازده دي ماه سال 61 پيوندي خجسته و آسماني بين مرضيه عاملي و سردار محمدابراهيم موسيپسندي بسته شد که هيچگاه حتي در زمان شهادتشان نيز از هم گسيخته نشد. موسي پسندي يک روز پس از ازدواج همسرش را به هم سفري در جاده جنگ فراخواند و او نيز لبيک گفت و با او به پادگان شهيد بهشتي اهواز رفت. سردار در نامهاي به فلسفه اين کار اشاره ميکند و مينويسد:« دلم ميخواست که تو در کنارم باشي و به خداوند تبارک و تعالي عرض ميکردم که اي مولاي من! و اي آقاي من! من براي خدمت به تو، عيالم را هم به منطقه آوردم تا شاهد تلاش بيشتر من باشي و من جهادم را گسترش دادم. جهاد با نفس و جهاد با شرک کفر و الحاد.»
عشق و الفت ابن دو لحظهاي کاستي نگرفت. سردار در نامهاي ديگر مينويسد: (( من آن گريه تو را، در آخرين ديدارمان، در منزلمان در روز جمعه فراموش نميکنم. نبين که من در ظاهر گريه نکردم اما در دل آن مقدار که توانستم اشک ريختم! تا شايد تو ناراحت نشوي. من تو را از ته قلب ميخواهم و تنها يک ديدار با تو دنيايي تازه و ديگر به من ميدهد.))
طومار زندگي شهيده عاملي و همسرش سردار موسي پسندي در جمعه ششم ارديبهشت در يک حادثه رانندگي و به هنگام مأموريت به جبهههاي نبرد حق عليه باطل در سال 1362 در منطقه کوت عبدا... در سن 21 سالگي بسته شد تا در جاي ديگر و در حياتي طيبه و پر فيض که سرشار از حضور عشق حقيقي است بازگردد.
دیدگاه ها