
شهیدحمیده کیانی
نام:حمیده
نام خانوادگی:کیانی
نام پدر:محمدكرم
تاریخ تولد:
محل تولد:خرم آباد/لرستان
تاریخ شهادت:62/12/05
محل شهادت:خرم آباد
خاطرات شهیدحمیده کیانی به نقل از پسر شهید
حمیده مادربزرگم زنی آرام و صبور بود.او همیشه یک میل فاتنی در دست داشت و در گوشه ای بافتنی می بافت.وقتی به او می گفتم مادربزرگ برایم قصه بگو آرام عینکش را پائین می کشید و از بلای عینک نگاهی می کرد و می گفت ای شیطان چطور شده که می خواهی آرام بنشینی و قصه گوش کنی؟
و من می خندیدم و می گفتم از بازی کردن خسته شده ام می خواهم استراحت کنم و قصه گوش بدهم.
و او عینکش را با انگشتش بالا می کشید و شروع به بافتنی می کرد و می گفت پس خوب گوش کن و آرام برایم قصه می گفت.
قصه مردان شجاعی که برای میهن خود می جنگیدند و شهید می شدند و بعد آرام قطره اشکی می ریخت و می گفت مانند سربازان اسلام که اکنون در جبهه برای دفاع از کشور می جنگند و شهید می شوند و بعد می گفت خدا ذلیل کند دشمنان اسلام را و من می فهمیدم که مادربزرگم برای سربازان ناراحت است.
او زنی بسیار دانا بود و مهربان با همه ما و با پدربزرگم هم خوب بود.
مادربزرگ و پدربزرگم با ما زندگی می کردند و ما از بودن آنها در خانه خوشحال بودیم حتی مادرم زیرا مادربزرگم کمک می خواست.
او در سال 1362 در حمله موشکی دشمن به شهادت رسید.
دیدگاه ها