شهید ام لیلا

چ 1397/03/30 - 18:50

شهید ام لیلا

تاریخ تولد:1342

محل تولد: بهشهر

محل شهادت: کاظمین- حرم  امام موسی کاظم(ع)

ام لیلا سال 1342 در خانواده ای مذهبی در شهر بهشهر چشم به جهان گشود. تحصیلات مقاطع ابتدایی تا دبیرستانش را در همانجا گذراند. سپس عازم شهر مشهد شد و در آنجا مدرک فوق دیپلم در رشته معارف اسلامی را گرفت و به استخدام آموزش و پرورش در آمد. ام  لیلا دختری مهربان و دلسوز  بود در حجاب و متانت سر مشق دیگران بود، به نماز اول وقت بسیار اهمیت می داد. علاقه اش  به زرق و برق دنیا کمرنگ بود.او دلداده اهل بیت به ویژه امام حسین (ع) بود. در زمان طاغوت ، همراه خانواده اش به صورت گسترده فعالیتمی کرد، نوارهای امام و اعلامیه ها را در سطح شهر پخش می کرد.سال 66 با پسر عمه اش محمد علی ازدواج کرد و بعد از مدتی صاحب فرزندی روشندل به نام علیرضا شد ام لیلا به خانواده اش بسیار اهمیت می داد و رابطه ای بسیار عاطفی با پسرش داشت. بارها و بارها به زیارت عتبات عالیات مشرف شده بود. همسرش یار و یاور او در تمامی مسائل بود به طوری که منزل مسکونی شان را با رضایت کامل وقف حوزه علمیه موسوی نژاد نمودند. محمد علی همسرش را زنی فداکار و مادری دلسوز می دید  و از اینکه لیلا نسبت به  مشکلات دیگران  بی تفاوت نبود، و در برابر مشکلات زینب وار صبر و شکیبایی را پیشه خود می ساخت، احساس خرسندی می کرد. او 10 سال خادم افتخاری حرم امام رضا(ع) بود و اوقات زیادی را هم به عبادت در مسجد محله مشغول بود. علیرضا که زحمات مادر و پدرش را می دید تلاشش را برای به ثمر رساندن محبت آنان می کرد او حافظ 5 جزء قرآن کریم و در مقطع ارشد مشغول به تحصیل است. علیرضا نیزبه مادرش عشق  می ورزید  و دوری از مادر برایش  سخت  بود  تا جایی که  روزی چند بار با  او تماس می گرفت تا دلتنگی اش را اینگونه برطرف کند.

ام لیلا برای زیارت امام حسین(ع) همراه همسرش به مازندران  رفت تا از آنجا با چند تن  از آشنایان عازم  کربلا شوند. محمد علی این بار حس دیگری داشت، موضوع را با همسرش  در میان گذاشت و لیلا  تنها لبخندی زد  محمد علی نگاهی  به لیلا انداخت، او آرام کنار برادر زاده اش در اتوبوس نشسته بود تا از ایست و بازرسی نزدیک حرمین امام موسی کاظم(ع) گذر کنند. ام لیلا از فرصت استفاده کرد و مهر کربلایی از برادرزاده همسرش گرفت تا نماز جعفر طیار بخواند. یکباره صدای انفجار هرج و مرجی ایجاد کرد محمد علی با زخمی که برداشت اما تمام هواسش به لیلا بود.لیلا در سجده نماز بود بود که با انفجار بمب ، ترکشی به دستش اصابت کرد و دستش را قطع کرد ترکش های دیگر به سر و بدنش اصابت نمود. محمد علی سر همسرش را در دستانش گرفته بود و اشک می ریخت و ام لیلا برای آخرین بار نگاهی به او انداخت و با همسر جانبازش وداع کرد و دعوت حق را لبیک گفت. محمد علی به یاد می آورد زمانی که همسرش 3 بار در ماه قرآن را ختم و سرپرستی یتیمی را تقبل کردو... او شهادت را مستحق همسرش  می دانست، بنابراین زیارت باقیمانده را با اصرار به مدیر کاروان از جانب همسرش انجام داد تا زیارت همسرش را به پایان برساند.

دسته بندی

دیدگاه ها

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.

افزودن دیدگاه جدید

Restricted HTML

  • تگ‌های HTML مجاز: <a href hreflang> <em> <strong> <cite> <blockquote cite> <code> <ul type> <ol start type> <li> <dl> <dt> <dd> <h2 id> <h3 id> <h4 id> <h5 id> <h6 id>
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.
CAPTCHA
CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
اگر شما یک بازدید کننده انسانی هستید و یک ربات نیستید به چالش و آزمون زیر پاسخ دهید.