

*زنان شهید: لطفا خودتان را معرفی نمایید ؟ شهین عارفی
*زنان شهید: لطفا درمورد تاریخ تولد ، محل تولد ، میزان تحصیلات و چگونگی دوران تحصیل(ابتدایی ، راهنمایی ،دبیرستان و دانشگاه ) شرح مختصری بفرمایید ؟ در تاریخ1342/7/1 در ده بکری متولد شدم تحصیلات ابتدایی را در کرمان مدرسه زند خ17شهریور و راهنمایی را در مدرسه بهشت و دبیرستان را در دانشکده پرستاری کرمان رشته بهیاری به پایان رساندم.
*زنان شهید: درحال حاضر مشغول به چه کاری هستند ودرچه ارگانهایا نهادهای انقلابی فعالیت دارید ؟
بازنشسته دانشکده علوم پزشکی شهرستان بم می باشم.و در حال حاضر با نهادهای انقلابی از جمله بسیج و سپاه و هیئت های قرآنی و مذهبی و... همکاری دارم.
*زنان شهید: آیا دردوران تحصیل در زمینه های علمی، هنری، مذهبی، سیاسی فعالیت هایی داشته اید لطفا اگر آثار و تحقیقاتی دارید بیان نمایید ؟
آثار و تحقیقاتی نداشتم
*زنان شهید: فعالیت های سیاسی ،مذهبی خودرا قبل و بعد از انقلاب ( حضور در صحنه های مختلف انقلاب – همکاری با نهاد های انقلابی – فعالیت در سپاه و بسیج ) بیان نمایید ؟
حضور در راهپیمایی ها قبل از انقلاب - شرکت در کلاسهای بسیج که بعد ازپیروزی انقلاب اسلامی تشکیل شده بود – شرکت در تشییع جنازه شهدا و همکاری با سازمان تبلیغات و هلال احمر.
*زنان شهید: زمان ومکان و نحوه اعزام به جبهه چگونه بود ؟
از طرف سپاه تعدادی نیروی امدادی برای اعزام به جبهه اعلام نیاز شده بود که بنده آن زمان سال آخر تحصیلم بود با تعدادی از همدوره ای هایم داوطلبانه همراه با تعدادی از نیروهای بسیج و سپاه از طرف سپاه کرمان به جبهه اعزام شدیم.
*زنان شهید: از آن دوران چه خاطراتی دارید (جراحت ،شهادت دوستان، خاطرات مرخصی و مزاح و شیطنت ها ....... )؟
آن زمان در بیمارستان گلستان اهوازآنقدر سر گرم کار بودیم که حتی به فکر خانواده ها هم نبودیم که همزمان با زلزله گلباف بود وهمکاران در آنجا چون دیده بودند ما از کرمان به آنجا آمده ایم زیاد از ما تشکر می کردند و می گفتند در شهر خودتان زلزله آمده ولی شما به اینجا آمده اید که من و دوستانم گفتیم این وظیفه شرعی ماست که ما هم بتوانیم کوچکترین خدمتی در این زمان انجام داده باشیم من هم برای نوشتن نامه خیلی تنبل بودم و از دوستم خواستم که به جای من نامه ای به خانواده ام بنویسد شب قبل در نزدیکی هتل محل اقامت ما یک هواپیما سقوط کرده بود و من این موضوع را برای خانواده ام در نامه توضیح دادم چون این مسائل برایم عادی شده بود فکر نمی کردم که آنها نگران شوند زمانی که نامه به دستشان رسیده بود ونامه با دست خط من نبود فکر کرده بودند که من شهید شده ام بالاخره خیلی نگران شده بودند و هر لحظه انتظار می کشیدند که جنازه مرا ببرند در این مدت چه به آنها گذشته بود خدا می داند تا اینکه موقع امتحانات نهایی ما فرا رسیده بود و ما به کرمان بر گشتیم وقتی مرا دیدند مات و مبهوت نگاهم می کردند و باور نمی کردند که خودم هستم چند باری هم برای اهداء خون به مرکز انتقال خون رفتم چون در آنجا وزنم زیر40 کیلو رسیده بود و لاغر شده بودم اجازه دادن خون به من نمی دادند و می گفتند بچه برو اینقدر مزاحم نشو که من می گفتم من هم از همکاران شما هستم ولی باورشان نمی شد و این سعادت نصیب ما نشد.
*زنان شهید: آیا اتفاقات خاص در طول ایام حضور در جبهه داشته اید لطفا برایمان بازگو کنید ؟
از اتفاقاتی که در ذهنم مانده شجاعت بسیجیان بود یکی از رزمندگان به ما مراجعه نمود وقتی که از پاهایش عکس گرفتیم پر از ساچمه بود بعد از اینکه عکسبرداری تمام شد بدون هیچ گله و شکایتی این برادر رزمنده به راهش ادامه داد.و همچنین شهادت تعدادی از رزمندگان در زمانی که دستورات دارویی را برایشان انجام می دادیم با صحنه های ناراحت کننده و دلخراشی مواجه می شدیم مثلا در زمان پیروزی خرمشهر بود که مجروحان زیادی به بیمارستان آورده بودند آنها را در راهروهای بیمارستان و در کنار هم بستری کرده بودند و من هنوز به این فکرم که آن ها چه شدند اگر زنده هستند در چه حالی هستند .
*زنان شهید: از سختی های زندگی در مناطق جنگی که مستقر بودید برایمان تعریف کنید ؟
چون ما در بیمارستان گلستان شماره2 اهواز بودیم و محل اقامتمان هم هتل نادری اهواز بود مشکل خاصی نداشتیم فقط از نظر ایاب و ذهاب مشکل داشتیم که آن هم پیاده این مسیر را طی می کردیم و واقعا اهوازی ها آدم های مهمان نواز و خون گرمی بودند و رفتارشان با ما خیلی عالی بود ما هیچ مشکلی نداشتیم و اکثرا شبها ما کشیک بودیم و مشکل خاصی هم نداشتیم آن ها از زمان شروع جنگ و شهادت دوستانشان و اتفاقاتی که برای خانواده هایشان رخ داده بود تعریف می کردند و از اینکه ما آنجا رفته بودیم کمال رضایت را داشتند.
*زنان شهید: درزمان جنگ مجردبودید یا متاهل اززندگی شخصی خوددرآن زمان اگر صلاح می دانید برایمان بگویید ؟
مجرد بودم و از پدر و مادر عزیزم (در حال حاضر در قید حیات نیستند) صمیمانه و از ته دل راضی هستم که اجازه دادند من به میل خودم و داوطلبانه به جبهه بروم تا توانسته باشم سهم اندکی در این دوران داشته باشم.
*زنان شهید: چه توصیه ای برای مردم به خصوص نسل جوان و خواهران دارید ؟
پیرو ولایت فقیه باشند و همواره به توصیه های مقام معظم رهبری(مدظله العالی) گوش فرا دهند پیرو قرآن و ائمه اطهار باشند از بی بی فاطمه زهرا(س) الگو بگیرند.
تهیه و تنظیم: راحله مازندرانی
انتهای پیام/ ع
دیدگاه ها