جانمان را برای دفاع از اسلام و انقلاب فدا می کنیم/ تا زنده ام مطیع ولایت فقیه هستم

س 1396/03/23 - 10:09
جانمان را برای دفاع از اسلام و انقلاب فدا می کنیم/ تا زنده ام مطیع ولایت فقیه هستم
در راهپیمایی ها و تشییع جنازه ی شهدا و در مراسم مذهبی و فعالیت های ستاد پشتیبانی از جنگ و همچنین در تظاهرات و راهپیمائیهای سال 57-56 حضور پررنگی داشتیم.

به گزارش سایت " زنان شهید"، شهادت نوعی مرگ آگاهی است که مجاهد راه خدا آنقدر در انتخابش مطمئن می‌شود و به حقانیتش ایمان دارد که تمام دلبستگی هایش را یکی یکی از خرقه دنیایی خود جدا می‌کند و سبکبال می‌شود برای رحلتی ابدی.

آنچه در ادامه خواهید خواند  حاصل گفتگو با معصومه ناطق زاده می باشد که برای تربیت و پرورش نسل آینده جامعه اسلامی در تلاش و تکاپو است او از سالهای دفاع مقدس می گوید:

من در خانواده ای متوسط رو به پایین از نظر مالی بزرگ شدم خانواده ای که مادر به سختی از راه ماهیگیری ما را بزرگ می کرد. برای مادرم چیزی مهم تر از نان حلال نبود بچه ها با نان دست رنج جاشوی دریا که خمس و زکاتش را به موقع پرداخت می کرد بزرگ شدند.

هنوز خاطرات کودکی ام را به یاد دارم که وقتی پدر از دریا بر می گشت عکس کوچکی در طاقچه اتاق گذاشته بود با اشتیاق بر می داشت و می بوسید و رساله ی کوچکی را از درون صندوقچه ی آهنی در می آورد و چند دقیقه می خواند و سپس آن را پنهان می کرد وقتی از پدر علت را می پرسیدیم می گفت این آقا مجتهد و رهبر دینی ماست. دور از وطن است اما در قلب ما جای دارد، و دیگر چیزی نمی گفت و اشک در چشمانش حلقه می زد.

خواهر شهید مرتضی ناطق زاده ادامه می دهد: وقتی برادرم مرتضی دیپلم گرفت به جبهه رفت، عملیات رمضان بود. همزمان برادر بزرگم هاشم نیز در جبهه در عملیات حضور داشت. مادرم خوشحال بود که بچه هایش برای اسلام و انقلاب می جنگند.

مرتضی با دیگر برادرهایم تفاوت داشت از لحاظ اخلاق، منش و رفتار یگانه بود حتی دوستانش در جبهه بعد از شهادتش از ایثار و فداکاری و تواضعش سخن می گفتند. شعرهای زیبایی در مورد امام سروده بود علاقه زیادی به درس خواندن داشت، بچه های محل به او «دکتر مرتضی» می گفتند و او جواب می داد انشاء الله بعد از جنگ!

وی ادامه می دهد: آن روزها مادرم مریض بود مرتضی می گفت مادر هر چقدر کمک هزینه در سربازی به من دادند خرج تو می کنم. بارها و بارها به من می گفت در نبود من در راهپیمایی ها  و تشییع جنازه ی شهدا و در مراسم مذهبی و فعالیت های ستاد پشتیبانی از جنگ شرکت کنید و همیشه می گفت: «این بدن و خون ما در مقابل اسلام و انقلاب ارزشی ندارد و باید جان فشانی کنیم و خون بدهیم تا انقلاب زنده بماند».

مرتضی به هدف خودش که شهادت بود در تاریخ 64/1/20 نائل شد.

بانوی ایثارگر عرصه های دفاع مقدس از فعالیت های خود می گوید:من نیز آن زمان دانش آموز دبیرستانی بودم راه برادر را ادامه دادم در ستادهای پشتیبانی از جبهه و جنگ و مساجد فعالیت می کردم سال شصت و پنج که دیپلم گرفتم تربیت معلم قبول شدم اول اصفهان ثبت نام کردم و بعد انتقالی گرفتم به قم رفتم.

یکسال در قم در کنار حرم مطهر کریمه ی اهل بیت حضرت معصومه (س) بودم دانشجویان در تب و تاب جنگ بودند در حوزه ی فرهنگی و کمک به جبهه و  نیز مداحی و نوحه سرایی فعالیت می کردم.

تا هنگامی که قم بودیم چند مرحل بمباران هوایی انجام شد و شهدای زیادی تشییع شدند. شهادت زنان و مردان و بچه های بسیاری را که از زیر آوراها بیرون می کشیدند به چشم خود دیدم.

سال دوم انتقالی به شیراز و در نهایت بخاطر بمباران شیراز به استهبانات رفتیم. مادرم از زنان انقلابی بود که در ایام تظاهرات و راهپیمائیهای سال 57-56 حضور پررنگ داشت آن زمان در محله ما تا صبح حکومت نظامی بود زمانی که گاردشاهنشاهی برای سرکوبی مردم وارد محل شدند مادرم را میان مردم پشت سرشکرالله عطازاده که آن زمان معلم ما بود تظاهرات پرداختند و بعد از حمله گاردی ها درب حیاط را بازگذاشت تا همه وارد خانه شوند.

ناطق زاده از دیگر کارهایی که با همکاری مادرش  انجام می داده می گوید: حضور پررنگ در گلزار شهدا  و تشییع جنازه های شهدا حتی در روستاها و شهرهای اطراف بود روزهای چهارشنبه در شهرهای شیراز و قم و حتی درخود شهر دیلم سر زدن به خانواده های شهدا و جانبازان و عیادت ازمجروحین بیمارستانهاو برگزاری مراسم زیارت عاشورا، مداحی و سینه زنی در ایام الله از فعالیت های زنان بود.

حال و هوای آن روزها نگفتنی بود همه با اخلاص کار می کردند بعد از اتمام تحصیلات بیست سال مربی پرورشی و چهار سال مدیر مدرسه هستم و ضمن آن در دانشگاه نیز دروس «مدیریت» و «برنامه ریزی آموزشی» را تدریس می کنم.

در پایان باید بگویم با اینکه سالها از جنگ می گذرد، اما هنوز برای بچه های مدرسه، دانشجویان در مناسبتهای مختلف یاد شهدا را زنده می کنم و تا زنده هستم در راه ولایت فقیه از هیچ کوششی دریغ نخواهم کرد.

انتهای پیام/ع

دیدگاه ها

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.

افزودن دیدگاه جدید

Restricted HTML

  • تگ‌های HTML مجاز: <a href hreflang> <em> <strong> <cite> <blockquote cite> <code> <ul type> <ol start type> <li> <dl> <dt> <dd> <h2 id> <h3 id> <h4 id> <h5 id> <h6 id>
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.
CAPTCHA
اگر شما یک بازدید کننده انسانی هستید و یک ربات نیستید به چالش و آزمون زیر پاسخ دهید.