خاطراتی از لحظه سال تحویل

ش 1393/01/16 - 11:22
پس از اینکه عراقی‌ها شهر خرمشهر را تصرف کردند، من و خانواده‌ام به آبادان رفتیم و در منازل صدا وسیما ساکن شدیم.از آن جایی که ازدواج کرده بودم و فرزند داشتم در قسمت شهدا فعال شدم...

پس از اینکه عراقی‌ها شهر خرمشهر را تصرف کردند، من و خانواده‌ام به آبادان رفتیم و در منازل صدا وسیما ساکن شدیم.از آن جایی که ازدواج کرده بودم و فرزند داشتم در قسمت شهدا فعال شدم...

 

جملات بالا بخشی از خاطرات سکینه هورسی از دوران دفاع مقدس است.

 

در گفت و گو با سکینه هورسی ایشان به  بیان خاطراتی از تحویل سال‌های 61 و 62 می‌گوید:پس از سقوط شهر خرمشهر به آبادان رفتیم و در ساختمان‌های مسکونی صدا و سیما ساکن شدیم.من به دلیل آنکه ازدواج کرده بودم و خداوند یک فرزند به من و همسرم هدیه کرده بود، نمی‌توانستم مانند دیگر بانوان به انجام کارهای رزمی یا امدادی بپردازم.

 

آن زمان رباب - خواهرم – در امدادرسانی فعالیت می‌کرد و من هم به دلیل شرایطی که داشتم در بخش شهدا فعال بودم.سال 1361 در آبادان بودیم و برای تحویل سال همراه چندین نفر از دوستانمان به گلزار شهدای این شهر رفتیم و تا جایی که مقدور بود با وسایلی که در اختیار داشتیم سفره هفت سین را سر مزار شهید« ابراهیم علامه» پهن کردیم.

 

سال تحویل 62 نیز بر سر مزار شهدای آزادسازی خرمشهر رفتیم.از آن موقع تا کنون این سنت ادمه دارد.هرچند گاهی اوقات سفره هفت سین را در خانه می‌چینیم و هنگام تحویل سال در منزل هستیم اما حتما بعد از تحویل سال بر سر مزار شهدا می‌رویم و به آن‌ها سال جدید را تبریک می‌گویم.

انتهای پیام

دیدگاه ها

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.

افزودن دیدگاه جدید

Restricted HTML

  • تگ‌های HTML مجاز: <a href hreflang> <em> <strong> <cite> <blockquote cite> <code> <ul type> <ol start type> <li> <dl> <dt> <dd> <h2 id> <h3 id> <h4 id> <h5 id> <h6 id>
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.
CAPTCHA
اگر شما یک بازدید کننده انسانی هستید و یک ربات نیستید به چالش و آزمون زیر پاسخ دهید.