مصاحبه ای که با خواهرومادراین شهیدزهره بحرینیان

چ 1392/09/27 - 15:16
شهید زهره بحرینیان در سال 1341 دریک خانواده مذهبی متولد شد. همواره چه در دبیرستان و چه در خانه به روشنگری اطرافیان همت داشت.سرانجام در یازدهم محرم 1357 با تیراندازی سربازان پهلوی به شهادت رسید.

شهید زهره بحرینیان در سال 1341 دریک خانواده مذهبی متولد شد. همواره چه در دبیرستان و چه در خانه به روشنگری اطرافیان همت داشت.سرانجام در یازدهم محرم 1357 با تیراندازی سربازان پهلوی به شهادت رسید.در زیرمصاحبه ای که با خواهرومادراین شهید بزرگوار انجام شده است تقدیم میگردد:

از رفتارهایشان درخانه بگویید.رفتارشان با شما به عنوان مادر و اطرافیان چگونه بود؟

-    خیلی خوش اخلاق بود.با همه مخصوصاً خواهرهای کوچکترش می نشست کنارشان و امام زمان (عج) را در قالب شعر به آنها معرفی میکرد.

درمدرسه که هم شاگرد اول بود به دلیل خوش اخلاقی اش همه دوستش داشتند.پایش را که میگذاشت درمدرسه همه ی بچه ها دورش حلقه میزدند.وقتی هم که انقلاب شد به همین خاطر که حرفش بین بچه ها خیلی اثرداشت توانست بچه های مدرسه را با خودش همراه کند.درمدرسه راهپیمایی راه می انداخت.مدیرمدرسه اش شوهرم را خواست و گفت این بچه سرش درخطر است مواظبش باشید.ولی خوب ما از پسش برنمی آمدیم،او کارخودش را میکرد.

در مدرسه کتاب های دکترشریعتی راکه آن موقع ممنوع هم بود بین بچه ها پخش میکرد.یا مثلا دوستانش را دعوت میکرد خانه و برایشان نوارسخن رانی میگذاشت.

حتی وقتی دبستانی بود همکلاسی هایش که سوالات درسی شان را می آمدند از او میپرسیدند همه رابا مهربانی جواب میداد.البته خیلی هم درکارهایش شجاعت داشت.خانه ما طوری بودکه در مرکزتظاهرات و راهپیمایی ها بودیم.درخانه را بازمیگذاشت که مردمی که میخواهند از دست گاردیها فرارکنند بیایند درخانه ما و ازدرپشتی فرار کنند.ما می ترسیدیم و میگفتیم این کار خطردارد.ولی او نه، ترسی نداشت.یاوقتی بهش میگفتم اینقدر نرو راهپیمایی خطر دارد جواب میداد :نه،رهبرم گفته وبرای من واجب است.همه درخیابان هستند.فقط من تنها نیستم.

شما به عنوان خواهر،ایشان را چگونه توصیف میکیند؟

بسیاربه پدر ومادر احترام میگذاشت.درکارهای خانه خیلی برای مادرم کمک بود.ومن به عنوان خواهرکوچکتر درس میگرفتم.همیشه سعی میکرد برای افراد خانواده نقش یک حامی را داشته باشد ودرمسایل مختلف ازنظر روحی پشتیبان اعضای خانواده باشد.ازنظر اعتقادی خیلی قوی بود و خیلی راهنماومشوق خوبی بودند برای بقیه.وحتی بزرگترها ازاوالگو می رفتند.

دوستانش درخانه جمع میشدند و ازنظر مسائل اعتقادی سوالاتشان را میپرسیدند.دراوائل انقلاب بیشتر نوارهای دکترشریعتی رایج بود که آن سخن رانی ها را با دوستانش گوش میکردند وتحلیل میکردند.من هم که کوچکتر بودم کنارشان مینشستم و یاد میگرفتم.

بارزتیرین ویژگی ایشان چه بود؟

دوستانش که بعد از شهادت به خانه مان می آمدند همیشه میگفتند ما درکنار زهره یک آرامش خاصی داشتیم.برای همه منشأ خیربود.

با اینکه برادرهایم از او بزرگتر بودند ولی سعی میکرد آنها را روشن کند.خودش هم پیشتازبود.

با دلیل و برهان همه را مجاب میکردند.

دیدگاه ها

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.

افزودن دیدگاه جدید

Restricted HTML

  • تگ‌های HTML مجاز: <a href hreflang> <em> <strong> <cite> <blockquote cite> <code> <ul type> <ol start type> <li> <dl> <dt> <dd> <h2 id> <h3 id> <h4 id> <h5 id> <h6 id>
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.
CAPTCHA
اگر شما یک بازدید کننده انسانی هستید و یک ربات نیستید به چالش و آزمون زیر پاسخ دهید.