شهید زیبا ترکی زاده

د 1392/05/07 - 13:51
بندرعباس - زنان شهید: در گوشه ای از استان هرمزگان مادری، 32 سال برای دیدن مزار دختر شهید خود چشم انتظار است و دیدن مزار فرزندش را آخرین آرزوی خود پیش از مرگ می داند.

 آرزوی 32 ساله مادری برای دیدن مزار دختر شهیدش

بندرعباس - زنان شهید: در گوشه ای از استان هرمزگان مادری، 32 سال برای دیدن مزار دختر شهید خود چشم انتظار است و دیدن مزار فرزندش را آخرین آرزوی خود پیش از مرگ می داند.

 

صبح یکی از روزهای ماه مبارک رمضان به همراه همکارم برای دیدار با مادر یکی از شهدای استان هرمزگان که کمتر کسی او را می شناسد به سمت منزل وی حرکت کردیم.

پس از گذشت دو ساعت به مقصد مورد نظر خود یعنی منزل مادر این شهید بزرگوار در جایی کیلومترها آن طرف تر از شهر بندرعباس و در یکی از روستاهای بخش رودخانه شهرستان رودان می رسیم.

از بیرون شرایط خانه برایم بسیار جالب بود، خانه ای بسیار کوچک که درختان نخل و همچنین اسکلت خانه ای دیگر در کنار آن جلب توجه می کرد. خانه ای که ماوای مادری است که به عشق دیدن مزار دخترش ثانیه ها را سپری می کند. ثانیه هایی که تنها زمان می تواند به بزرگی عشق مادری شهادت بدهند.با استقبال گرم اهالی خانواده وارد اتاقی شدیم که تنها اتاق این خانه کوچک است. اتاقی که در بخشی از آن قابی از آیات قرآن نصب شده و سقفی چوبی نیز بر روی دیوارهای آن قرار گرفته است. این خانه شاید از در نظر رهگذران کوچک و محقر بود اما این خانه افتخار آن را دارد که مادری در آن زندگی می کند که به عشق دیدن مزار دختر شهیده خود سالها در انتظار است و آرزوی دیدن مزارش را آخرین آرزویش عنوان می کند. 

اهالی خانه سخن را آغاز می کنند و از روی عکسها و مدارکی که به ما نشان دادند متوجه شدیم که فرزند شهید این مادر بزرگوار در هفتم مردادماه سال 43 دیده به جهان گشود و پدر و مادر برای این دختر معصوم نام "زیبا" را انتخاب می کنند، او در ششم مهرماه سال 59 نیز به شهادت رسیده است. در آنجامتوجه شدم که مادر این شهید بزرگوار 78 سال از عمرش می گذرد و به سختی می تواند صحبت کند و یا چیزی را بشنود.

هنگامی که از این مادر بزرگوار خواستم در خصوص زندگی دختر شهیدش برای ما صحبت کند، بغض در گلویش جمع و سپس قطرات اشک از چشمانش جاری می شود، اشکهایی که از وصف آن و حالتی که در من بوجود آورد وصف ناشدنی است، اشکهایی که بیانگر عشق مادر به فرزند، اشکهایی که نشان از مهر و محبت مادری دارد براستی که بهشت زیر پای مادران است.

"زیبا را خیلی دوست داشتم" جمله ای که مادر به آرامی و با تمام احساسش بیان می کند آنگونه که اشک در چشمان همه ما حلقه می زند و ادامه می دهد: زیبا از همان دوران کودکی علاقه به یادگیری قرآن داشت و خواندن نماز را از کودکی آغاز کرد.

انتظاری که مادر را بیمار کرده بود نمی گذاشت تا بیشتر سخن بگوید سرازیر شدن اشک محبت؛ گفته هایش را ناتمام کرد. 

"خواهرم در سن 13 سالگی با پسر عمویمان ازدواج می کند و شرایط کاری همسرش آنها را مجبور به زندگی در شهر آبادان می کند" رضا ترکی زاده برادر این شهید بزرگوار در ادامه سخنان مادرش این جملات را بیان می کند.

وی در مورد نحوه شهادت خواهرش عنوان می کند: در نخستین روزهای آغاز جنگ تحمیلی خواهرم در آبادان زندگی می کرد و در روز هفتم مهرماه سال 59 خواهرم همانند دیگر روزها برای خواندن نماز به مسجد رفته بود که بر اثر برخورد ترکش ناشی از انفجار خمپاره و موشکهایی که در آن زمان به شهر اصابت می کردند، در هنگام خواندن نماز به شهادت می رسد.

وی می گوید: پدر و مادرم تا مدتها از این اتفاق هیچ خبری نداشتند و همسر خواهرم نیز متاسفانه از وضعیت خواهرم هیچ اطلاعی به پدر و مادرم نداد تا اینکه یکی از اهالی روستا که به مناطق جنگی رفته بود خبر شهادت خواهرم را به اطلاع پدر و مادرم رساند.

برادر شهید زیبا ترکی زاده در ادامه صحبتهایش می گوید: همسر خواهرم پس از آن اتفاق هیچگاه به دیدن ما نیامد و پدر و مادرم نیز به علت شرایط آن زمان از محل دفن خواهرم اطلاعی پیدا نکردند تا اینکه دو سال پیش از سوی بنیاد شهید برای خواهر بنده پرونده شهادت تشکیل و کارت مادر شهید به مادر بنده اهدا شد.

وی از شرایط سخت زندگی اش می گوید و می افزاید: من به همراه مادر، همسر و دو فرزندم در همین خانه کوچک یک اتاقه زندگی می کنیم و متاسفانه تا کنون نتوانسته ام شرایطی را فراهم کنم تا مادرم بتواند مزار دختر شهیدش که در آبادان است را ببیند.

رضا ترکی زاده همچنین با اشاره به واریز مبلغی به عنوان حقوق به حساب مادرش تا چند ماه پیش، بیان می کند: از دو سال پیش که کارت مادر شهید به مادرم اهدا شد از سوی بنیاد شهید مبلغی به عنوان حقوق به حساب مادر من واریز می شد که بیشتر این مبلغ صرف هزینه های درمانی مادرم می شد چون او در این سن از بیماری هایی رنج می برد اما متاسفانه پرداخت این مبلغ از فرودین ماه امسال قطع و حساب بانکی مادرم نیز مسدود شده است.

وی در ادامه می گوید: زمانی که به بنیاد شهید رودان برای پیگیری این مشکل مراجعه کردم به ما گفتند که حساب شما دچار مشکلاتی در سیستم شده و بانک نیز همین مسئله را مطرح کرد و این درحالی است که مبلغ یارانه نقدی مادر من که به این حساب واریز می شد نیز به علت مسدود بودن این حساب بانکی دیگر قابل برداشت نیست.

وی در ادامه درد دلهایش می گوید: پدرم با چشم انتظاری دیدن مزار خواهرم از دنیا رفت و هم اکنون مادرم سالهاست که در آرزوی دیدن قبر دختر شهیدش است و متاسفانه به علت شرایط سخت بردن مادرم به مسافرت با وجود بیماری تا کنون به علت مشکلات مالی نتوانسته ام این کار را برای او انجام دهم.

بار دیگر رو به این مادر شهید می کنم و از او می خواهم اگر صحبتی دارد به ما بگوید. مادر که به سختی حرف می زند به آرامی می گوید: قبل از شهادت دخترم، او را در خواب دیدم و او در خواب یک شاخه گل به من داد و بعد هرچه او را صدا زدم، دخترم با لبخند به سوی نور حرکت کرد و دیگر جواب من را نداد.

وی عنوان می کند: آرزو دارم قبل از رفتنم از این دنیا فقط برای یک بار قبر دختر شهیدم را ببینم.

در هنگام خداحافظی برادر شهید زیبا ترکی زاده به همراه خانواده اش برای بدرقه با ما به بیرون از خانه می آیند که در این هنگام من علت وجود اسکلتهای خانه ای دیگر را در کنار منزلشان از آنها می پرسم که رضا ترکی زاده در این خصوص می گوید: این خانه قرار بوده از سوی بنیاد مسکن برای ما ساخته شود که مدتهاست به علت عدم پرداخت وام بانکی، در همین وضع باقی مانده و تنها اسکلت آن را ساخته اند.

شهید زیبا ترکی زاده که جز معدود شهیدان زن استان هرمزگان محسوب می شود، در هنگام شهادت ماههای پایانی بارداری خود را می گذرانده و فرزندش نیز همراه با او به شهادت می رسد.

............................................

گزارش: نیما نبی زاده

دیدگاه ها

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.

افزودن دیدگاه جدید

Restricted HTML

  • تگ‌های HTML مجاز: <a href hreflang> <em> <strong> <cite> <blockquote cite> <code> <ul type> <ol start type> <li> <dl> <dt> <dd> <h2 id> <h3 id> <h4 id> <h5 id> <h6 id>
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.
CAPTCHA
اگر شما یک بازدید کننده انسانی هستید و یک ربات نیستید به چالش و آزمون زیر پاسخ دهید.