گفتگو با مادر شهید بیگیان:

ش 1392/05/05 - 11:55
مادر شهید علی اشزف حسن بیگیان گفت: پسرم مرا قانع کرد که برای شهیدن نشدنش دعا نکنم.

به گزارش زنان شهید، سخن گفتن از شهدا همواره کار سختی بوده است اما تنها این خانواده آن ها هستند که به عنوان نزدیک ترین افراد به شهدا  می توانند از ابعاد شخصیتی آن ها برای ادامه دهندگان راهشان بگویند.

شهید علی اشرف حسن بیگیان در سال ۱۳۴۰ در خانواده ای متدین و مستضعف به دنیا آمد. شغل خانوادگی این شهید کشاورزی بود و از همان دوران کودکی شهید بگیان با سختی های زندگی آشنا شد.

برای جرعه ای چشیدن طعم فرهنگ جهاد و شهادت و معرفی شهدای والامقام این باربه دومین شهر مقاوم کشور گیلانغرب و به منزل خانواده شهید حسن بگیان رفتیم و پس از هماهنگی اولیه از طریق برادر شهید، علی  حسن بگیان که خود از خدمت گزاران نهاد مقدس بنیاد شهید و امور ایثار گران گیلانغرب است به خانه مادر شهید حسن بگیان وارد شدیم.

تاج خانم سلیمانی، مادر شهید علی اشرف حسن بیگیان است. حالات استوار چهره مصمم این شیر بانوی گیلان غربی که ببینید در خواهید یافت که فرزند او باید چه شیر مردی بوده باشد. اصولا صلابت و استواری در رفتار و کلام یکی از خصوصیات مثال زدنی اهالی گیلانغرب مخصوصا زنان و مخصوصا مادران شهدای این خطه است.

شهید علی اشرف در سال ۱۳۴۰ به دنیا آمد. پدرش کشاورز بود و از همان دوران کودکی و نوجوانی با کلماتی که بزرگ تر از سن . سالش بود از کمک به والدین سخن می گفت و در  کارهای سخت کشاورزی به پدرش کمک می کرد.

وی افزود: تنها زمان درس و مدرسه بود که شهید علی اشرف فرصتی پیدا می کرد که از سختی های زندگی دور شود.

DSC_0434

مادر شهید ادامه داد: علاقه علی به درس به اندازه ای بود که بسیار فعال بود، نمرات خوبی هم می گرفت و درس ها را با بالاترین نمرات قبول می شد و این برای ما به این خاطر اهمیت داشت که او از هیچ کاری کم نمی گذاشت و علاوه بر درس خواندن به شدت کار می کرد.

وی با اشاره به فعالیت های انقلابی شهید گفت: تنها کاری که اورا از درس و مشق می توانست جدا کند در در مکتب امام بود. او با جدیت و شجاعت خاصی در اوج اینکه پخش اعلامیه ها و نامه های امام ممنوع بود و بد ترین مجازات را داشت یکی از اصلی ترین توزیع کننده های این اعلامیه هها بود و همیشه ورد زبانش امام و جدید ترین سخنرانی های امام بود.

سلیمانی تاکید کرد: شهید علی اشرف در دوران خدمت در سپاه و منطقه عملیاتی آوزین دوبار مجروح شد. در بار دوم مجروحیتش بسیار ناراحت بود و هنگام مرخص شدن از بیمارستان به همراه حاج قدرت الله حسنی ( یکی از همرزمان ) به منزل آمد.

وی گفت: علی گله می کرد که چرا شهید نشده است. من بسیار ناراحت بودم  و پیشانی او را بوسیدم که گفتم که اگر تو شهید شوی چه کسی من، برادر و خواهرانت را سرپرستی می کند. او با ناراحتی بیشتر ز من خواست که برای شهید نشدنش دعا نکنم.

وی گفت: امروز افتخار می کنم که مادر شهید هستم و امیدوارم که علی اشرف من را نزد خداوند شفاعت کند.

027 046 q3876_023

شهیدان عزیزعلی و مجید ابراهیمی

دیدگاه ها

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.

افزودن دیدگاه جدید

Restricted HTML

  • تگ‌های HTML مجاز: <a href hreflang> <em> <strong> <cite> <blockquote cite> <code> <ul type> <ol start type> <li> <dl> <dt> <dd> <h2 id> <h3 id> <h4 id> <h5 id> <h6 id>
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.
چالش امنیتی
در صورتی که شما یک کاربر واقعی هستید و نه یک ربات، لطفاً به چالش زیر پاسخ دهید.