نقش زنان در پيروزي انقلاب

چ 1391/11/25 - 16:14
تصویر

نقش زنان در پيروزي انقلاب اسلامي؛ جنگ تحميلي و حماسه هشت سال دفاع مقدس

 

 


... سپاس ايزد منان را که به ما نعمت انسان بودن و مسلمان شدن را اعطا فرمود و طريقت اسلام را به ما ارزاني داشت...
... شکر آفريدگار جهان را که مکتب اسلام را مکتب تعالي بخش؛ و طريقت زهرا(س) را راه نو و آن بانوي اطهر را الگو و اسوه زنان عالم قرار داد.
... سپاس بيکران آن بي همتا را که ما را در زمره رسالت داران و رهروان مکتب ايمان قرار داد و توفيق عنايت فرمود که جهت تبيين اين منزلت والا جسارت نوشتن توام با مسئوليتي سنگين و تواني اندک حاصل از تجارب انقلاب بيابيم. اميد است انشاءا... اين و جيزه، بتواند گوشه اي از رسالت و اصالت مکتبي زنان مسلمان را بنماياند. و ديگر دلسوزان و ره پويان واقعي بتوانند زواياي گوناگون زن را از دريچه هاي حقيقت و حقانيت اش به امت انقلابي بشناسانند و حضور گسترده اين شير زنان را در صحنه هاي مختلف انقلاب و جنگ تحميلي بنمايانند که اگر چنين باشد خدمتي بس والا و بزرگ به جاي آورده اند که داراي اجر اخروي خواهد بود.

انشاءا...

تحيات (تجليل و تکريم)

... سلام بر نيلوفران عشق و قامت يافتگان ايمان، بر زنان مسلمان که شميم دل انگيز و دلنواز واقعيت حقيقي "زن" را بر جانها روان ساختند، اسطوره هاي ايماني که سرود بلند ايثار را سر دادند و با طريق حق و ترسيم خط سرخ شهادت درسها آموختند و شور و حماسه حضورشان سرفصل رويش ها شد.

سنبل هايي که تبدار عشق و عاشق معرفت و احياءکننده ارزشها و آغاز "زيستن" و تمناي واقعي و حقيقي اصالت و رسالت زن شدند.

آنهايي که ساربان قافله عزم و دفاع در صحنه هاي مختلف پيکار بودند، اميدواراني که دلهاي خسته را اميد، روحهاي گسسته را پيوند، پاهاي از رمق افتاده را حرکت و به قامت هاي خميده استقامت آموختند.

رهروان مکتب حقي که در اعتلاي نام شان؛ و احياي کرامت شان؛ و ثبت حماسه هاي سترگ شان و قداست راه شان بايد به قيام ايستاد!

زنان مسلماني که رهروان حقيقي مکتب نور بودند. که در اوصاف و منزلتشان واژه ها قادر به بيان مقام و جايگاه ارزشي آنها نيستند. زيرا کلام در درياي معرفت اين شيرزنان به تلاطم مي افتد و کرامت وجودي اين سروران انقلاب، واژه ها را به دريوزگي و شکست مي کشاند و روح پاک و بلند اين ره پويان مکتب ايمان، "واژه ها" را به حقارت مي کشد.

پس بايد به ضعف و زبوني کلام و بي بضاعتي قلم در ترسيم اوصاف اين اسوه هاي حقيقت اعتراف کرد. زيرا شجاعت، شهامت، ايثار، فداکاري، رسالت و اصالت زنان مسلمان و انقلابي ايران اسلامي جز در مفاهيم ارزشي و احياي رسالت مکتبي در قالب هاي ديگر نخواهد گنجيد.

پس در فقر و حقارت واژه ها ور در جهت حفظ هيبت، شکوه، عظمت، حضور اين مظاهر ايمان، و حماسه هاي 8 ساله دفاع مقدس اين شيرزنان بايد به خودشان اقتدا نمود. يعني از حقيقت و حضور واقعي آنان بايد براي تبيين جايگاه شخصيت و منزلت واقعي اش مدد خواست و از خلق حماسه هايي سترگ، از حضور وسيع ايشان در زمانه هاي مختلف انقلاب، از مقاومت در هنگامه هاي بحران و يورش وحشيانه اعداء و تهاجم وسيع افکار متفرق، سخن راند، از زمانه اي که دلها خزان و جانها محزون و تلاطم زمان روحها را در هم مي فشرد و ديواره هاي جان را در هم مي شکست و سقف دلها از يورش استکبار و ايادي وابسته (شرق و غرب) شکاف بر مي داشت و قلوب مردم ريش ريش مي شد و بي رحمانه لبه تيغ و تيز وحشت - اضطراب، دلهره و شلاق سهمگين و تاريانه سخت دودلي بر جانها سايه مي افکند. در اين هنگامه زنان مسلمان و مومن و متعهد انقلابي و رهروان مکتب استقامت چون زينب کبري(س) در مصائب پايداري مي کردند و قد علم مي نمودند و چون شير زن دشت کربلا سپر بلايا و حوادث مي گرديدند و حضور فعال شان را در، مواقع مقتضي به منصه ظهور مي رساندند و در جهت حفظ ارزشها و آرمان ها و آنچه که بدان اعتقاد و باور قلبي داشتند بي

ترس و هراس پايداري مي کردند و با حضور شرافتمندانه خود و با عزم جزم در دفاع از دست آوردها و در حفظ آنچه دشمنان بدان چشم طمع دوخته بودند مي پرداختند و همسر، فرزند و برادرانشان را در همه زمان آماده دفاع از اين آرمانها مي نمودند وجود در اين جسارت و بي باکي و عزم انقلابي به لطايف الحيل مورد بغض و کين اعداء درون و برون واقع مي شدند؛ اما هيچگاه در دوران حيات پرافتخار خود از بدو انقلاب تا 8 سال دفاع قهرمانانه که بارها سپر بلاها گرديد، تسليم آراء و انديشه هاي انحرافي و باطل نشده و همچون قهرماني نستوه در دو جبهه اجتماع و خانواده به حفظ دست آوردهاي انقلابي پرداخته و به جنگ اعداء و کفار زمان رفتند.

خواهران مسلماني که با حضور انقلابي اشان ستاره عشق آسمان حقيقت و ايمان شدند، به گونه اي که حضور آنها رعب و وحشت بر دل دشمنان مي انداخت، هنگامي که سينه ها ملتهب و زمانه سنگين و مضطرب از گذر مي شد و ديده ها به تاري مي گرائيد او با خلق حماسه ديگري از حضور، نشانه هاي رسالت مکتب را هويدا مي ساخت و قلب ها را به آرامش و افق ديدگان را وسعت ديگري مي بخشيد و با عشق خدايي به قلعه هاي رفيع ايمان صعود مي کرد، او چون آبشاري روان لبريز از ايمان و اعتقاد بود، مطلع به حقيقت دين و مذهب و به بهره گيري از اين نعمت هاي خدادادي اعتقادي رايج داشت.

او رسالت داري چون زينب کبري(س) در نگهداري مکتب حسين و پاسدار حرمت خون شهيدان کربلا بود او حمايت از ولايت حق را از زهراي اطهر(س) آموخته و در اين حمايت بود که به ستيز ظلمت و افکار و اوهام متحجرانه مي رفت.

او تحفه بزرگ انقلاب بود که حضورش در عين رسالتش بود و حقيقتش در تقيد و کمال نجابت و شرات و جاذبه هايش به سبب اصالت و حقيقت عشق الهي بود.

او هيچگاه با طوفهانهاي زمان همراهو مالوف و مانوس نشد و دستخوش گذر زمان نگرديد و سرشت پاک او هيچگاه در گرو ظواهر اسير نشد. او سايه بلند ايماني بود که هر گاه به ژرفناي وجودش نگريسته مي شد معناي آفتاب تداعي مي گرديد.

.... حضور زنان مسلمان در صحنه هاي سياسي - اجتماعي در صدر اسلام:

به درستي که خداوند زنان و مردان را يکسان خلق نمود و هيچ يک را بر ديگري برتري نبخشيد مگر به تقوي. همچنين در فضيلت هايي هم که خداوند براي انسان ذکر نمود، (يعني نبوغ فکري - فرهنگي و نبوغ سياسي و حضور در صحنه هاي اجتماعي) يکي از بارزترين نبوغ فکري زن - درک عميق مسائل مهم سياسي - اجتماعي و همتايي او با مردان است.

لذا در پرتو اين نبوغ فکري سات که زنان در بسياري از عرصه هاي اجتماعي - سياسي نه تنها همگام بلکه در بسياري موارد نيز پيشگام بوده اند. مثلا در مراجعه به آمار پيشگامان دين - ملاحظه مي شود افرادي چون علي ابن ابيطالب(ع) در صف مقدم مردان خدا و ايمان آوردگان به اسلام و پيامبر(ص) بودند، زناني چون حضرت خديجه(س) در سبق رتبي از ايمان آرودگان به نبي اکرم(ص) هستند.

همچنين تاريخ سراسر حماسه مسلمانان در صدر اسلام نشان مي دهد که زنان مسلمان نيز "اباذر" گونه و "مالک" گونه در صحنه هاي مختلف سياسي اجتماعي به منظور پيش برد اهداف عاليه اسلام حضور داشتند. و حضور زنان مسلمان در زمان رسول خدا(ص) و پيشگاه نبي اکرم(ص) و همچنين اميرالمومنين(ع) ثمرات بسيار زيادي براي اسلام داشته است. علاوه بر آنکه کاملا در صحنه هاي مختلف حضور داشتند در هنگامه جهاد و دفاع از آرمانهاي اسلامي و براي دعوت به دين اسلام و حمايت از آئين محمدي(ص) ضمن بهره گيري از علوم و اطلاعات و همچنين آيات قرآن و احادث روايت منقول از پيامبر(ص) به تشجيع نيروهاي اعزامي به جبهه ها جهت جنگ و جهاد مي پرداختند و علم و آگاهي و درک سياسي - اجتماعي آنها ضمن آنکه حضوري فعال در صحنه هاي مختلف داشتند، بر حاکمان وقت و در اعتراض به سياست هاي آنها چون ابوذر معترض و همچون مالک اشتر شجاعانه دفاع مي کردند.

که در نقل اين زنان پيشگام علاوه بر سبط نبي حضرت فاطمه(س) به عنوان يک الگوي برتر و اسوه عالي کمال و شجاعت و عالم به مسائل سياسي - اجتماعي زمان و زنبت کبري(س) زنده نگهدارنده قيام عاشورا مي توان از زنان مسلماني چون:

- سوده دختر عماربن اسک همداني که از هوش و ذکاوت خاص اجتماعي بسيار بالايي برخوردار بود و در صحنه هاي سياسي حضور فعال داشت و گاها در اعتراض به عملکرد حاکمان وقت، صحنه هاي سياست را ترک مي نمود و يا عمه گرامي رسول(ص) دختر عبدالمطلب بن هاشم که چون برادرش حضرت حمزه سيدالشهداء ايمان آورد و به علت تبحر و قدرت والايي که در علوم ادبي داشت خود را چون حضرت حمزه مسئول و متعهد مي دانست و فرزند خود را بر حفظ دين محمد(ص) جهت حضور در جبهه هاي جنگ تشويق مي نمود.

- همچنين دختر حرث بن عبدالمطلب که در برابر معاويه مقاومت و از مکتب والاي علوي حمايت و دفاع مي کرد.

- همچنين ام الخير (دختر حريش بن سراقه) که از قدرت تکلم و گفتار بالايي بهره مند بود و با استفاده از اين هنر در برابر حاکمان وقت و سياست هاي آنها مقاومت مي کرد و ....

نظر اسلام پيرامون نقش زن در جهاد و دفاع

والذين آمنوا و هاجروا و جاهدوا في سبيل الله والذين اوو و نصروا اولئک هم المومنون حقا ... (انفال / 74)

.... و کسانيکه ايمان آوردند و هجرت کردند و در راه خدا جهاد نمودند و آنان که پناه و ماوا و نصرت دادندف آها مومنين حقيقي هستند.

از آنجايي که پاسداري از حريم مکتب، دين - عقيده - ايمان و همچنين دفاع از خود - خانواده، وطن و نواميس امري است که هيچ انساني حاضر نخواهد بود تجاوز دشمن و ظلم و بيدادگري را به عليه اعتقادات خود بپذيرد، لذا در جهت دفاع از اين آرمانها و رفع تهاجمات دشمن، به نبرد برخواهد خاست. پس اعتقاد به جهاد امري فطري و ذاتي است که در نهاد هر انساني به وديعت و امانت گذارده شده است و بديهي است زماني که اين اعتقاد يعني جهاد و دفاع توام با عقيده و ايمان و در راه آرمانهاي والا باشد، ارزشمند خواهد بود.

به عبارت ديگر، افضل ترين جهادها، جهاد در راه خدا و جهاد في سبيل الله است که مسلمان در راه خدا و حفظ و عقيده و آرمان خود با ايثار جان و مال در جهت کسب رضاي حق گام برمي دارد.

در کنار جهاد و يا توام با آن، امر بسيار مهم و مقدس "دفاع" است که انسان باتوجه به آرمانهاي والا - شکيبايي - صبر - استقام - پايداري مي نمايد و در بسياري از موارد امر دفاع مشکل تر از جهاد بوده استو به همين سبب، خداوند صابرين (صبر پيشه کنندگان و مصائب ديدگان در راه خدا) و مجاهدين و سابقون را در يک رديف مي داند. زيرا باتوجه به معناي جهاد و جنگيدن و مبارزه در راه خدا با دشمنان دين و واجب شدن آن بر مردان و رفع آن از دوش زنان موجب مسئوليت ديگري برعهده زنان به نام دفاع شده است.

مثلا در هنگام جنگ و جهاد که شوهر جهت نبرد به ميدان جنگ رهسپار مي گردد، همسر در سنگر خانواده با پرورش و تربيت فرزندان لايق و شايسته و با ايمان و شجاع، آماده جنگيدن با دشمن مي کند و يا در غياب شوهر، مديريت و اداره سنگين خانواده و حفظ و پاسداري و امانتداري از آن را به عهده دارد و صبر و پايداري بر مصائب و مشکلات وارده مي نمايد. که در اين هنگام قيام شوهر در مقام مجاهدين و قيام همسر در مقام صابرين، يکسان بوده و با اين عقيده و ايمان (به اجر صابرين) چه بسياري از زنان مسلمان در دفاع از آرمانهاي والا، مجاهدين و صديقين را ياري نمودند.

"والذين آمنوا و نصروا اولئک هم المومنون حقا"

البته در تبيين واژه جهاد و واجب بودن آن بر مردان و رفع آن از عهده زنان، به آن معنا نبوده است که زنان خود ميال به انجام کارهاي سخت و ازجمله حضور در ميادين جنگ نبوده اندف بلکه مقتضيات اسلام و ابعاد سياسي - اجتماعي، جهاد را بر زنان منع و دفاع را بر همه از جمله زنان لازم بر مي شمارد.

در رغبت مجاهدت در راه خدا، ذکر نمونه هايي مي تواند شوق و انگيزه زنان مسلمان را در صدر اسلام بازگو نمايد:

روزي اسماء بنت يزيد بن سكن انصاري به عنوان خطيب و سخنگوي زنان به محضر رسول خدا(ص) وارد شدند و عرض نمودند يا رسول الله... خداوند شما را براي هدايت مردان و زنان مبعوث نمود و ما نيز از ايمان آوردگان خداي عالميان هستيم. اما با همه فضيلت ها و ثواب جهاد و جانبازي در راه خدا اين امر ب مردان واجب شده است كه اگر در راه عقيده و ايمان به خدا كشته شوند، شهيد و اگر فاتح و فتح نماينده ثواب غنيمت بردن دارند.

اما ما زنان كه همسران مان در ميدان هاي جنگ بسر مي برند و به امر خانواده و فرزندان مي پردازيم آيا در جهاد همسران خد شريك هستيم؟

پيامبر(ص) فرمودند: چه سوال نيكويي! از جانب من بر زنان ابلاغ كن، كه قيام به وظايف خانه داري و پرورش فرزندان و شوهرداري براي زنان، جهاد در راه خد است.

"جهاد المريه حسن التبعل"

و همچنين به روايتي ديگر از امام محمد باقر (ع) نقل شده است:

كه خداوند بر مردان جهادي را واجب كرد و بر زنان جهادي را.

اما جهاد مرد اين است كه مال و خونش را ايثار نمايد تا در راه خدا قبول شود، و جهاد زن نيكو شوهرداري اوست.

پس جز در موارد بسيار محدود و ضروري و حساس براي شركت در امور سنگين مانند مبارزه و مقابله با دشمن، وظيفه اصلي زن در اسلام مشخص و تعيين شده است. در نمايان نمودن نقش زنان در جهاد و همراهي با مجاهدين، مي توان نقش بسيار مهم حضرت فاطمه زهرا(س) را در صحنه هاي مختلف جهاد ملاحظه نمود. كه با همدلي و دلجويي از همسر گرامي خود حضرت علي(ع) و تشويق و تشجيع ايشان در امر مبارزه با معاودين و كفار و مهيا نمودن ايشان براي جنگيدن و يا شستن لباس و شمشير خون آلود حضرت سهم بسيار مهمي داشته اند.

و يا حضرت زينب كبري (س) رسالت دار بزرگ و پيام رسان قيام عاشورا به گوش جهانيان، با صبر و استقامت و بردباري بناي ظلم و ستم و بيداد جباران را ويران نمود.

در الگو برداري و نمايش حضور زنان مسلمان در صحنه هاي پيكار در صدر اسلام ذكر نمونه هايي از زنان بزرگ مي تواند ما را در حصول به مقصد و نيت ياري نمايد.

از جمله:

در سيره ابن هشام آمده است هر گاه كه پيامبر براي مبارزه با دشمن خارج مي شد بعضي از زنان خود را همراه داشتند. مثلا در غزوه خندق كه خانواده و همسران خود را در قلعه حسان بن ثابت كه يكي از د‍ژهاي محكم در مدينه بود قرار دادند، يكي از مردان يهودي به عنوان جاسوس اطراف قلعه گذر مي نمود و حوالي را موردنظر داشت. صفيه دختر عبدالمطلب به حسان گفت، خوف آن دارم كه اين مرد يهودي از حضور ما آگاه شود و ساير مردان يهودي را با خبر و سرانجام به ما حمله ور شوند پس برو و او را بكش.

حسان گفت كه من چنين كاري نمي كنم و صفيه خد برخاست و مرد يهودي را كشت. همچنين اين زن قهرمان نيز در جنگ احد هم با دشمنان پيكار نمود.

و از ديگر زنان نامدار "ام ورقه" دختر عبدالله بن حارث انصاري بود كه يكي از زنان با فضيلت بود كه پيامبر به ديدن او مي رفت و او را "شهيده" مي ناميد. درجنگ بدر، ام ورقه به خدمت رسول خدا(ص) آمد (و در خاست رخصت جهت مداواي مجروحين در جنگ را نمود) تا شايد توفيق شهادت نصيبش گردد. پيامبر (ص) فرمودند:

خدا شهادت را نصيب تو مي كند. در خانه بمان، تو شهيده اي!

و همچنينام رميثه دختر عمربن هشام بن عبدالمطلب، يكي از بانوان بزرگواري بود كه اسلام اختيار نمود و ضمن بيعت با پيامبر (ص) موقع خيبر در محضر رسول خدا حضور داشت.

و نيز بركه دختر ثعلبه (ام ايمن) از اولين زنان بود كه هجرت نمود و در جنگ هاي حنين احد - شركت داشت و سربازان تشنه را سيراب مي كرد.

و يا "ام حبيب" از زنان مجاهده زمان پيامبر بود كه مصاحبت آن حضرت را درك نمود و در واقعه "يرموك" شركت داشت.

"و ليلي غفاويه" بانويي كه در جنگ هاي پيامبر همراه او بود و هنگامي كه علي (ع) براي سركوبي فتنه اصحاب جمل عازم بصره شد با او همراه بود.

نقش زنان در پيروزي انقلاب اسلامي

... قرنها بود كه ايران مورد تاخت و تاز بيگانگان و هجوم افكار وارداتي واقع شده بود و منابع عظيم از جمله فرهنگ غني اسلام توسط تاراج گران غرب و شرق مورد چپاول قرارگرفته و فرهنگ بيگانه بي هويت غرب بر سراسر ايران چهره كريه خود را نمايان كرده بود؛ فرهنگ مبتذلي كه نتيجه نفوذ گسترده ابر قدرتها در ايران در زمان پهلوي (رضا خان ملعون و محمد رضاي مدفون) بود.

از هنگامي كه زمامداري و حكمراني و حكومتداري و تسلط اين دو دين و دنيا فروخته و نفوذ وسيع انگليس در عصر پدر (رضا خان) و حضور بي چون و چرا آمريكاي جهانخوار در زمان پسر (محمدرضا) فرهنگ اسلام را مورد تاراج و چپاول قرار داد و فرهنگ به رخوت نشسته غربي جاي پاي خود را جهت ناتوان كردن جامعه در ايران مستحكم نمود بديهي بود كه در اين تاراج گسترده و نفوذ وسيع بيش از همه زنان جامعه مورد بلا و غضب آن فرهنگ بي هويت واقع شوند، زيرا به خوبي مي دانستند كه خواهند توانست از طريق نفوذ و هجوم بر افكار زنان، اجتماع را به ابتذال بكشند و قوه محركه جامعه را سست و ناتوان و بي اثر و بي احساس مسئوليت و تعهد و وجدان اجتماعي گردانند.

به عبارتي، تمام طرح و برنامه هاي استكبار جهاني و سياست هاي او به منظور تحريف هويت واقعي زن بود و در جهت نيل به اين اهداف، با وجود مهره هايي چون محمد رضاي ملعون و با اعلام آزادي اجتماعي زنان و باز نمودن دروازه هاي تمن بزرگ و پيشرفت تصنعي در جهت غارت ارزش هاي اسلامي و فرهنگ ملي و لگدمال نمودن شخصيت زن و بيراهه كشاندن او، نقشه هاي شوم ابر قدرتان عملي مي شد و در پي اين اهداف شوم و پليد و بي هويت نمودن افراد جامعه بالاخص زنان، فرهنگ برهنگي بيش از پيش چهره كريه خود را در جامعه نمايان ساخت و با اشاعه اين فرهنگ و ترويج مسائل ض اخلاقي و ديني جامعه از اهداف اصلي خود باز ماند و گذشت آنچه بر سر مردم آمد... به راستي، چه سياست شوم و پليدي، باعث شد، زني ك مي بايست ازنظر حقوق اجتماعي همچون مرد بوده و ازنظر سازندگي، پيشگام و جوهره و نبض اجتماع را در دست داشته باشد و در برابر هجوم و تاراج فرهنگي و ملي كشور قد علم كنند، اين گونه مورد بازيچه استعمار قرار گرفت.

افسوس كه دنياي زشت استكبار آنچنان زنان را در سراشيبي سقوط اخلاقي و شهواني قرارداد و كرامات انساني او را بي محتوا جلوه داد كه برخي زنان را نيز اين واقعيت تلخ باور آمد كه تنها جهت نيل به اهداف شوم خلق شده اند.

حقا كه دردها و فريادها از غارت ارزش هاي والاي زن در عصر استعمارگران بس بزرگ و دردناك است - غمهايي از واقعيت تلخ رخدادي بر قشر عظيم زن و ... كه با شعارهاي فريبنده، زن را در لجنزار سياسي (در جهت اهداف شوم) قرار دادند و از او تنها به عنوان يك وسيله تعيش و ابزار تبليغاتي ضد اخلاقي بهره جستند.

حضور گسترده زنان در انقلاب

... در زمان حكومت جابر وقت و ظلمت شب كه سلاطين جور بر همه جا حكمفرما بودند، زمانه اي كه نفس ها در سينه ها حبس و پرده سياه وحشت بر همه جا افكنده شده بود. روزهايي كه بر اثر بيداد ستمگران چون شب ظلماني بود، شيرزنان مسلمان همراه با دلاور مردان با تكبير دشمن انداز الله اكبر فضاي اختناق را شكستند و خواب خوش را از ديدگان كاخ نشينان ربودند و زنجير اسارت را گسستند و درد و كين و آه و فغان خود را تبديل به فرياد و بر سر ديوسيرتان بر آوردند. زناني كه چون گداخته هاي آتش و چون طوفان خشمگين سينه سخت و بي روح جور زمان را مي شكافتند و جان خود را فداي راه اسلام و انقلاب اسلامي نمودند و از خون سرخ آنها لاله هاي آزادي جوانه زد.

زنان قهرماني كه با فرزندان در آغوش گرفته خود وارد ميدان كارزار نبرد عيه سلاطين ستم گرديدند و به شهادت رسيدند. آزاد قهرماناني كه پيرو مكتب زهرا(س) و زينب كبري (س) بودند و با طريق حق راه پيروزي پيمودند و تاريخ انقلاب را ورق زدند.

زنان مسلماني كه با اتكاء به قوه لايزال و با چنگ زدن به ريسمان الهي بر همه معيارهاي دروغين يورش بردند و فرهنگ غربي را زير پا له كردند و ارزش هاي راستين را جايگزين نمودند و دراين نبرد هجرت عظيمي را آغاز كردند و ديوارهاي بلند استعمار را در هم شكستند و بسوي ديار آزادي و آزادگي گام نهادند.

زناني كه با ايمان و باور مكتبي در برابر دژخيمان زمان قد علم نموده و در جايگاه بلند رفيع عزت قرار گرفتند و در سنگر عفت و تقوي در استمرار نهضت انقلاب اسلامي كوشيدند و با ظم و بي عدالتي به نبرد برخاستند.

زنان مسلمان و رسالت داران مكتب زهرا(س)

.... پس در ابراز حقانيت زن و حماسه هاي سترگ او در دوران انقلاب و جنگ تحميلي، بايد شكوه منزلت - عزت و قاطعيت او را در پهناي تاريخ باور نمود. كه او انتخاب اصلح انقلاب و ماخذ انديشه هاي انقلابي و وارث چهره انسانيت و جريان سيال و حقيقي اسلامي و بسط عميق انديشه هاي الهي است.

او رسالتي به عاريه گرفته از مكتب زهرا(س)، اسوه زنان عالم است. حضرت زهرائي (س) كه كوثر پيامبر و همراز علي (ع) است.

ام الحسنين كه پرورنده زينب كبري(س)، بانوي بزرگ قيام عاشورا است. اسوه عصمتي كه عصاره ايمان و اراده حق و نبوغ انديشه الهي است و عصياني بر عليه افكار به باطل نشسته عصر تحجر و متروك جاهليت است.

حضرت بتولي(س) كه درياي بيكران شور پدر و اقيانوس محبتي از براي همسر بود. ام ابيهايي كه التيام بخش دل مجروح و غمديده پيامبر و مرهم دل زخمي و ريش "ولي" بود. او حقيقتي بزرگ بر اعماق شب ديجور زمان بود.

فاطمه اي (س) كه درك همه ارزشها و معدن عشق و فضيلت حق بود؛ و وجودش همه تعصب هاي خشك جاهليت، افكار و آوارگي انديشه را به اسارت حق نيت خود برد.

او انتخاب اراده حق، منشا شعور و معرفت الهي، تجلي گاه عشق خدايي و مظهر كمال بود. فاطمه اي (س) كه روح حقيقت گر زمان بود و توسط او سطر بزرگ عشق در كتاب اشتياق پدر رقم مي خورد و همه انديشه ها و باورها و حقايق در او شفافيت رنگ مي گرفت.

زنان مسلمان ما برگرفته از مكتب رسالت و اصالت زهرا(س) چون اوف هيچگاه در نقطه اي از زمان خاموش و ساكت نايستادند كه حركت و تكامل شان در پويش و شناخت و ادراك زمان در حضورشان بود.

آنها خود را محدود به نام و جنس نكردند و ضعيف نشمردند و با حضور اسلامي شان نشان دادند كه دختران زهرا(س) هستند.

شير زنان مسلمان، هيچگاه خود را در حصار ديوارهاي سخت و سرد خانه محصور ننمودند و هنگام رسالت، حضوري به زيبائي امواج داشتند.

زماني كه خود را باور كردند و تمامي تصورات گنگ و نامفهوم را در هم ريختند و با كمالات خود چگونه بودن، رشد و زيستن را آموختند و به آرمانها وسعت بخشيدند و به آسمانهاي نيلي انسانيت رنگ واقعيت و حقيقت را دادند و پيكره اجتماع را با ستونهاي عشق - محبت و ايمان خود مستحكم كردند و حقيقت زيبائي دل و توانايي قوه ادراك خود را به نمايش گذاردند.

زن مسلمان و رسالت انقلابي:

زن مسلمان، اين حقيقت متقيدف اين جلوه كمال - اين جاذبه، شرافت اين خواستن به ثواب، چون سدي محكم در برابر تهاچم و طوفان سهمگين فكرهاي ملحد و سياست بازان غرب و شرق بود. او درياي پرتلاطم جوش و خروش و شعور و معرفت بود كه هيچگاه با طوفهانهاي بنيان كن (گروه ها و باندها) پيوندي نداشت. همچون صخره هايي در كنار ساحل تماشاگه موج نبود كه خود امواج پرتلاطم درياي انقلاب بودند.

او پرچم پرافتخار و رايت فتح زيبائي هاي باطن بود؛ وجودش با معياري از عشق و طريقش با حقيقت همگام و اقتداري چون تاريخ داشت. شكل گرفته در كوران انقلاب و بحرانهاي سخت و لحظه هاي ابري طوفان و آشناي جاده، ناهمواريها بود.

او در بطن انقلاب و براي انقلاب و جلوه حقيقي مبارزه، و تصوير زيباي ارزش هاي اسلامي و گلواژه، تكبير و نسيم دل انگيز پاكي بود. او هنر بزرگ انقلاب و قامت سبز حماسه و قوام گرفته از علم و ايمان مكتبي بود. او بيرق سبز رسالت، قامت ايستاي اصالت بود كه دل وحشي و طوفان زده بيگانگان را در هم مي ريخت.

او مقاومي بود كه در سرزمين خشكيده از ايمان (دوران منفور پهلوي) به دور از چشم نا اهلان مانوس با حق شد و در هويت انقلاب لبريز از عشق خدايي گشت و عقيده و ايمان - عفت - پاكامني - شجاعت - شهامت - ايثار و فداكاري آموخت.

او در انقلاب تولد ودر جگ رشد و در دفاع به عزت و منزلت واقعي اش رسيد. يكي بسيجي عاشق چون هم مسلمان پاك باخته حق، كه در مدرسه ي بزرگ عشق، درس مقاومت و ايثار آموخت و هم سوي با مردان مومن و شجاعف شهامت خود را به نمايش گذارد.

راستي كه او نسيم دلپذير و شبنم سحري در سپيده انقلاب بود.

او تنها يك زن نبود، فداكاري از براي حفظ ارزش هاي اسلامي، برانگيزنده شور همسر در هدايتش براي جهاد مقدس، مشوق فرزند در عزم جهت نبرد به سوي جبهه هاي حق عليه باطل، و صبور و شكيبا درمقابله با خدنگ هاي دشمنان، و او يك رزمنده مسلمان، يك جانباز انقلاب، يك مقلد و در مقامي والاتر رهرو راه فاطمه زهرا(س) و زينب كبري(س) بود.

نقش زنان در مبارزه با افكار الحادي (منافقين و استكبار)

.... آنگاه كه بيگانگان از مكتب اسلام و منافقين كوردل، غرق در مفاهيم بي اعتبار و گنگ و نامفهوم و ناموزون خود بودند. هنگامي كه دستان سرد و بي روح آنها و چشمان از فروغ تهي شده شان به دنبال سوسويي از نور بود و زماني كه تصوير بي روح آنها در ذهن ها به زشتي مي نشست و در مواقعي كه كلام آنها ناپخته و وجود متعفن شان چون لاشه اي مجهول و بي هويت بود آنهائي كه همه لحظات عمرشان آيه هاي پوسيدگي و ويراني بودند و زندگي مرداب گونه اشان نشاني از ابتذال و بي هويتي اشان بود و چون موريانه هاي مخرب، زندگي نفوذي داشتند و به نام خلق، قلب خلق را سوراخ و مجروح نمودند و تفكرات ناموزن شان واژه هاي انسانيت را واژگون نمود. آنهائي كه چون گياهان هرز در كنار مردابها بودند و از نام و نشانها جهت حصول به اهداف شوم خود بهره مي جستند و مي خواستند زنان را سپر افكار موهوم و مطرود خود قرار دهند، باز زنان مسلمان و قهرمان و شجاع انقلابي بودند كه پرده از چهره كريه آنها بر مي داشتند و سياست و دسيسه هاي آنها را نقش بر آب مي نمودند.

جنگ تحميلي و ضرورت دفاع مقدس

... پس از اضمحلال حكومت منحوس پهلوي و استقرار نظام مقدس جمهوري اسلامي ايران، امريكاي جهان خوار، اين استكبار قرن كه پايگاه عظيم سياسي اقتصادي و نظامي خود را از دست داده بود و منافعش سخت در مخاطره افتاده بود در صدد آن بود تا دوباره ردپائي براي خود در ايران اسلامي بيابد.

به همين دليل، جنگ عليه ايران را با تحريك رژيم بعث عراق كه اشتهاي اشباع نشدني در كشورگشايي داشت برانگيخت.

با اين نيت شوم امريكاي مستكبر و از آنجائي كه نظام نوپاي جمهوري اسلامي ايران تنها 19 ماه از حاكميتش مي گذشت و تحولات و دگرگونيهاي عظيم رخدادي ناشي از حدوث انقلاب و تغييرات حاصله در سيستم اجتماعي - نظامي كشور و ساير عوامل دروني موجب شده بود تا نظام اسلامي قوام، ثبات، قوت و قدرت سياسي نظامي خود را به درستي بدست نياورد و اين ضربه پذيري از يك سوي و اشتهاي غيرقابل توصيف ر‍ژيم عراق از سوي ديگر و همچنين خيانت رئيس جمهور وقت (بني صدر)، موجب شد تا شهرها و مرزهاي ايران به طور گسترده مورد تهاجم و تجاوز دشمن قرار گيرد و تنها مقاومت پراكنده مردم در برخي از شهرها باعث به تاخير افتادن پيشرفت دشمن در مناطق مرزي گرديد.

در اين جنگ نابرابر كه استكبار جهاني با استفاده از آخرين تجهيزات نظامي و تكنولو‍ژي خود نسبت به مجهز بود رژيم عراق اقدام مي نمود و با محاصره نظامي اقتصادي ايران اسلامي فشارهاي خود را بر ايران وارد مي نمود در اين نبرد نامتعادل هزاران مركز آموزشي - اقتصادي - فرهنگي ايران تخريب و مورد اصابت گلوله هاي زهرآگين رژيم بعث قرار گرفت و هزاران نفر از جوانان، پيران، زنان و مردان و كودكان اين كشور به شهادت رسيدند. در حقيقت ايران اسلامي در نفاق و كينه دشمنان سوخت. اما هميت و غيرت انقلابي و اسلامي و خيانت آشكار رئيس جمهور وقت باعث تحريك روحيه اسلامي جوانان گرديد. با عزل آن خائن و بدست آوردن قدرت لازم توسط نيروهاي حزب الهي و فرمان امام خميني (قدس سره الشريف) مبني بر تشكيل ارتش 20 ميليوني و فراگيري آموزشهاي لازم نظامي و اعزام به سوي جبهه ها و دفاع از مرزهاي ايران، موجب شد تا دشمن روز به روز به عقب نشيني خود ادامه دهد و طعم خوش تصرف سرزمينهاي ايران در كام او زهر گردد.

در حقيقت شهرهاي ايران يكي پس از ديگري به لطف خداوند به دست نيروهاي بسيجي آزاد شد و فتح خرمشهر يكي از فتوحات بزرگ فرزندان اسلام بود كه پس از آن نقطه عطفي در تاريخ جنگ تحميلي جهت شكست صدام و عقب نشيني او شد و در واقع قدرت لايزال خداوندي موجب شد تا ارتش بعث عراق روز به روز به شكست فاحشي تن دهد تا سرانجام در 27 مرداد 1367، جنگ نظامي عراق تبديل به مذاكره سياسي گردد و به قرارداد 1975 الجزاير كه صدام با پاره كردن آن موجب تجاوز شده بود - دوباره تن به پذيرش آن دهد.

زنان مسلمان و حماسه 8 سال دفاع مقدس

... زنان مسلمان ايران اسلامي كه حضوري به عظمت و وسعت تاريخ داشتند وحماسه هاي سترگ و ايثارگري هاي فراموش نشدني در طول پيروزي انقلاب و حاكميت ارزش هاي اسلامي به يادگار گذاشته بودند و در جهت حفظ دست آوردهاي انقلابي و آرمانهاي والاي اسلامي و پيشبرد اهداف الهي به فيض عظيم شهادت نائل آمده بودند و همچون گوهري زرين بر تارك ايران اسلامي مي درخشيدند، با آغاز جنگ تحميلي فصل ديگري از زيستن و حضور را به نمايش گذاردند و همگام با دلاور مردان مسلمان جبهه توحيد وارد صحنه هاي پيكار جهاد و دفاع شدند. چون كوه استوار در برابر مصائب، شدائد و پيامدهاي جنگ مقاومت نمودند و علي رغم دشواريهاي فراوان و توطئه هاي بسيار استكبار كه هر از چند گاهي جهت خارج نمودن زنان از ميدان سياسي اجتماعي ايجاد مي نمود از عزت، شرف، و منزلت خود دفاع نمودند.

زنان مسلمان با حماسه آفريني هاي خود، زبان گوياي انقلاب بودند و با حضوري مستمر در جبهه هاي دفاع مقدس طبل رسوايي باطل را به صدا در آوردند.

زنان مسلمان و قهرماني كه فرزندان زينب كبري(س) بودند مقاومت و صبر را از مكتب اين شيرزن دشت كربلا آموخته بودند، خواهراني كه در 8 سال دفاع مقدس داغها بر دل داشتند، غم شهادت پدر، سوگ برادر، حزن همسر و ماتم فرزند....

زنان مسلماني كه انصافا اگر حضوري وسيع و گسترده نداشتند، چهره حقيقي انقلاب و حماسه هاي دفاع به حقيقت و واقعيت نمي نشست.

زنان آزاده اي که با آزادگي زيستن و درس حريت و جوانمردي را آموختند.

زنان مسلماني که همگي نمونه اي از زنان مسلمان صدر اسلام بودند، و حافظ و پاسدار خون شيهديان، جملگي سپيده، نسل طلوع کرده از دل ظلمت شب بودند، نسلي که در دل خون و شرف رشد نمودند.

زنان قهرماني که حنجره هاي آنها از تحليل و تکبير چون گلوله هاي آتشين بود، از تکبير در مقاومت کشتار 17 شهريور، تا ورود امام و پيروزي شکوهمند انقلاب، دفاع از شهرها و از آباد نمودن روستاها گرفته تا حضور در جبهه و پشت جبهه و اسارت و تا پوشاندن کفن بر تن فرزندان.

آري زنان مسلمان در هنگام جنگ، با شرکت در دفاع و حفاظت از شهرها با ساختن سنگرهاي دفاعي و حضور در مساجد شهرها و فراگيري آموزشهاي نظامي و شرکت در مراکز پشتيباني و تدارکات و خدمات رساني به نيروهاي رزمي، و شستن لباسهاي خونين جان برکفان اسلام، شرکت در مراسم نيايش و دعا براي رزمندگانف شرکت در فعاليت هاي بهداشتي درماني و مداواي مجروحان و مصدومين، تشويق و ترغيب فرزندان همسران - ÷دران و برادران خود جهت شرکت در ميادين جنگ و حضور مستقيم خود در برخي از جبهه هاي شهري (خرمشهر) و دفاع قهرمانانه در برابر دشمن، و مقاومت در برابر فشارهاي روحي وارده از سوي بعثيان در هنگام اسارت و نهايتا شکيبايي و بردباري در شهادت پدر - برادر - فرزند و همسر و يا همه اعضاي خانواده و حماسه هاي سترگي از حضور و مقاومت در جنگ 8 ساله دفاع قهرمانانه شان را به منصه ظهور گذارده و رسالت و اصالت زينبي خود را به جهانيان مي نماياندند.

در حقيقت زنان مسلمان در طول 8 سال دفاع از ارزشها و دست آوردهاي انقلابي درس احراز و آزادگي آموختند و با حضور وسيع و اسلامي خود ابعاد مختلف و با حفظ روحيه اسلامي، جبهه هاي نبرد را زنده نگه داشتند و در پرتو مقاومت و ايثارگريهاي آنها و صبر و شکيبايي در برابر دشواريها و شهادتها، موجب پيروزي جنگ حق برعليه باطل شدند و خود قهرمان دفاع مقدس گرديدند.

زنان مسلمان، مظاهر عشقي که همه وجودشان لبريز از فداکاري بود رهروان واقعي قافله صبر و ايثار و استقامت که دل دريايي شان پهنه وسيع درد و غم و حزن و اندوه جوانان و عزيزان و آرزويشان راه شان، عزت و آزادگي بود. رسالت داراني که حضور تندتر از موج و سريع تر از زمان شان اعلام استقلال فرهنگي سياسي، تعقل و آزادگي و حريت، بيداري وجدان و تبلور عيني انسانيت بود.

مقلداني کهبه فرمان رهبر و مقتدايشان بسيج و به نداي هل من ناصر ينصرني حسيني زمان لبيک زينب گونه دادند. زناني که وجودشان آميخته اي از علم - هنر و تخصصي بود که همه آنها را در راه اسلام و انقلاب و در دفاع از ارزش هاي اسلامي بکار گرفتند. حماسه آفريناني که رسالتشان زمزمه خون شهيدان بود.

زناني که نوعروسان حجله عشق و شهادت بودند که حناي خونين بستند و با ايمان و آزادگي خود را مهر و عقد نمودند.

زناني که انصافا و حقا پاسدار بودند، از امانت داري حريم خانواده در غياب همسر رزمنده خود گرفته تا پرورش فرزندان لايق و شايسته از افتخار همسر جانباز قطع نخاعي بودن تا خود جانباز راه دين اسلام و عزت و شرف شدن از شريک و همراز و همسر اسير بودن و پيام او را به گوش جهانيان رساندن تا در بند اسارت دشمنان قرار گرفتن ...

از تسليم نشدن در برابر اراده، باطل دشمنان که به اسارت او رفته بودند تا رسالت زينبي خود را در برابر کاخ يزيديان انجام دادن.

از ايثار خون رگهاي خود و جاري نمودن آن در رگهاي رزمندگان تا تقديم جان خود و به لقاءا... پيوستن.

از الگوي برتر بودن زن مسلمان دوران تا سمبل اسوهف يک زنف يک خواهر و يک همسر و مادر شهيد بودن و چندين شهيد تقديم انقلاب کردن....آري به راستي که زنان مسلمان ما همگي از سلاله خون بودند که پنچه هاي زمان در اراده آنها اسير بودند.

زناني که دامانشان سرزمين رويش لاله هايي بود که در کربلاي ايران و در ياري حسين زمان روئيدند.

"درود بر روان پاک همه شهداي انقلاب و جنگ تحميلي بالاخص شهداي زن که سرفرازان" تاريخ شدند.

و اينک (پيام):

در مقابله با تهاجم وسيع دشمن در تاراج دست آوردهاي انقلاب، و براي حفظ ارزش هاي بدست آمده از خون هزاران شهيد و جانباز، بايد روحي دوباره بر کالبدهاي خشک و ترک خورده دميده بايد بر افکار هرزه بر اغتشاش زمانه و تفکرهاي منجمد شده يورش برد.

بايد حضوري وسيع به گسترده تاريخ داشت تا بدسگالان و کج انديشان و نااهلان بدانند که زن مسلمان در همه زمان همه مکان فرياد حق خواهي خود را سر خواهد داد.

بايد با سکون سخت و رکود و خمودگي به نبر برخاست و صداي آشنا همدلان را شنيد بايد تنهاي عريان شده از ارزشها را پوشش و مستور نمود و ذهن هاي خالي از حقيقت را لبريز از ايمان کرد و پيکرهاي فرسوده را ترميم نمود.

که رسالت زن در احياي ارزشها و حفظ ارمان هاست.

بايد دوباره در باغ بزرگ به حفاظت ارزشها پرداخت تا مترسک ها خودي ننمايانند. بايد دوباره در تکرار ايامي شيرين و مهيج پرده اندوه را برکشيد و بر جانهاي متارکه شده از عشق، ايمان دوباره داد.

بايد با اشارتي همه را دربر گرفت، بايد فرياد برآورد که تا زن مسلمان است و تا رسالت انقلابي او هست، انقلاب هست وحيات و زندگي هست. و شجاعت - شهامت - شرافت - آزادگي - اصالت و رسالت خواهد بود.

بايد خون ديگري در رگهاي انقلاب جاري نمود که ما از انقلاب و با انقلابيم و هيچگاه نخواهيم گذاشت انقلاب به عزت بنشيند، که سوز غربت بر جان و روح ما خواهد بود.

بايد طلوع عميشگي انقلاب را جشن بگيريم، تا نگاه هاي دزدانه غرب بر اين افق زرين ننشيند.

بايد چون گذشتهف بل بيشتر و بيشتر، چون ماسه سازيهاي زمان 8 سال دفاع مقدس، چون ميدان داران خط دفاع از آرمانها به عقد مجدد اتحاد و ايمان و همدلي رويم و ناباوريها را دفع کنيم تا خرمن انقلاب زرين تر و پربارتر گردد.

اينک خواهر مسلمان، اي رهرو خط زينب (س)!

در يادآوري سال هاي دفاع قهرمانانه تو از ارزشها، بايد با آشفتگي ها، با شب ديجور با تشنگي زمان - با تبعيد روح - با غربت دلف به مبارزه برخيزيم، خزه ها را از مسير برکنيم و گل باور و اعتماد را رشد دهيم.

اي قامت سبز ايمان در صحنه هاي پيکار! اي اسوه مقاومت پايداري در 8 سال دفاع مقدسف و اي مظهر رسالت و اصالت و اي همه لحظه هاي رشد، بايد دوباره بسيجي شدف انتظار را به سبزي برد زمان را به انبوه محبت سپرد، خارها را برکندف ترديدها را دفن نمود، سرماي وحشت و دلهره را با گرمي اميد و اعتماد زدود ارزشها را نفس ديگري بخشيد.

بايد باور نمود که زن مسلمان همه حضور انقلاب و همه نبض و حيات اجتماع است و زمان در اختيار اوست.

بايد ريشه هاي تنومند انقلاب را در دل زمان تکثير نمود.

و اينک که به لطف خداوند سبحان، کجرويها - انحراف - انديشه هاي باطل و هرزه و افکار معارض با انقلاب نتوانستند خللي بر اراده امت و از جمله بر عزم جزم تو (زن مسلمان) در جهتعدول از ارزشها وارد نمايند، بايد براي تداوم و استمرار اين حرکت انقلابي و اسلاميف ضمن پيروي از خط ولايت فقيه و آنچه که اسلام به عنوان مسلمان به ما آموخته خط راستين اسلام را سرلوحه و الگو قرار دهيم و از الگوسازيهاي شياطين بپرهيزم که صلاح ما در آن است.

همچنين بايد به عنوان مسلمان انقلابي، نوش و نيش هاي دشمنان را شناخته و بيراهه هاي مجهول اعداء را درک کنيم. از معيارهاي اسلامي پيروي و کمر همت بر بازسازي و آباد نمودن ويرانه هاي برجاي مانده ببينديم.

بايد با سلاح ايمان به نبرد اهريمنان رفته و سنگرهاي تدافعي آنها را که براي به يغما بردن ارزشها و آرا و افکار انقلابي ما ايجاد شده اند در هم ريخته و ويران نمائيم.

بايد پيکر منفور و شکست خورده دشمنان را بر قله هاي پيروزي انقلابمان قرار دهيم تا تجربه اي براي جهانيان باشد که جاي خناسان در اسفل السافلين است.

بايد با توانائي و قدرت فکري و جسمي در جهت هر چه مستحکم نمودن پايه هاي انقلاب بکوشيم که غفلت شايسته نيست پس بايد نگاهي مشرفانه و اصولي به جامعه اسلامي مان داشته باشيم که زن مسلمان شايسته انقلاب است و انقلاب شايسته او انشاءا... خداوند همه ما را توفيق عنايت فرمايد تا ضمن اطاعت فرمان او، در صراط حق گام برداشته و خدمتگزاراني صديق براي اسلام و انقلاب و پاسداران واقعي از خون شهيدان و آرمان هاي والايشان باشيم.

انشاءا...
والسلام علي من التبع الهدي

نويسنده: سرکارخانم ملک فام