

لیلا فاتحیکرجو در مورد چگونگی شهادت خواهرش اظهار کرد: خواهرم 15 سال بیشتر نداشت که خواستگاری با موقعیت شغلی بسیار خوب داشت.
به گفته وی، خواستگار ناهید اصرار زیادی به این وصلت داشت اما ناهید راضی نبود.
وی تصریح کرد: با وجود نارضایتی ناهید مراسم نامزدی مختصری برگزار شد اما کم کم متوجه شدیم داماد با شهیده ناهید سنخیتی ندارد.
وی افزود: نامزد ناهید رفتار مشکوکی از خود نشان میداد که بعد از مدتی او را به دلیل فعالیتهای ضدانقلابی و در حین ارتکاب جرم دستگیر کردند.
وی ادامه داد: بعد از دستگیریش تازه فهمیدیم که وی از اعضای کومله بوده است.
وی با بیان اینکه ناهید اصلاً علاقهای به او نداشت تا جایی که حتی نمیخواست چیزی دربارهاش بداند، اضافه کرد: بعد از دستگیری چندین بار ناهید را برای بازجویی بردند اما چون چیزی نمیدانست او را آزاد کردند.
وی ادامه داد: تمام فکر و ذهن ناهید بعد از قضیه نامزدیاش، مطالعه و خواندن قرآن بود به همین دلیل در جلسات و محافل متعدد قرآن شرکت میکرد.
وی تصریح کرد: صحبتها و کنایههای مردم ناهید را بسیار رنج میداد به طوری که از طرفی به خاطر ارتباط نامزدش با گروهک کومله از او به عنوان جاسوس کومله نام میبردند و از طرف دیگر میگفتند او جاسوس سپاه است و نامزدش را لو داده است.
وی در ادامه به نحوه شهادت این شهیده بزرگوار اشاره کرد و گفت: یکی از روزهای سرد دی ماه سال 60 بود که به دلیل کسالت به درمانگاهی در سنندج مراجعه کرد.
به گفته این خواهر شهید، بلاخره پس از 11 ماه اسارت جسد بیجان ناهید را در روستای هشمیز سنندج یافتیم که بر اثر شکنجههای فراوان ضدانقلاب به شهادت رسیده بود.
دیدگاه ها