شهيد كبري حسن زاده سوراني

چ 1391/08/10 - 13:40
شهيد كبري حسن زاده سوراني

 

شهيد كبري حسن زاده سوراني

نام: كبري

نام خانوادگي: حسن زاده سوراني

نام پدر: شكراله

شماره شناسنامه: 8

محل صدور: مشهد

تاريخ تولد: 27/09/1312

تاريخ شهادت: 68/12/28

شغل: خانه دار

محل شهادت: خراسان رضوي - منطقه 3 مشهد

حادثه منجر به شهادت: توسطاشرار وقاچاقچيان

 

زندگی نامه

شهید کبری حسن زاده سورانی در سال 1312 در روستای‌ چهار برج از بخش چناران استان خراسان چشم به جهان گشود. در دوران کودکی‌ پدرش را از دست داد، اما سختی‌ ها و ناملایمات زندگی‌ هرگز او را از پا درنیاورد. وی‌ با تلاش و پشتکار و همت والایش با سختی‌ ها مبارزه کرد و همچون کوهی‌ محکم، تکیه گاه فرزندانش شد. در تحصیل و موفقیت فرزندانش نقش مهمی‌ را برعهده گرفت و همواره مشوق آن ها در تحصیل به خصوص در علوم دینی‌ بود. این مادر دلسوز علاوه بر تحصیل، فرزندانش را به مبارزه علیه رژیم ستم شاهی‌ و پیروی‌ از رهنمودهای‌ امام خمینی‌ تشویق می‌ کرد. چه در دوران انقلاب و چه دوران جنگ، در  تمام راهپیمایی‌ و تشییع جنازه ها شرکت می‌ کرد. وی‌ همان طور که در براندازی‌ رژیم شاهنشاهی‌ پا به پای‌ مردم در مبارزات شرکت داشت، در دوران دفاع مقدس نیز به همراه نیروهای‌ کمکی‌ مردمی‌ به جبهه های‌ جنگ کمک رسانی‌ می‌ کرد و سرانجام در سال 1368 در مسیر زابل وقتی‌ برای‌ دیدن پسرش که از فرماندهان سپاه زابل بود، می‌ رفت به دست اشرار به شهادت رسید از این شهیده ی‌ محترمه نُه یادگار به جا مانده است که نام های‌ آن ها به ترتیب سن از این قرارا ست: - بی‌ بی‌ آقا حسینی‌ - سیدمحمد حسینی‌ - بی‌ بی‌ زهرا حسینی‌ - بی‌ بی‌ صغری‌ حسینی‌ - سیده عزت حسینی‌ - سیده نصرت حسینی‌ - سیده عصمت حسینی‌ - سیدعلی‌ حسینی‌ - سیده فاطمه حسینی‌  .

 

 

خاطره از زبان سیده بی‌ بی‌ صغری‌ - فرزند شهید

سال 1356 به یاد ندارم مادر را دیده باشم که خواب بوده باشد. همیشه بیدار بود. دیرتر از همه می‌ خوابید و زودتر از همه بیدار می‌ شد. بعد از دوشیدن گوسفندها و تمیز کردن آغل، صبحانه ی‌ ما سر سفره بود با نان داغی‌ که خودش پخته بود. عادت داشتم صبح ها با صدای‌ تلاوت قرآنش از خواب بیدار بشوم. نگاهش می‌ کردم. آرام بالای‌ سر بچه ها می‌ رفت. همه را صدا می‌ زد تا برای‌ نماز صبح بیدار شوند. چهره اش آرامش خاصی‌ داشت. هیچ وقت صدای‌ گلایه اش را نشنیده بودم. سپیده نزده رفت و آمد زن های‌ روستا به خانه مان شروع می‌ شد. هرکس برای‌ کاری‌ می‌ آمد. - ننه آقا. بچه ام دیشب تا صبح تب داشت چه کار کنم؟ مادر آیه ای‌ از قرآن می‌ نوشت. دارویی‌ هم به دستمال می‌ بست و به او می‌ داد. - هفت بار آیت الکرسی‌ بخوان و در آب دعایش فوت کن. بده پسرت بخورد حتماً تبش پایین می‌ آید. - ننه آقا پسرم غشی‌ است. کلام خداست،  : مادر آیه ای‌ دیگر می‌ نوشت و می‌ گفت .  انشاءا... خودش کمک می‌ کند.

 

از ویژگی های بارز شهید:

به دنیا دلبستگی نداشت. به نماز اول وقت بسیاراهمیت می داد واین روش تربیتی را برای فرزندانش هم استفاده می کرد فرزندانش یاد گرفته بودند که قبل از انجام هرکاری نماز را به جا آورند. رعایت حجاب فراگیری قرآن و خواندن نماز اول وقت توصیه همیشگی اش به فرزندانش بود.

دسته بندی

دیدگاه ها

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.

افزودن دیدگاه جدید

Restricted HTML

  • تگ‌های HTML مجاز: <a href hreflang> <em> <strong> <cite> <blockquote cite> <code> <ul type> <ol start type> <li> <dl> <dt> <dd> <h2 id> <h3 id> <h4 id> <h5 id> <h6 id>
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.
CAPTCHA
CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
اگر شما یک بازدید کننده انسانی هستید و یک ربات نیستید به چالش و آزمون زیر پاسخ دهید.