گنجینه

زندگینامه شهیده عزیز فتحی

در سال 48 عزيزه در جمع  يك خانواده مذهبي و زحمتكش به دنيا آمد .در مكتب سبز پدر و مادر وارسته اش درس سرخ تشيع آموخت . از كودكي با همه …

خاطره روز حادثه

روز حادثه مثل همیشه فلور آماده رفتن به مدرسه شد و من مثل همه مادرها نگران فرزندم بودم اما به تصمیم فلور آن‌قدر بها می‌دادم و مطمئن بودم که نمی‌خواستم…

خاطره ای از فریبا

برای اینکه حریم وطن خود را سالم نگه داریم ،باید شعار جنگ جنگ تا پیروزی را در نظر خود مجسم کنیم ووحدت خود را حفظ کنیم .زنجیر وار با مشت های گره کرده…

خون می دهم ...

به گزارش سایت "زنان شهید" -  تولد فرشته وارش در سال 1346 در شهرستان میانه رقم خورد. تک دختر بود و پدر و مادر و برادرانش پروانه وار گرد وجودوش می…

جنگیدن همیشه پا نمی خواهد ...

راوی:  حبیبه رمضانی-ایثارگر کرمانشاهی- روستای ده سرخ زمان جنگ کاملا یادم هست . روزهای سختی بود . از هر طرف صدای هلی کوپترهای جنگی می ­آمد .…

صحبت با محبوب

زیاد نماز می خواند و درپاسخ به این سؤال که " آیا خسته نمی شودی" می گفت: " مگر انسان از صحبت با محبوبش خسته می شود؟ همیشه به فرزندانش توصیه می نمود…

عصمت عاشق امامش بود

تابستان بود. هر چه صدایش زدم جواب نمی داد. در هال را باز کردم. ديدم نشسته و در دفترش مطلب مي نويسد. صدايش زدم،عصمت، جواب نداد، دوباره بلندتر گفتم»:…

شهادت

وصیت نامه " یا ایتها النفس المطمئنه " ارجعی الی ربک راضیه مرضیه ، فادخلی فی عبادی وادخلی جنتی . ای نفس قدسی مطمئن و دل آرام (بیاد خدا ) . امروز به…

وصیتنامه

نام : فهیمه نام خانوادگی: سیاری نام پدر: اکبر تاریخ تولد:1/3/1339 مسئولیت : مبلغ تحصیلات کلاسیک : فوق دیپلم تاریخ شهادت: 12/9/1359  …

سرود ايثار و شهادت

  سرود ايثار و شهادت اشاره: هشت سال دفاع مقدس، آزمون بزرگى براى مردم ما بود؛ آزمونى كه بى شك ايثارگران جبهه نبرد را براى هميشه روسفيد تاريخ…

چهار بانوی اسیر ایران

ناگفته هاي اسارت از زبان فاطمه ناهيدي يکي از خواهرها که هميشه ناخن هايش را بلند نگه مي داشت تا به گفته خودش اگر عراقي ها حمله کنند ، چشمانشان را در…

تنها طلایی که برای عروسی خریدم…

فهیمه بلبل محله بود. بعد از عملیات فتح المبین به عقد غلامرضا دانشجوی کامپیوتر دانشگاه صنعتی شریف درآمد، امام عقدشان کرد با یک شرط عجیب و با یک مهریه…