نرم افزار

صلوات

عصمت عشق و ارادتی بی بدیل نسبت به امام و روحانیت داشت. پس از فرمان امام درباره ی شرکت مردان و زنان در جبهه، فرزندان خود را به سوی میدان کارزار بدرقه…

خواب شیرین

  امروز به زور مادرم از خواب بلند شدم که می گفت : « افسانه، افسانه از خواب بیدار شو، مدرسه، مدرسه ات دیر می شود بلند شو دیگر.» صبحانه ام را…

صحبت با محبوب

زیاد نماز می خواند و درپاسخ به این سؤال که " آیا خسته نمی شودی" می گفت: " مگر انسان از صحبت با محبوبش خسته می شود؟ همیشه به فرزندانش توصیه می نمود…

ایثار و گذشت بانوی مجاهد

    خبرنگار سایت زنان شهید مصاحبه ای با خانم زهرا احمدی، همسر شهید عبدالله عبداللهی، که از  سال 70 معلم قرآن و عربی در مکتب توحید،…

موقعیت فرشته

سرشناسه: ترکان، زهرا،1369 عنوان و نام پدید آورنده: موقعیت فرشته: از خاطرات زندگی شهید طیبه واعظی/ تدوین زهرا ترکان. به اهتمام سازمان بسیج…

الگوی سوم، مدل موفق رﻓﺘﺎر و منش زن مسلمان ایرانی در ﺧﺎﻧﻮاده و ﺟﺎﻣـﻌـﻪ

 "اﻟﮕﻮ" در ﻣﺤﺎورات زﺑﺎن ﻓﺎرﺳﯽ ﺑﻪ ﻣﻌﻨﺎي ﻣﺪل، ﮔﻮﻧﻪ، روﺑُﺮ، ﺳﺮﻣﺸﻖ و در ﻣﺘﻮن دﯾﻨﯽ ﺑﻪ ﻣﻌﻨﺎي اﺳﻮه ﺑﻪ ﮐﺎر ﻣﯽ رود. اﻟﮕﻮ در ﺑﺴﺘﺮ ﺟﺎﻣﻌﻪ و ﮔﺮوه ﻫﺎي اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ…

روانپزشکی در کسوت فرمانده پایگاه بسیج/همسرداري و ﺗﺮﺑﯿـﺖ ﻓــﺮزﻧــﺪ اوﻟــﻮﯾــﺖ اول و دوم ﺧــﺎﻧــﻢ دﮐــﺘــﺮ

دﮐﺘﺮ ﻗﺴﻮري از ﺑﺎﻧﻮان ﻣﻮﻓﻖ اﻧﻘﻼب اﺳﻼﻣﯽ ﺑﻮده ﮐﻪ ﺑﺎ داﺷﺘﻦ ﺳﻪ ﻓﺮزﻧﺪ ﻣﻮﻓـﻖ ﺑـﻪﮐﺴﺐ ﺗﺨﺼﺺ در رﺷﺘﻪ رواﻧﭙﺰﺷﮑﯽ ﺷﺪه و ﺳﺎﺑﻘﻪ ﻫﯿﺌﺖ ﻋﻠﻤﯽ در داﻧﺸﮕـﺎه ﻋـﻠـﻮم ﭘﺰﺷﮑﯽ…

پیام مقام معظم رهبری به کنگره ملی 7000شهید زن کشور

  پیام مقام معظم رهبری به کنگره ملی 7000شهید زن کشور- فارسی پیام مقام معظم رهبری به کنگره ملی 7000شهید زن کشور- عربی پیام مقام معظم رهبری به…

عصمت عاشق امامش بود

تابستان بود. هر چه صدایش زدم جواب نمی داد. در هال را باز کردم. ديدم نشسته و در دفترش مطلب مي نويسد. صدايش زدم،عصمت، جواب نداد، دوباره بلندتر گفتم»:…

نذري که قبول شد

    در کربلايي به وسعت تمامي تاريخ و در عاشورايي به عمق همه اعصار و قرون، پاوه، سنندج، کامياران، مريوان، مهاباد، ... شهرهاي مقاومت و…

نماز عشق

پرنده مصلوب پروانه نجاتی دفتر اول:غزل باران       در نماز احساس زیبا می شود قطره ای تسلیم دریا می شود واستعینو بالصبر و الصلاه…

قبله توحید

چشم های مدینه پشت سرت، نم نمک آب و عشق می پاشید نخل کوفه چه قد خمیده، کاش یاسش دگر نمی خوابید در و دیوار خانه می دیدند، آتشی را که شعله ور می شد…